۷ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۱۵:۰۰

پای پدر و مادرها به مدرسه نابودکنندگان اژدها باز شد

پای پدر و مادرها به مدرسه نابودکنندگان اژدها باز شد

کتاب «کمک! پدر و مادرها به مدرسه می‌آیند» نوشته کیت مک مولان با ترجمه فرزانه مهری توسط انتشارات آفرینگان منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب یکی از عناوین مجموعه «مدرسه نابودکنندگان اژدها» برای کودکان نوجوانان است. «کمک! پدر و مادرها به مدرسه می‌آیند» دهمین عنوانی است که کیت مک مولان نوشته و در قالب این مجموعه چاپ می‌شود.

اولین کتابی که از این مجموعه چاپ شد، «شاگرد جدید مدرسه» نام داشت که برای مخاطبان کودک و نوجوان معرف شخصیتی به نام ویگلاف بود. ویگلاف پسری نوجوان است که با یک مرد دوره‌گرد آشنا می‌شود و این آشنایی او را به رفتن به مدرسه اژدهاکشی علاقه‌مند می‌کند. ویگلاف با کمک مرد دوره‌گرد موفق می‌شود سر از این مدرسه درآورد و در این مدرسه با شخصیت‌های عجیب و غریبی روبه‌رو می‌شود و حوادث خاصی را پشت سر می‌گذارد.

خلاصه کوتاهی از این عنوان مجموعه به این ترتیب است: ویگلاف نگران است. چون قرار است همه پدر و مادرهای دانش‌آموزان مدرسه نابودکنندگان اژدها، به مدرسه بیایند. نکند پدرش شوخی‌های بی‌مزه بکند یا مادرش برای بچه‌ها از آن سوپ‌های کلم وحشتناک بیاورد؟ دوستانش آنگوس و اریکا هم نگرانی‌های خود را دارند. به قول ویگلاف، پدر و مادرها همیشه برای بچه‌ها مشکل‌سازند.

در پایان هرکدام از کتاب‌های مجموعه «مدرسه نابودکنندگان اژدها»، سالنامه تحصیلی مدرسه نابودکنندگان اژدها چاپ می‌شود که شامل تصاویر و مطالب جالبی درباره محیطی است که نویسنده این مجموعه خلق کرده است. پایین نماد مدرسه نابودکنندگان اژدها نوشته شده است: چه نیکو بُوَد زر و گوهر!

در سالنامه تحصیلی کادر آموزشی و دانش‌آموزان مدرسه نابودکنندگان اژدها معرفی شده‌اند. یکی از خدمه «برادر دِیو» است که این چنین معرفی شده است: برادر دِیو کتابخانه‌دار مدرسه است. او عضو «برادران کوچک بادام‌زمینی ترد و شکننده» است، فرقه‌ای که به انجام دادن کارهای خوب و پسندیده غیرممکن و پختن هزاران تنور آبنبات بادام‌زمینی شیرین معروفند. حال چه طور برادر دیو سر از مدرسه نابودکنندگان اژدها در آورده است؟ بعد از این‌که یک تنور از بادام‌زمینی‌های ترد و فوق‌العاده شکننده‌اش باعث بی‌دندان شدن سه کودک از اهالی «شستِ پا» شد، او قسم خورد که دیگر کارهای واقعا خوب و پسندیده غیرممکن انجام دهد. برای همین تصمیم گرفت در مدرسه‌ای که در دنیا معروف به این است که خواندن و نوشتن را کاری بیهوده و وقف تلف کردن می‌داند، کتابخانه‌دار بشود. برادر دیو امیدوار است که تمام این‌ها را تغییر دهد.

معروف به: داش دیو

رویا: شاگردان در کتابخانه کتاب بخوانند.

واقعیت: شاگردان در کتابخانه می‌خوابند.

راز پنهان: از کتاب‌های راهنمای دروس استفاده می‌کند.

نقشه برای آینده: رونویسی کردن تمام اشعار مربوط به «قالب ریزی کردن بادام زمینی» برای شاگردان

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

فروشگاه پر از جمعیت بود. ویگلاف به سختی می‌توانست نفس بکشد. از همه طرف،‌ پدر و مادرها دورش را گرفته بودند و برای برداشتن بلوزهای م.ن.ا، شلوارهای م.ن.ا و کلاه‌خودهای م.ن.ا در سایز‌های کوچک، متوسط، بزرگ و بسیار بزرگ، عجله داشتند. تصاویر قاب شده مدیر مدرسه م.ن.ا در اندازه‌های کوچک، متوسط، بزرگ و بسیار بزرگ روی قفسه قرار داشت. چیزهای دیگری هم برای خرید موجود بود مانند لیوان‌های دسته‌دار م.ن.ا، آهنربای تزیینی م.ن.ا برای صندوق یخ، اشکلک شست اسبا‌ب‌بازی و شمع معطر م.ن.ا . ویگلاف از خود پرسید که شمع معطر م.ن.ا چه بویی ممکن است داشته باشد؟ کپک؟ فضله موش؟ جوراب کهنه؟

عاقبت توانستند از میان جمعیت راهی باز کنند و از فروشگاه خارج شوند. در حیاط مدرسه ناهار به صورت پیک نیک صرف می‌شد. در حالی که به سمت سفره رنگارنگی که روی سبزه‌ها پهن کرده بودند، می‌رفتند، ویگلاف به آنگوس گفت: بیا با ما ناهار بخور. آنگوس گفت: گرسنه نیستم. مامانم نیامده. من هم قرار است توی نمایش مسخره همه بشوم. امروز بدترین روز زندگی‌ام است....

این کتاب با 130 صفحه مصور، شمارگان هزار و 500 نسخه و قیمت 4 هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 2041422

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha