خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: محمدعلی علومینویسنده و پژوهشگر شناخته شده کشورمان با تالیف نامهای سرگشاده خطاب به رئیس جمهور منتخب؛ حجت الاسلام «حسن روحانی» به مرور برخی از مطالبات فرهنگی مورد انتظار از دولت آینده پرداخته است. متن این نامه در ادامه از نگاه شما میگذرد:
رئیس جمهور آینده آقای حسن روحانی
با سلام و احترام
من در جشن خودجوش مردم که بلافاصله پس از اعلام نتایج آراء برپا شد، شرکت کردم و ای کاش که خود شما نیز میتوانستید از نزدیک شاهد شادمانی مردمیصبور و نجیب باشید که جنابعالی را به مثابه نمادی جهت دستیابی به حقوق اولیه و بدیهی خود میدانند چون که در مقوله زبان و از آن جمله در «زبان سیاست»، تمام مفاهیم خاصه نزد ملتهای جهان سوم و از آن جمله نزد ملت ما به سرعت و حتی به شدت در مقوله و مفهوم «نماد» واقع میشوند، آن هم با انواع رویکردهای عقلانی- عاطفی که نسبت به نمادها و نماد سیاسی وجود دارد.
آقای روحانی، همچنان که خود به خوبی میدانید، مردم ایران بیش از 100 سال است که در جهت رسیدن به خواستههای دموکراتیک و ملی خویش کوشیدهاند که از آن جمله است حق تعیین سرنوشت و عدالت عام و آزادی بیان و تشکیل احزاب و امثالهم جهت حمایت از حقوق شهروندی ملت و طبقات و اقشار زحمتکش...
اینک و در این شرایط است که بخش قابل توجهی از هموطنان، شما راه نماد در جهت احقاق همدلی حقوق بدیهی و حتی اولیه محسوب میدارند. اما این رویکرد به شدت لرزان و حتی شکننده است چرا که در نحوه ارتباط با نمادها و از جمله نماد سیاسی، بسته به سطح تکامل و توسعه جامعه هر قدر آگاهی کمتر باشد وجوه و رویکرد عاطفی به نماد بیشتر قدرت میگیرد و جنبههای عقلانی و نقاد در حاشیه واقع میشود اما با افزایش و گسترش آگاهیها است که وجوه عقلانیت نقاد در ارتباط با نماد بیشتر قدرتمند و غالب میشود.
به عبارتی مفهوم دلالتگر ریاست جمهور ارتباطی دو سویه و مرتبط با هم را ایجاد میکند که در یک طرف انبوه مردم قرار دارند با خواستهها و حقوقی که هر ملت رشید و بالغ باید داشته باشد و از انقلاب مشروطه به بعد مردم ایران بنا به ضرورت حتی در خیابانهای شهرها و یا در زندانها خون خود را هدیه و نثار آن حقوق کرده اند و اینک شما را همچون نمادی در معرض سنجش و داوری در آوردهاند.
آقای روحانی!
بر این باور که احیاء جریان موسوم به دوم خرداد با همان شکل و شرایط نه مقدور است و نه موثر زیرا که به رغم صداقت فراوان بعضی از مسئولان آن جریان، تعدادی از عوامل درجه دوم و سوم یعنی عواملی که مورد مراجعه مستقیم و مداوم مردم بودند، متاسفانه از خلأ میان قانون و کارکرد مجریان بهرهمند میشدند تا به قول مردم و بنا به اصطلاح رایج، بار خود را هفت پشت ببندند. یکی از عوامل اصلی در تردید علم مانند پس کشیدن در انتخابات شورای شهرها در اوج اقتدار دوم خرداد و یا عدم تصمیم جدی تا آخرین روزهای انتخابات اخیر همین نفرت از کارکرد رذیلانه آن جماعت معدود بود.
آقای روحانی!
بی تردید هشت سال دوم خرداد و دستاوردهایش میباید مدتها مورد بررسی واقع شود و نیک و بد جدا گردد. در جوامعی مانند ما که نهادهای جدید مدنی یا شکل نگرفته و یا قدرت و قوام نیافتهاند، بنا به زمینههای عینی و زمینههای ذهنی هزاران مساله بر اساس مردسالاری و پدرسالاری است که افراد و تصمیمات شان بسیار مهم و تعیین کنندهاند.
آقای خاتمیبه نحوی تصمیم میگرفت و بر سرنوشت ملت موثر بود و آقای احمدی نژاد به طرزی دیگر بر سرگذشت مردم تاثیر گذار بود.
باری به هر حال بارها معلوم شده که مدت ها است مردم و خرد جمعی از افراد جلوتر بودهاند و در ورود شما نیز ماجرا جز این نیست.
اما به هر تقدیر در دوران غلبه دوم خرداد، در مقابله با ایدئولوژی بخشی از دولتمردان، عدهای دیگر ایدئولوژی انتزاعی آزادی را مطرح کردند که با زندگی روزمره مردم کمترین نسبت را داشت و آن بی توجهی نسبی به مردم و خواستههای بر مبنای عدالت بود که باعث شد تا مدتی مدید عدهای مردم را رسماً مورد توهین و تحقیر قرار داده و آنها را فاقد حقوق بدانند. دانش را ورق پاره دانسته و در عین حال و با دروغ، مدرک جعلی برای خود فراهم کنند.
باری بر اساس اشتباهات دوم خرداد بود که چنان شد که به قول حکیم ابوالقاسم فردوسی هنر خوار گشت جادویی ارجمند!
آقای روحانی!
مردم ما هزاران سال است که آموخته فرهنگ و جهانبینی مهر بار آمدهاند، حتی گزینش شیعه از اسلام در کنار و همسو با تمدن و فرهنگ و باورهای ایران باستان، هویت ملی- دینی ما را شکل میدهد.
بیتردید جنابعالی نیز میدانید که در رویکرد شیعه، یکی از اصول اساسی عدالت است و عدالت بدون عفو و گذشت عام، امری دشوار است.
مردم ما مدتهای مدید است که در معرض ایدئولوژی خشم و کینه و نفرت نسبت به مخالف و تبلیغ مدام آن قرار دارند و حاصل اما چیزی نبوده است جز افسردگی و درماندگی و بیزاری که گسترش هولناک اعتیاد و آمار طلاق و خودکشی و پدیده دختران فراری و شرارتهای خیابانی از جمله دستاوردهای فرهنگ و بینش خشم و کینه و نفرت است.
آقای روحانی!
علی القاعده، جنابعالی عالم دین نیز هستید و امثال من، نه! اما جدا از بحثهای کلامیبه گمانم توجه به رویکرد گاندی و نلسون ماندلا در عفو عام، میتواند از منظر جهاننگری توجه به رحمانیت و مهر و تجلی آن در روابط مان با همدیگر و با جهانیان سر آغاز تازهای برای میهن و مردم صبور و مظلوم باشد که به قول سعدی: خدا را بر آن بنده بخشایش است/ که خلق از وجودش در آسایش است و یا اینکه گفته شده: عبادت به جز خدمت خلق نیست.
آقای روحانی، رئیس جمهور آینده!
جوانان وطن، یعنی بخش اعظم مردم، فرصتهای عادلانه برای کار و اشتغال و امید به زندگی و آینده میخواهند. این مردم گدا و محتاج صدقه نیستند، حتی اگر گرسنه باشند، غرور دارند و دست یابی به کار را اولین حق خود میدانند.
در جوامع پیشامدرن است که به جای رفاه و آسایش عام، فقر و بینصیبی و محرومیت بیشتر مردم در برابر تجملات بی حد و اشرافی عده معدودی قرار گرفته است که آن همه را نه با کار و تلاش بلکه یا به جهت وابستگیهای قومیو قبیلهای و یا با چاپلوسی و ریا به دست آوردهاند.
امیر کبیر، آن قهرمان شهید ملی، از جمله اولین اقدامهایش کوتاهکردن دست درباریها و اشرافزادگان بیکاره از حقوقهای عالی و امتیازات فراوان و نابجا بود تا امکانات و امتیازها در اختیار آدمهای مستعد و کوشا و در جهت توسعه کشور و رفاه عام قرار گیرد و افسوس که پس از صد و اندی سال، جهان بر همان مدار است که بود!
آقای روحانی، رئیس جمهور ایران
ملیتهای محروم و مظلوم کرد و بلوچ و عرب و ترکمن و ... در طی تاریخ نگهبانان بی ادعای این کهن مرز و بوم بودهاند. بدیهی است که پرداختن به حقوق آنها ضرورتی آنی و فوری است و حتماً میدانید که بیگانه از همین نقاط ضعف بهرهمند میشود تا ...
در عین حال یکی از اصلیترین و قدیمیترین پایههای هویت ما ایرانیان، تاریخ اجتماعی و فرهنگی شکوهمندمان است که به طرزی اعجاب آور مورد بی مهری وسیع قرار گرفته است آثار تاریخی یا تخریب میشوند و یا به طرح های خار از مملکت میروند. مطلب از این قرار است که حذف مکانیکی هویت ملی نه ممکن است و نه سودمند جز آن که خشم عام را بر میانگیزد.
نمیدانم که آیا نگهبانی از این هویت مقدورتان هست؟
آقای روحانی!
مردم ما گاهی وقتها حتی از تریبون های رسمیمورد توهین قرار گرفتهاند و این در حالی است که بعضی از سیاستمداران جهان- بی تردید از منظر سیاست و نه صداقت- به تاریخ و فرهنگ مردم ایران احترام گذاشته و در تریبونهای رسمیاعلام کردهاند! جریحه دار شدن غرور ملی و احترام واقعی به مردم نیاز به ترمیم فوری دارد.
رئیس جمهور آینده
یکی دیگر از پایههای هویت ما فرهنگ و هنر است و باز، بارها هنرمندان مورد تحقیر و توهین قرار گرفتهاند. بعضی از مسئولان رسمیفرهنگی هیچ شناختی از فرهنگ و هنر ندارند. بعضیهاشان افتخار میکنند که حتی یک نوار موسیقی نشنیدهاند و بعضی حتی نمیدانند که سهراب سپهری سالهاست در گذشته است. بعضی از این قوم، بودجههایی را که در اختیار دارند در مقیاس های وسیع و به طرز ناعادلانه به دوستان شان نشان میدهند تا در عوض مدح و ثنای خود را بشناسند و این در حالی است که هنرمندان واقعی و خلاق به سبب احترامیکه به هنر قائلند، خود را از این کارکردهای شبه مافیایی آن هم در عرصه ننر دور گرفته، خون دل میخورند و خاموشند و آبروی فقر و قناعت را حفظ میکنند.
در مورد پژوهشگران و دانشمندان علوم تجربی و انسانی نیز همین امر مصداق دارد. رسیدگی به این سرمایههای فرهنگ و علمی، باز جور ضرورتهای اولیه است.
و سرانجام آقای روحانی!
من که پیوسته خود را از سیاست به دور گرفتهام، اینک بنا به درک از شرایط دشوار میهن و منطقه است که جسارتاً این نامه سرگشاده را نوشتهام. مدتهای مدید است که بسیاری از مردم شریف خود را از دایره قدرت و اقتدار دولتمردان و دولتمردان به دور میگرفتهاند تا به بهای ویرانی کلبههای دیگران خانه خود را آباد نکنند، اما لطفاً خواهش مرا بپذیرید که به مردم اعتماد کنید- همچنان که به شما اعتماد کردهاند- و چارهای بیاندیشید تا آفت دروغ و ریا و تملق با هر عنوان چه دوم خرداد و یا نمیدانم چندم فلان ماه، شر خود را از دامان این مردم بیگناه که ما هستیم کم کند.
ایدون بادا.
با احترام؛ محمد علی علومی، نویسنده و منتقد و پژوهشکده در زمینه طنز و فرهنگ مردم. 26 خردادماه 92
نظر شما