۳۰ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۳۶

تجدید چاپ دو رمان و یک مجموعه داستان از فرشته احمدی

تجدید چاپ دو رمان و یک مجموعه داستان از فرشته احمدی

چاپ تازه سه کتاب از فرشته احمدی که دو رمان و یک مجموعه داستان را در برمی‌گیرد، به تازگی منتشر شده است.

به گزارش خبرنگار مهر، سه کتاب «جنگل پنیر»، «پری فراموشی» و «سارای همه» عنوان کتاب‌هایی هستند که توسط انتشارات ققنوس از فرشته احمدی تجدید چاپ شده‌اند. این کتاب‌ها دو رمان و یک مجموعه داستان هستند. «جنگل پنیر» و «پری فراموشی» رمان بوده و «سارای همه» مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه این نویسنده است.

«جنگل پنیر» نود و دومین عنوان داستان ایرانی و چهل و هفتمین رمانی است که انتشارات ققنوس چاپ کرده است. چاپ اول این کتاب در سال 88 منتشر شد و نیمه دوم سال 91 به چاپ دوم رسید.

این رمان در 11 فصل، نوشته شده است که در قسمتی از آن می‌خوانیم:

توی تاکسی لقمه نان و پنیرش هنوز دست‌نخورده بود و هربار که دستش می‌رفت سمت دهانش تا تکه‌ای از آن را بکند، برای دادن پاسخی عجولانه به پیام، از خوردنش منصرف می‌شد و لقمه را با ریتم حرف زدنش تکان می‌داد. می‌خواست برود تا محیطش عوض شود تا بتواند طور دیگری فکر کند و یا مثلا درک کند که بقیه چطوری می‌توانند این همه، همه چیز را آسان بگیرند. پیام دیگر نمی‌خواست حرف رفتن ِ پیش آدم را بشنود و سایه این همه لجبازی را درک نمی‌کرد. پیام سرحال بود و سایه می‌دانست حال و حوصله حرف‌های جدی را ندارد اما باز هم حرف می‌زد و پیام لقمه‌ای را که اندکی پیش، از دست او قاپیده بود، می‌جوید. سایه دم در شرکتشان پیاده شده بود و پیام لبخند زده بود:‌ «می‌رویم. موقعش که شد.»...

«جنگل پنیر» با 215 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 7 هزار و 500 تومان به چاپ دوم رسیده است.

«پری فراموشی» عنوان رمان دیگر احمدی است که چاپ اول آن در سال 87 منتشر شد و در سال 91 به چاپ سوم رسید. این رمان، شصت و پنجمین عنوان داستان ایرانی و سی و پنجمین رمان ققنوس است.

این رمان در دو بخش اصلی نوشته شده و در قسمتی از آن می‌خوانیم:

مانی کتابی را که لایش علامت گذاشته بود، باز کرد. برایش چای بردم تا با خیال راحت کتابش را بخواند و خواب، دیرتر به سراغش بیاید. در اتاق خواب را بستم. لباس خواب سفیدم را تنم کردم و انگار که مناسکی مذهبی را به جا بیاورم، آرام دراز کشیدم. چشم‌هایم را که بستم مانی آمد، به سادگی و سرعت فشردن دکمه تلویزیون. اولین باری بود که در تختی غیر از تخت کوچک خودم به دیدنش می‌رفتم. روی سکوی سنگی پارک جمشیدیه نشسته بودیم و چراغ‌های روشن و بی‌شمار شهر را نگاه می‌کردیم. جایی بودیم بین رستوران آذربایجان و کردستان، از هرکدام موسیقی محلی خودشان به گوش می‌رسید و ترکیبشان چیز عجیبی شده بود.

مانی گفت: شبیه ساز بومی استرالیایی‌ها شده. همانی که خیلی بلند است و به زمین تکیه‌اش می‌دهند. اسمش را فراموش کرده‌ام.

من هم یادم نیامد. اسم آن نقطه را گذاشتیم استرالیا و شب‌های زیاد دیگری، همان‌جا یکدیگر را دیدیم. بی‌نقاب می‌آمد و شباهتش با مانی ِ روزها، احساس بدم را که گاهی به خاطر ملاقات‌های پنهانی با مردی غریبه به سراغم می‌آمد، کم‌رنگ می‌کرد. می‌گفت این روزها کار مهمی انجام نمی‌دهد و بنابراین به نقاب احتیاجی ندارد، چون تحت تعقیب کسی نیست....

این رمان با 230 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 8 هزار تومان تجدید چاپ شده است.

«سارای همه» صد و شانزدهمین عنوان داستان ایران و چهل و نهمین عنوان از داستان‌های کوتاه است که انتشارات ققنوس چاپ می‌کند. این کتاب 11 داستان کوتاه از احمدی را شامل می‌شود که عنوان آن از نام یکی از داستان‌های کتاب گرفته شده است.

«هاله»، «هیولا»، «آرش»، «مونتاژ»، «سفید»، «تلویزیون»، «زیبا»، «بازی»، «تاریک، روشن»، «ممنوع» و «سارای همه» عنوان داستان‌های این کتاب هستند.

در قسمتی از داستان «زیبا» از این کتاب می‌خوانیم:

آن موقع حتی اگر به این چیزها فکر کرده بودم، ترجیح می‌دادم صحبتش را نکنم. همچنان پشتم به زمین والیبال بود و گوشم به فریبا یا منیژه که با لحن غمگینی پاراگراف‌های آخر داستان را می‌خواندند. سعی می‌کردم با صدای جیغ‌ها و تشویق‌ها رویم را برنگردانم. گاهی توی خواب‌هایم چنین صحنه‌ای تکرار می‌شد. صدای آدم‌هایی را می‌شنیدم که پشت سرم بودند اما نمی‌توانستم برگردم و آن‌ها را ببینم. گاهی می‌خواستم صورت آدمی را ببینم اما به محض این‌که رویش را به طرفم می‌چرخاند، چشم‌هایم را می‌بستم.

امیر می‌گفت اگر شب‌ها زودتر بخوابم و قبل از خواب یک لیوان شیر بخورم و فکر و خیال‌ها را از سرم بیرون بیندازم، دیگر این همه خواب نمی‌بینم. شب‌ها خوابم نمی‌برد. به پشت دراز می‌کشیدم و سعی می‌کردم به صدای نفس‌هایم گوش بدهم. می‌‌گویند در سکوت مطلق، صدای قلب که بلند می‌شد، لابلای صدای نفس‌هایم، صداهای شب را می‌شنیدم. زیاد و متنوع بودند. هیچ‌کدامشان را در طول روز نمی‌شنویم در حالی که همیشه هستند. امیر می‌گفت هر کسی برای عرض اندام، به موقعیت مناسبی احتیاج دارد. آن‌ها به تاریکی احتیاج داشتند و امیر به نور یاد. نور چشم‌هایم را می‌زد...

این کتاب سال گذشته توسط این ناشر با 143 صفحه، شمارگان 770 نسخه و قیمت 4 هزار و 500 تومان، به چاپ دوم رسید.

کد خبر 2119843

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha