۲۹ آبان ۱۳۹۲، ۹:۲۹

قرا ملکی در گفتگو با مهر:

فلسفه می تواند تمدن ها را به گفتگو بخواند

فلسفه می تواند تمدن ها را به گفتگو بخواند

یک استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر حوزه اخلاق گفت: با اندیشه فلسفی می توان تمدن ها را به گفتگو خواند و کثرت ها را در یک تعامل ژرف به گونه ای پیش برد که همه انسان ها بتوانند برآنچه مورد اشتراک بشریت است تأکید کنند بی آنکه افتراقات باعث دشمنی شود.

به گزارش مهر، محور روز جهانی فلسفه امسال "جوامع شمول گرا؛ سیاره پایدار" است. جوامع شمول گرا یعنی جوامعی که هویت های مختلف در کنار هم زندگی می کنند و هویت های متکثر را به رسمیت می شناسند و هویت خاصی را اصالت نمی دهند و هویت خاصی را حذف نمی کنند.

دکتراحد فرامرزقراملکی در مورد اینکه فلسفه چگونه می تواند به تشکیل چنین جوامعی کمک کند به خبرنگار مهر گفت: اساساً تفکر فلسفی همراه با تجربه فلسفی که دو حیثیت مهم از فلسفه هستند هردو جهت گیری وحدت گرایانه دارند. به دیگر سخن هم ما در تجارب ژرف فلسفی و هم در تفکر فلسفی اساساً وحدت بین هستیم، اما این وحدت بینی منافاتی با کثرات و تعینات ندارد.

وی افزود: بویژه در دیار ما که کسانی مانند ملاصدرا در تفسیر هستی، وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت را پذیرفته اند. در واقع می توان برای آنچه که جهانی شدن نامیده می شود یک الگوی بهینه پیدا کرد؛ الگویی که بتواند تهدیدهای جهانی سازی را به فرصت زیست در خانواده جهانی تفسیر کند.

استاد دانشگاه تهران افزود: در واقع با اندیشه فلسفی می توان تمدن ها را به گفتگو خواند و کثرت ها را در یک تعامل ژرف به گونه ای پیش برد که همه انسان ها بتوانند از آنچه که باصطلاح فیلسوفان ما به ِالاشتراک بشریت است تأکید کنند بی آنکه بخواهند با ما بهِ الافتراقات دشمنی ورزند. در واقع با یک گونه جهت گیری که در ذات فلسفه است راه برای یک زیست سالم بلکه زیست تکامل آور در دهکده جهانی و خانواده جهانی بوجود می آید.

این محقق و پژوهشگر حوزه فرهنگ و فلسفه تصریح کرد: حالا در باب اینکه این مدلها آیا شمول گرایانه باشند یا مدل های دیگری داشته باشند می شود سخن گفت. به نظر می رسد که تنها مدلمان شمول گرایی نخواهد بود بلکه مدل های دیگری از جمله مدل تعامل زایا که هم بر چالش بین تعینات استوار است و هم جهت گیری به وحدت دارد هم مدلی است که می توان به آن تکیه کرد.

قراملکی در ادامه گفت: البته مراد از چالش در اینجا، نزاع، جنگ و ستیز نیست بلکه مراد از چالش یک رابطه دیالکتیکی و یک گفتگوی اثر بخشی است که از طریق تفاهم و داد و ستدی که بین آنچه که مایه وحدت است و ما آن را مقام فطرت بشری می دانیم دست یافت.

قراملکی عنوان کرد: در واقع تاریخ پر ماجرای تمدن اسلامی هم یک الگوی عملی برای این داد و ستد بین فرهنگی بوده است و دست یابی به مایه وحدت زندگی آدمیان در ورای کثرت است. در واقع اساس فلسفی این تئوری این است که انسانها به طور کلی مغایر نیستند بلکه در عین کثرتی که در خیلی امور داریم وحدت هم بر انسان بودن ما استوار است.  

وی افزود: هر چه به اصالت هستی خود بیشتر دست یابیم بیشتر به آن مایه وحدت و بلکه به آن هویت واحده و حقیقت واحده خودمان دست خواهیم یافت. بنابراین هرچه در تعامل زایا بتوانیم از تعینات به اصالت های انسانی خودمان برسیم در واقع اختلافات، نزاع ها و جنگ ها به یک صلح جهانی و به یک زیست سالم در خانواده جهانی تبدیل می شود.

این پژوهشگر حوزه اخلاق در مورد اینکه چه بسترهای فکری ای باعث می شوند تا هویتی فقط خود را اصیل و درست نداند و سایر هویت ها را حذف نکند هم اظهار داشت: در واقع بسترهای مختلفی وجود دارد که بتوانیم از طرف تعیناتی که ما را از هم جدا می کند بتوانیم فاصله بگیریم و آن چیزی که هویت انسانی ماست این هویت را بتوانیم به دست آوریم. یکی از بسترهای مهم آموزش همگانی است.

عضو هیات علمی دانشگاه تهران یادآوری کرد: ما آموزش همگانی را باید جدی بگیریم. شاید سِر تأکید دنیا بر فلسفه به کودکان یک بعدش همین باشد که با افزایش مهارت تفکر فلسفی و با ایجاد زمینه برای تسهیل تجارب فلسفی در یک آموزش همگانی بتوانیم اصالت و هویت انسانی خودمان را تأکید کنیم و در عین حال راهی که بین تعینات مختلف وجود دارد پیدا کنیم.

کد خبر 2175754

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha