۸ دی ۱۳۹۲، ۱۵:۱۴

مراحل هيجاني طلاق؛ از بهت تا خودگرایی

مراحل هيجاني طلاق؛ از بهت تا خودگرایی

رايج ترين واكنش افراد بعد از جدايي، وحشت ناگهاني از طرد شدن و تنهايي است و افراد از نظرجسمي و روحي شكننده مي شوند و به دشواري مي توانند بر كارهاي پيچيده تمركز كنند.

به گزارش خبرگزاری مهر، در اغلب موارد وابستگي زن و شوهر به همدیگر نیرومند است و همسران حتی به رغم ازدواج ناكام و ناموفق، همچنان به هم وابسته اند و با آن كه عشق شان كم رنگ شده و روياي زندگي مشترك و شادشان نقش برآب شده است، اما هر يك از آنان به ديگري نياز دارد تا احساس تعلق خاطر و امنيت كند. آنان هم چنان به هم وابسته اند، زيرا از نظر آنان ادامه ي يك ارتباط نامناسب و حتي مضر، بهتر از قطع ارتباط است.

وقتي سرانجام همسران تصميم به جدايي مي گيرند، هر يك از آنها عميقا از اين تصميم متاثرخواهد شد. از آن جا كه احساس فرد ترك كننده با ترك شده متفاوت است؛ فرد ترك كننده احساس گناه و فرد ترك شده احساس خشم و آزردگي مي كند. تحقيقات نشان مي دهد كه هر دوي آنان به يك اندازه احساس پريشاني و اندوه مي كنند. كوتاهي يا بلندي زندگي مشترك، تفاوتي در اين احساسات ايجاد نخواهد كرد.

در مانگراني كه با افراد مطلقه سرو كار دارند، دريافته اند كه غم و اندوه ناشي از طلاق در ازدواج سه ساله به اندازه سي ساله خواهد بود. معمولا دو تا سه سال طول مي كشد تا وابستگي و علاقه ي شديدي ميان همسران ايجاد شود و تا وقتي آنان به هم وابسته و علاقه مندند بهت و انكار ناشي از طلاق و ناكامي شان اجتناب ناپذيرخواهد بود.

هرگز دو نفر تجربه ي يكساني از طلاق ندارند. با اين حال، كارشناسان علوم اجتماعي دريافته اند كه مراحل هيجاني طلاق را مي توان به وضوح تعريف كرد. فرد بايد اين مراحل را طي كند تا به بهبودي كامل برسد. ابتدا احساس غم و اندوه مي كند. فقدان همسرش را باور مي كند و بعد از اين غم رها مي شود. همان طور كه رهايي از غم از دست دادن يكي از عزيزان زمان مي برد. التيام غم جدايي از همسر نيز مدتي طول مي كشد.

چهار مرحله هيجاني طلاق عبارتند از؛

- بهت ناشي ازطلاق

وقتي سرانجام همسران از هم جدا مي شوند، ممكن است احساس آسودگي خاطر، كرختي يا وحشت كنند. همسران زماني احساس آسودگي خاطر مي كنند كه مراحل طلاق شان بيش از حد معمول طول كشيده باشد. در مورد اغلب افراد، بهت ناشي از طلاق بعد از چند هفته، به كرختي و انكار تبديل مي شود.

رايج ترين واكنش افراد بعد از جدايي، وحشت ناگهاني از طرد شدن و تنهايي است درست مانند كودكي كه در سوپر ماركت مادرش را گم مي كند و افراد از نظرجسمي و روحي شكننده مي شوند و به دشواري مي توانند بر كارهاي پيچيده تمركز كنند. بهت ناشي از جدايي چند روز يا چند ماه طول مي كشد. خوشبختانه احساس تنش و اضطراب دايمي نيست بعد از بي حسي و كرختي ناشي از طلاق، فرد احساس امنيت و آرامش مي كند و حس خوش بيني و هيجان آغاززندگي جديد با شادي و مسرت او همراه خواهد بود و تمام نا امني هايش را از بين خواهد برد.اما اين شادي و خوش بيني گذراست و بار ديگربي قراري و پريشاني به سراغش خواهند آمد.

-مسير پر پيچ و خم هيجانات

در اين مرحله، دايم از شاخه اي به شاخه ديگر مي پريد و احساسات مختلفي را تجربه مي كنيد. همسر سابقتان به شما تلفن مي زند و با شنيدن صدايش به گريه مي افتيد. بعد ناگهان به ياد كارهاي او مي افتيد و احساس خشم مي كنيد. پنج دقيقه بعد، از اين كه آن قدر از او بيزار شده ايد، احساس شرم مي كنيد.

هر تغييري اضطراب زا است و بعد از طلاق، افراد با تغييرات بيشماري مواجه مي شوند. در مضيقه ي مالي قرار مي گيرند، ارتباط شان با برخي از دوستان قطع مي شود و بايد بدون حمايت همسرشان به زندگي ادامه دهند. سخت ترين اين تغييرات تغيير هويت فرد است.

هويت افراد مطلقه دستخوش تغييرات بسياري مي شود. مرد به جاي آن كه مدير خانه و پدر باشد خود را در خانه اي كوچك مي يابد كه فرزندانش دو بار در ماه به آن جا مي آيند تا او را ببينند. زن به جاي آن كه از زندگي زناشويي و انجام كارهاي خانه لذت ببرد خود را زني بيوه و مطلقه مي يابد.

در مسير پرپيچ و خم هيجانات بعد از طلاق، گاهي فرد احساس تنهايي مي كند وقتي روابط اجتماعي اش را حفظ مي كند افسرده مي شود و وقتي كنج عزلت بر مي گزيند افسرده تر مي شود و افسردگي او را به انزواي بيشتري سوق مي دهد. سياري از همسراني كه به تازگي از هم جدا شده اند بخش اعظم وقت خود را به انديشيدن درباره ي همسر سابق شان اختصاص می دهند و افسوس فرصت هاي از دست رفته را مي خورند. دنياي جديد در مقايسه با دنياي قبلي آنان، پوچ و تو خالي است. زندگي روزمره شان تكراري و بي مفهوم است.

هيجانات پيچيده فرد بعد از طلاق، همان اضطراب و پريشاني بيش از حد است. افرادي كه تسليم اين احساسات مي شوند در معرض حوادث و بيماري هاي بسياري قرار خواهند گرفت. وقتي تمام توجه فرد به مشاجرات و نزاع هاي گذشته اش است طبيعي است كه سريع تر بيمار مي شود.

خيلي سخت است كه مجبور شويد، مهمترين تصميمات زندگي تان را زماني بگيريد كه كوچك ترين آمادگي براي انجام اين كار نداريد. وقتي دستخوش احساسات تان هستيد نمي توانيد به درستي قضاوت كنيد بهترين راه اجتناب از قضاوت هاي نادرست اين است كه با اعضاي خانواده و دوستاني كه مورد اعتمادتان هستند مشورت كنيد و قتي آرام هستيد و ذهن تان و ضوح بيشتري دارد درباره مسائل مهم زندگي تصميم گيري كنيد شتاب زده عمل نكنيد بعد از آن كه چند روزي فكر كرديد و به نتيجه رسيديد تصميم بگيريد اگر هم چنان سر درگم بوديد. از روان شناس كمك بگيريد.

-هويت يابي

مرحله غليان احساس، چند ماه يا يك سال طول مي كشد وقتي فرد اين مرحله را سپري مي كند احساساتش ثبات بيشتري مي يابند. وقتي خاطره شيرين را به ياد مي آورد، چند قطره اشك مي ريزد، اما بلافاصله به خود مي آيد ديگر احساس پريشاني و گناه نمي كند و راحت تر مي تواند احساس گناهش را تحمل كند.

يكي از پيامدهاي كاهش درد و رنج اين است كه مي توانيد به زندگي جديد تان بيش تر توجه كنيد. اين مرحله، هويت يابي همان بلوغ ثانويه ي فرد است. گويي فرد بار ديگر 14 ساله مي شود احساس مي كند سرشار از انرژي و ماجراجويي است و به دوستان و حمايت شان نياز دارد.

فرد ساير علايم بلوغ را نيز تجربه مي كند؛در جمع افراد بيش از حد احساس كم رويي و انزوا مي كند و اغلب اوقات تنهاست و ناگهان احساس مي كند كه مثلا ماشين بهتر يا لباس هاي بهتري مي خواهد. اين هيجانات براي رهايي از هيجانات منفي و پيچيده ضروري است بسياري از افرا در مرحله هويت يابي وقتي بار ديگر طعم زندگي را مي چشند با علايق جديدي مواجه مي شوند.

وقتي خود را فردي گرفتار نمي بينيد و به رشد و سازندگي مي پردازيد احساس قدرت مي كنيد از مسئوليت ها و الزامات سابق تان رها مي شويد مي توانيد به دنبال علايق تان برويد و از زندگي لذت ببريد.

هويت يابي خطرهايي دارد و اين است كه فرد در خطر غرق شدن در بلوغ ثانويه است و آن قدر بعضي ها غرق اين دنياي پهناور مي شوند كه ديگر نمي توانند به فرد ديگر يا به شغل شان متعهد باشند. و قبول مسئوليت و تعهد را هم چون بندگي و اسارت مي پندارند.

-خودگرايي

وقتي هويت جديدي براي خود كسب مي كنيد احساس قدرت و پيشرفت مي كنيد.گويي آزمون سختي را از سر گذرانده ايد. حالا وقت آن است كه از اتفاقاتي كه برايتان افتاده است نتيه گيري كنيد طبيعي است كه هنوز به همسر سابقتان فكر كنيد و غمگين باشيد.امادر مرحله خود گرايي، اين غم و اندوه برطرف مي شود سرانجام اتفاقات گذشته را فراموش خواهيد كرد.گاهي وجودتان سرشار از غم مي شود اما به جاي آن كه احساس درماندگي كنيد با احساساتتان كنار مي آييد گاهي خشمگين مي شويد اما ديگر كسي را سرزنش نمي كنيد.

خودگرايي يعني زندگي تان را مطابق با شخصيت فعلي خود بسازيد. شما با آن فردي كه زماني متاهل بود تفاوت داريد اكنون از همسرتان جدا شده ايد،با هيجانات كنار آمده و از اين مراحل زنده و سر بلند بيرون آمده ايد.

کد خبر 2204739

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha