به گزارش خبرنگار مهر، این رمان که در 33 بخش نوشته شده است، به عنوان سی و چهارمین عنوان انتشارات هیلا راهی بازار نشر شده است.
داستان «قابهای خالی» درباره مردی به نام شهاب است که 5 سال است نتوانسته بخوابد. داستان اصلی کتاب حول محور این شخصیت است اما به شخصیتهای مختلف دیگری نیز تعمیم داده شده و پای آنها به داستان باز میشود.
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
ترنج به عکس خلبان روی دیوار خیره مانده و نگاهش در جایی دور گم شده بود. شاید نزدیک بصره در جستجوی خلبان. خلبان عاشق بوده. عاشق دختر همسایهشان، نوشین. دختری با چشمهای درشت و موهای سیاه مثل حریر. همیشه یک عکس کوچک از نوشین را زیر لبه کلاهش میگذاشت. جایی که فقط خودش از آن خبر داشت. عکس را همه جا با خودش میبرد. حتی وقتی که با اف چهاردهش تا بالای ابرها میرفته. یک شب از آمریکا به مادرش زنگ زده که «مامان، شبها خواب نوشین رو میبینم. بی نوشین نه رو زمین آرومم، نه تو هوا. ایران که اومدم بریم خواستگاریش».
همین کار را هم کرد. خلبان رفت ایران و یکراست راهی اهواز شد. پدر نوشین دست خلبان را گرفت و کشید کنار. گفت: «نوشین همه زندگیمه. یه مو از سرش کم شه، گردنت رو خرد میکنم.» بعد هم خندید و پیشانی او را بوسید. پیرمرد پابلند کرده بود تا به پیشانی خلبان برسد. از همان روز نوشین شد همه زندگی خلبان. با هم برگشتند به تگزاس تا خلبان درسش را تمام کند.
شکوفههای گیلاس که درآمدند، نوشین به خلبان گفت: «داری بابا میشی.» مرد گنده همانجا نشست و گریه کرد. از خوشحالی. لای اشکهایش، دستهای نوشین را میبوسید و میگفت: «اگر دختر بود اسمش را بذاریم ترنج. باشه؟»
این کتاب با 208 صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت 9 هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما