۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۵

انتشار کتاب یک نمایشنامه‌نویس ایتالیایی قبل از تولد کشور ایتالیا!

انتشار کتاب یک نمایشنامه‌نویس ایتالیایی قبل از تولد کشور ایتالیا!

نمایشنامه کمدی «بادبزن» نوشته کارلو گولدونی نمایشنامه‌نویس ایتالیایی در ایران منتشر شد؛ کتابی مربوط به اوایل سده هجدهم میلادی، زمانی که هنوز کشوری به نام ایتالیا شکل نگرفته بود و به قول صدراعظم اتریش، ایتالیا تنها یک اصطلاح جغرافیایی بود!

به گزارش خبرنگار مهر، کارلو گولدونی در سال 1707 میلادی در ونیز متولد شد و در طول 86 سال زندگی‌، 306 اثر هنری خلق کرد. در دوره‌ای که این نویسنده می‌نوشت،‌ هنوز کشوری به نام ایتالیا شکل نگرفته بود و به قول صدراعظم اتریش، ایتالیا تنها یک اصطلاح جغرافیایی بود.

گولدونی با شتابی فوق‌العاده می‌نوشت و به رغم رنج‌هایی که می‌برد، دلش خوش بود که به اصلاح کمدی ادبی ایتالیا می‌پردازد. صرف نظر از آثاری که احتمالاً از او از دست رفته، 9 تراژدی، 16 تراژدی کمدی، 137 کمدی، 57 طرح برای کمدی بداهه، 13 لیبرتو برای اپرای جدید و 49 اثر برای اپرای کمدی، 2 نمایش مذهبی، 20 میان‌پرده، 3 فارس (گونه‌ای کمدی نمایشی) و 3 جلد خاطرات از گولدونی به جا مانده است.

این نمایشنامه‌نویس مصداق بارز این جمله دلیتار آپروخاندو نمایشنامه‌نویس اسپانیایی است که «سرگرم کن، همچنان که آموزش می‌دهی» اصول نظام کمدی گولدونی بر طبیعت انسان که عقل و احساس او را هدایت می‌کند، اقیانوس زندگی و قوانین صحنه استوار بود. پایان کمدی‌های گولدونی متاثر از ویژگی‌های فردی اوست. گولدونی دوست دارد همه شخصیت‌های نمایش را در صحنه پایانی گرد آورد.

اتفاقات نمایش «بادبزن»‌ در روستای کازه‌نووه در میلان روی می‌دهد. این نمایشنامه در 3 پرده نوشته شده و اسامی شخصیت‌های آن به این ترتیب است: اواریستو، جلترودا، کاندیدا، بارون، کنت، تیموتئو، جانّینا، سوزانّا، کوروناتو، کرسپینو، موراکّیو، لیمونچینو، تونْیینو و اسکوتزو.

در قسمتی از این نمایشنامه می‌خوانیم:

جلترودا: چه خبره آقایون، چی شده؟

کنت: چرا درو به روی ما بستین؟

جلترودا: من؟ معذرت می‌خوام من جرات همچین جسارتیو ندارم، اون هم با شما و بارون که به ما لطف دارن.

کنت: [به بارون] می‌شنوین؟

بارون:‌ ولی خانم عزیز، موقعی که می‌خواستیم بیاییم خونه‌تون، درو محکم به رومون بستین.

جلترودا: حق دارین، من شما رو ندیدم، درو هم به روی این جانینای بی‌حیا بستم که می‌خواست به‌زور بیاد تو خونه.

جانینا: [سرش را از لای در بیرون می‌آورد] بی‌حیا منم یا شما؟ [سرش را به داخل می‌کشد و در را با عصبانیت می‌کوبد.]

کنت: [رو به جانینا] ساکت بی‌ادب.

جلترودا: اگه می‌خواین تشریف بیارین تو، می‌گم درو باز کنن.

[می‌رود]

کنت: [به بارون] شنیدین؟

بارون: نمی‌دونم چی بگم.

کنت: با این تپانچه‌ها می‌خواین چه‌کار کنین؟

بارون: ببخشین، شرافتم ایجاب می‌کرد... [تپانچه‌ها را توی جیبش می‌گذارد]

کنت: با این‌ها می‌خواین به دیدن دو تا خانم محترم برین؟

بارون: این‌ها رو برا دفاع از خودم برمی‌دارم.

کنت: ولی اگه بفهمن تپانچه همراهتونه، زن‌ها رو که می‌شناسین، ممکنه راهتون ندن.

...

این کتاب با 120 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 6 هزار و 800 تومان منتشر شده است.

کد خبر 2322461

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha