به گزارش گروه دين و انديشة "مهر"، دكتر خانيكي در ابتداي سخنان خود گفت : بحث دين و گفت وگو هر دو از مباحث زنده هستند، اما در ايران جامعهشناسي دين تحتالشعاع فلسفه دين قرار گرفته، در حالي كه اگر بتوانيم پرسشهايي از حوزه جامعهشناسي دين مطرح كنيم، قطعا باعث غناي فلسفه دين هم خواهد شد، پرسشهايي از قبيل اين كه در حال حاضر چه بخشي از جامعه سنتي ما را دين تشكيل ميدهد و چه بخشي از جامعه مدرن را؟ آيا به ميزان ورود به جامعه مدرن، دين كاركردهاي اجتماعي خود را از دست ميدهد؟ اگر به منابع جامعهشناسي 30 سال پيش مراجعه كنيم، ميبينيم كمتر به مبحث دين وارد شدهاند و يا اگر هم وارد شدهاند، بسيار كمرنگ به آن پرداختهاند. اما امروز مسئله بسيار متفاوت شده است.
خانيكي سپس به سخنراني ماه پيش هابرماس به هنگام دريافت جايزه هولمر اشاره كرد و افزود : هابر ماس اعتقاد دارد كه وجه اجتماعي اديان به دين خاصي انحصار ندارد و اين وجه پررنگ تر از گذشته شده است و سنتهاي مذهبي و اعتقادات ديني از اهميت سياسي تازه اي برخوردار شدهاند كه بسيار غيرمنتظره است.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه سپس به تعريف جامعه شبكهاي پرداخت و گفت: منظور من از جامعه شبكهاي تعبير جديدي است كه در مورد تحولات دنياي مجازي و عصر اطلاعات به كار ميرود و تعبيري است كه امانوئل كاستلز در كتاب عصر اطلاعات و ظهور جامعه شبكهاي از آن استفاده كرده است؛ به اين معنا كه انسان امروزي در نقطه تقاطع يا فصل مشترك شبكههاي مختلف زندگي ميكند. به عبارت ديگر، دريافتهاي يك منبعي او به دريافتهاي چندمنبعي تبديل شده است.
نويسنده كتاب قدرت، جامعه مدني و مطبوعات سپس به تبيين وضعيت دينداري در اين جامعه پرداخت و گفت : به دنبال تحولاتي كه در دهه 70 ميلادي رخ داد، گفتمان غالب در كانونهاي مطرح جهاني از گفتمان يكسويه توسعهمحور كه روي عنصر توسعه و مدلهاي توسعه غربي تكيه داشت، به گفتمانهاي گفت وگومحور تغيير كرد و ما در دهه 80 شاهد دو موج از شكلگيري گفت وگو هستيم؛ موج اول گفتوگويي بود كه تامين كننده منافع طرفين باشد و در مرحله بعد كه اكنون در آن به سر ميبريم گفت وگويي است كه بر اساس اصول عام بشري و مشتركات جهاني سخن ميگويد. اين گفت وگو در واقع به دنبال استخراج مباني و موازيني است كه در اديان، فرهنگها، جوامع و مليتهاي مختلف به آن باور داشته باشند.
خانيكي سپس تاكيد كرد: اين همان گفت وگويي است كه بهتر است كساني كه بحث گفت وگوي اديان را مطرح ميكنند، به آن بپردازند؛ اينكه چه چهرهاي از دين و دينداري تحت تاثير تحول فناوري براي ما متصور است. آيا صرفا اشكال بنيادگرايانه از دين بروز پيدا ميكند يا اشكال معنويتگرايانه هم ظهور و بروز پيدا ميكند. آيا صرفا دنبال مشتركات بين اديان هستيم، يا در پي متصلب شدن اديان نسبت به يكديگر؟
بر اساس گزارش موسسه گفتگوي اديان ، استاد دانشگاه علامه گفت : تحول ديگر فناوري اطلاعات از ميان برداشتن فاصلههاست؛ فاصلههاي تاريخي و جغرافيايي به هم نزديك شدهاند. ويژگي ديگر آن است كه زمان مكان و فضا دچار فشردگي شدهاند و هر كدام ابعاد معرفتشناسانه جديدي پيدا كردهاند. همچنين ما وارد عصر دانايي يا جامعه معرفتي شدهايم و بايد بدانيم بر اين جامعه اطلاعاتي متفاوت با گذشته چه معرفت جديدي حاكم است. ويژگي ديگر اين تحول ورود به جامعه شبكهاي و شكلگيري ساختارهاي باز و چندگانه، مرجعيت پيدا كردن فرهنگ در برابر بنيانهاي مادي، پيدا شدن واقعيتهاي مجازي و ادراكات فرهنگي پيچيدهتر، رشد عقلانيت و فردگرايي، جستوجوگري معنا و هويت و در نهايت به چالش كشيده شدن حجيتها و قطعيتهاي پيشين.
وي نتيجه گرفت : به اين ترتيب و با توجه به اين ويژگيها دنياي شبكهاي بر هويت تاثير ميگذارد و هويت ديني دچار تغيير ميشود؛ به اين معنا كه به ميزاني كه ما وارد جامعه شبكهاي شدهايم، به همان ميزان عامگراتر و در عين حال خاصگراتر هم شدهايم؛ به عبارت ديگر از يك سو ويژگيهاي فرقهاي، محلي، قومي و نژادي برجستهتر ميشود و از سوي ديگر همه به يك فرهنگ نزديك ميشوند.
خانيكي گفت : در اين ميان انسان جامعه شبكهاي ديندارتر هم شده است، نه اينكه بيدينتر شده باشد. به دليل اينكه هر چه انسان محدودتر ميشود، به خداوند نزديك تر ميشود، يعني هر چه محدوديتهاي بشر بيشتر است، بيشتر احساس نياز به دين ميكند و ورود به جامعه شبكهاي در كنار فرصتهايي كه دارد، محدوديتهاي انسان را هم بيشتر كرده و او را ديندارتر ساخته است.
به نظر ميرسد هم در وجه احساسات، هم در وجه ادراكات و هم در وجه عقايد، براي انساني كه در جامعه شبكهاي به سر ميبرد، محدوديتهاي تازهاي وجود دارد كه او را به سوي دين سوق ميدهد، زيرا دين به طور كلي توان غلبه بر محدوديتها و كمبودها را دارد.
عضو هيئت علمي دانشگاه علامه افزود : البته اين كه گفتم جهان ديندارتر شده به اين معنا نيست كه يك صورت از دين خود را در حوزههاي مختلف جهاني تحميل كرده است؛ به اين معنا كه چون محدوديتهاي انسان امروز كم نشده، در نتيجه انساني كه درون سنت ميزييد و انساني كه درون مدرنيته زندگي ميكند، هر دو، محدوديت دارند، در نتيجه هر دو نياز به دين را احساس ميكنند. اگر دين را متعلق نيازهاي بشري بدانيم، اين رويكرد به دين بروز و ظهور بيشتري خواهد داشت.
نويسنده كتاب "در جهان گفت وگو " كه بزودي از سوي نشر هرمس منتشر خواهد شد، گفت : به اين ترتيب اگر بخواهيم اين مجموعه از كنشها و واكنشهايي را كه در حوزه معرفتي رخ داده در چارچوب يك مفهوم بزرگ تر مثل هويت جا دهيم، ميتوانيم بگوييم هويتهاي ديني جاي بسيار مهمي را به خود اختصاص ميدهند.
دكتر خانيكي در پايان با اشاره به اين كه با سه نوع هويت مشروعيت بخش، هويت مقاومت و هويتهاي برنامهدار مواجه هستيم گفت، اگر به هويتهاي برنامهدار توجه نشود، هويتهاي مقاومت، يعني هويتهاي بخشهاي به حاشيه رانده شده شكل مي گيرد كه ما بنيادگرايي را بيشتر در اين بخشها ميبينيم؛ بخشهايي كه احساس ميكنند در تحولات جهاني و جامعه شبكهاي جايي ندارند و باورها و ارزشهايشان در حال نابودي است و به همين دليل دست به نوعي مقاومت و تشكيل جامعه بسته ميزنند، اما هويتهاي برنامهدار احساس استقلال و تمايز شخصي را در ميان جوامع با ميزان تحولاتي كه در جهان رخ ميدهد، تنظيم ميكنند و اين تنظيم و توازن از شدت بروز دينداري در قالب بنيادگرايي ميكاهد و هر چقدر اين تنظيم و توازن دمكراتيزهتر شود، روابط بين بخشهاي مختلف جوامع مختلف و اديان مختلف بيشتر ميشود و گفتوگو بين آنها شكل ميگيرد و از شدت خاصگرايي و شمولگرايي كاسته ميشود؛ تنوع به رسميت شناخته ميشود و هويتهاي فردي و جمعي ميتواند در يك قالب گفتوگويي با يكديگر به شكل مسالمت آميزي ارتباط داشته باشند.
دكتر هادي خانيكي، استاد دانشكده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي در موسسه گفتوگوي اديان به توصيف و تبيين وضعيت دين و دينداري در جامعه شبكهاي پرداخت و گفت امروزه سنتهاي مذهبي و اعتقادات ديني از اهميت سياسي تازه اي برخوردار شدهاند .
کد خبر 279542
نظر شما