به گزارش خبرنگار مهر مراسم رونمایی از کتاب «حرفهای» شامل خاطرات جواد شریفی راد عصر دیروز شنبه ۱۹ دی ماه با حضور جمعی از اهالی فرهنگ در خبرگزاری مهر برگزار شد.
نخستین سخنران این مراسم علیرضا کمری پیشکسوت حوزه تاریخنگاری دفاع مقدس بود. وی در این مراسم با اشاره به اینکه تورق این کتاب او را ناگزیر از خواندن متنش کرده گفت: خاطرات زیادی را درباره جنگ خواندهام اما این کتاب اثری بسیار متمایز بود. شریفیراد به باور من بارها شهید شده و مرگ خواستنی در راهی که او می رفت چیزی جز شهادت به حساب نمی آید.
کمری ادامه داد: شریفیراد به گفته خودش ۱۷۴۲ ماموریت رفته و ۵ هزار بمب را خنثی کرده است. تناسب این اتفاق با تعداد ساعت هایی که با او مصاحبه شده نشان میدهد که حرفهای زیادی از او باقی مانده بود که در این کتاب نیامده است. البته این کتاب به ویژه مقدمهاش از لحاظ داده هایی که به مخاطب میدهد بسیار اشتهابرانگیز است و من فکر میکنم مقدمه نویس این کتاب خودش یک دنیا حرفهای ناگفتنی دارد و یک جلد کتاب قطور ناگفته است.
این پژوهشگر در ادامه با اشاره به متن این کتاب گفت: کتاب موضوع و محتوای منحصر به فردی دارد. زبان روایت و شیوه سخن گفتن راوی در آن صریح و بی پرده است. شاید چیزهایی را نگفته باشد اما آنچه را که گفته است رک و راست به دست ما رسانده است. متن کتاب بسیار خیال ورزانه تدوین شده است. روحیه، خلق و خوی و شلوغی شخصیت شریفیراد در الفاظ آن دیده می شود و همین مسئله گاهی به متن کتاب شکل طنز داده که فکر میکنم این طنز برای آن است که راوی بتواند از فشارهای جانبی اش بکاهد.
کمری همچنین با بیان اینکه حرفهای شریفی راد در این کتاب چیزی شبیه ابیات مولانا در مثنوی است گفت: راوی این کتاب صاحب یک ایمان بیریا و برهنه است. اطلاعات اجتماعی و مردمی گرانقیمتی درباره جنگ از زبان او در کتاب می نشیند اما افسوس میخورم که چرا فردی مثل او خوب کاویده نشده است شاید مولف محترم فکر می کرده که جواد را حالا حالا در اختیار دارد در حالی که برای ثبت خاطره بهترین زمان همین امروز است نه دیروز و فردا.
وی همچنین به موضوع مرگ، ترس و زندگی در این کتاب اشاره کرد و با بیان اینکه چنین دادههایی در روایت های رسمی از جنگ هرگز دیده نشده افزود: این کتاب سرنخهای اطلاعاتی زیادی درباره افرادی می دهد که باید مولف محترم به سراغشان برود و اطلاعات آنها را استخراج کند اما در همین اندازه نیز کتاب دارای اطلاعاتی است که ما را شگفت زده میکند. به باور من این کتاب از حیث شیوه بیان خاطرات می تواند آغازی برای شناخت جریان ناشناخته ای از افرادی باشد که می توانند خاطراتی منحصر به فرد در دوره هشت سال دفاع مقدس بیان کنند.
طرف حساب من و جواد تنها خداوند است
دیگر سخنران این مراسم حسن نیک دهقان از دوستان مرحوم شریفیراد و سرتیم خنثی سازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی بود.
وی در سخنان خود با اشاره به ماموریت های متعدد خود با شریفیراد گفت: حتما باید در طول کار میمردیم که به ما عنوان شهید می دادند البته اگر ما را شهید هم حساب نکنند مشکلی نیست می دانم که جواد برای این القاب کار نمی کرد. حرف دلش این چیزها نبود. او در تمام طول عمرش مثل من دنبال کارت جانبازی نرفت. ما حتی هیچ حق ماموریتی برای عملیاتهایی که در طول هشت سال دفاع مقدس رفتیم نگرفتیم. حقمان را از خدا می خواهیم و از مردم هم طلبی نداریم.
وی در ادامه با اشاره به کتاب گفت: این کتاب جسته و گریخته حرفهایی درباره بچههای خنثی سازی زده و من هم در حد بضاعتم مقدمهای برای آن نوشتم اما مطلب بیشتر از اینهاست. بارها هم پیگیر شدیم که بیایید و خاطرات بچه ها را جمع کنید اما جز آقای قاضی گویا کسی تمایلی برای این کار نداشته و ندارد.
روایتی از حضور شریفیراد در پروژه سینمایی محمد(ص)
علیرضا رضاداد مشاور بنیاد سینمایی فارابی نیز در این مراسم در سخنانی با اشاره به اینکه این کتاب و مطالعه آن از حیث غیررسمی بودن روایت اثری ویژه به شمار میرود گفت: در گذشت یا شهادت شریفی راد برایمان از چندین جهت بسیار غمانگیز بود و متاسفیم که بگوییم خطر هنوز پیش پای همه بچههایی است که در این حوزه در سینما مشغول به کار هستند.
وی افزود: دو سال از آن حادثه گذشته است اما هنوز اقدامی نشده که بگوییم آن حادثه دیگر تکرار نمیشود و هنوز به این توجه نکردهایم که اگر بار دیگر شاهد چنین فاجعهای باشیم نمیشود که کسی خودش را نبخشد چون قابل پیشگیری بود اما پیشگیری نکردیم.
وی در ادامه با اشاره به خاطره فعالیت دو ساله خود و شریفی راد در ساخت فیلم سینمایی «محمد(ص)» گفت: جواد فردی دانش بنیان بود. خاطرم هست زمانی که می خواستیم صحنههای مربوط به دریا را در فیلم محمد (ص) را بسازیم به ایتالیا سفر کردیم تا با شرکتی برای ساخت آن صحنه مذاکره کنیم. بعد از آنکه هزینه ها را سنجیدیم جواد به ما اطمینان داد که می شود آن صحنه را همین جا در ایران هم ایجاد کرد و بعد از آن ماه ها تلاش او بود که توانست این نتیجه را که امروز در فیلم شاهد هستیم برای ما ایجاد کند.
رضاداد در پایان گفت: شریفی راد فردی بی بدیل بود که جامعیت و دانش بنیانی خود را در خدمت کارش چه در سینما و چه قبل از آن درآورد.
شریفیراد بلور بلور است
علی عسگری مدیرعامل خبرگزاری مهر نیز در این مراسم در سخنانی عنوان کرد: وقتی کتاب را میخواندم گاهی از شجاعت شریفیراد نفسم میگرفت. در کنار آن شفافیت و صداقت متن کتاب در کنار لحن آن بسیار دوست داشتنی بود. به تعبیر یکی از دوستان من جنس جواد شریفی راد بلور بلور بود.
عسگری در ادامه عنوان کرد: شاید بخشهایی از خاطرات شریفیراد را به خاطر محدودیتهایمان را نتوانیم منتشر کنیم اما همه آنها در زمره اسناد تاریخی است که باید بماند به ویژه تصویری که او از مظلومیت اغلب بچه های ارتش نشان می دهد که برای جمع آوری خاطرات آنها هم کار زیادی نشده است.
چند خاطره از پدر...
پویا شریفیراد یکی از فرزندان جواد شریفیراد نیز در این مراسم برای سخنرانی دعوت شد. وی در فرصت خود به ذکر چند خاطره از پدرش پرداخت و گفت: بابا در یکی از ماموریتها خود برای خنثی سازی به مناطق مرزی میرود. یادم هست که برایم میگفت به او گفتهام اینجا لب مرز است و اگر حادثهای هم رخ بدهد خیلی ارتباطی با ما ندارد اما گفته بود من کاری ندارم که کجا کار میکنم شاید پای یک خانواده عراقی روی مین برود.
وی افزود: یک بار هم من از او پرسیدم که شما هنگام فیلمبرداری از کار کردن با مواد منفجره نمیترسید. به من گفت چرا بیشتر از همه من میترسم چرا که می دانم اگر انفجاری رخ دهد هیچ چیز از من باقی نمی ماند و می دانم که یک روز با همین مواد از بین خواهم رفت. اما من می دانستم که انگار دستی از آسمان پدر را کمک می کند.
وی ادامه داد: یادم هست یک روز در خانه تلفن زنگ زد مرد آن سوی خط از پدرم برای خنثی سازی یک بمب راهنمایی می خواست. پدرم به وی کمک لازم را کرد ولی ناگهان گفت: آن شیمیایی است. به آن دست نزنید تا خودم بیایم. تلفن که قطع شد از پدر پرسیدم که چرا نمیگذاری خودشان خنثی کنند؟ گفت: شاگردانم هستند. خانواده دارند. پدرم به فکر خانواده شاگردانش بود اما خودش را ندید.
فرزند مرحوم شریفیراد افزود: بعد از مرگ پدر ما هرگز دنبال موضوع شهادت نرفتیم. اما اینکه وقتی عده زیادی جمع شدند و امضا دادند که او باید شهید به حساب آید و به ما میگویند نه او شهید نیست، به آدم بر میخورد.
وی افزود: مادرم که کتاب را خواند گفت که بسیار شیرین است. من میخواهم بگویم که پشت سر راوی این کتاب یک زن است. زنی که خودش ۱۷۰۰ بار زنده شده و مرده و بارها نیز میدانسته که اگر شوهرش برود هیچ چیز دیگر پشت سر او نیست.
نظر شما