به گزارش خبرنگار مهر، ۹ روز از نوروز گذشته است و امسال سریال های صداوسیما کمتر توانستند مردم را جذب کنند. امسال سه سریال اصلی در شبکه های یک، دو و سه پخش شدند اما حاشیه های برنامه های ترکیبی مثل «خندوانه» و «دورهمی» که هر دو از شبکه نسیم پخش می شود می تواند، نشان دهنده اقبال بیشتر مردم نسبت به این دو برنامه باشد.
«بیمار استاندارد» یک فانتزی با داستان های تو در تو
«بیمار استاندارد» به کارگردانی سعید آقاخانی یک کمدی فانتزی است با فیلمنامه ای که ساختار و سوژه ای بدیع در میان سریال های تلویزیونی داشته است. فیلمنامه این سریال به قلم بهرام توکلی نوشته شده و از تولیدات مرکز گسترش فیلمنامه نویسی رسانه ملی است. موضوع و دغدغه نویسنده و کارگردان و حرف متفاوتی که می خواهد با نمایش یک بیمار البته از نوع استانداردش بزند خود نقطه قوت این اثر است. این سریال به دلیل بهره بردن از بازیگران حرفه ای و متعدد از جذابیت های بیشتری برخوردار است اما شاید ضرورتی برای حضور همه این شخصیت ها وجود نداشته باشد.
نوعی پیچیدگی در فیلمنامه های بهرام توکلی وجود دارد و شاید این پیچیدگی اینجا هم باعث شده باشد که موقعیت های کمدی این قصه خاص به خوبی درنیامده باشد. همچنین تعداد زیاد شخصیت ها و داستان های فرعی اجازه نمی دهد که مخاطب بتواند داستان اصلی را پیگیری کند و دایم باید با داستان بعدی و شخصیت دیگری مواجه شود. درواقع حضور شخصیت های مختلف در سریال بیشتر از اینکه به روند اصلی قصه کمک کند و در خدمت داستان باشد گاه به گنگی داستان افزوده است.
بهنام با بازی بابک حمیدیان یک فارغ التحصیل رشته بازیگری است که در این سریال نقش همان بیمار استاندارد شده را بازی می کند وی در زندگی خود با مشکلاتی مواجه می شود و طی مشورتی با یک پزشک با بازی امید روحانی پیشنهاد بازی به عنوان یک بیمار روانی به او داده می شود.
قضاوت، کمک کردن به آدم ها و نتیجه متناسب نگرفتن، اعتیاد، سوءتفاهم و... از موضوعاتی است که در داستانک های فرعی قصه پی گرفته می شود. فیلمنامه بهرام توکلی حرف های زیادی برای گفتن دارد و باید تا انتها با آن همراه شد.
بازی های خوب در «زعفرانی» با فیلمنامه ای که میتوانست بهتر باشد
سریال «زعفرانی» به کارگردانی حامد محمدی که از شبکه دو سیما پخش می شود داستان یک خانواده با همه کشمکش ها و فراز و فرودهای یک زندگی را نشان می دهد. حامد محمدی نقطه چالش اصلی سریال را بعد از مشکلات یک زندگی عادی در اواسط داستان معرفی می کند. جایی که شخصیت مادر با بازی ستاره اسکندری باردار می شود و به دلیل شرمی که دارد این بارداری را یکی از دخترها که اتفاقا او هم باردار است، مطرح می کند.
حامد محمدی کارگردان این اثر پیش از این فیلم «فرشته ها با هم می آیند» را ساخته است. وی در آن فیلم هم به دغدغه های زوجی پرداخته بود که چند قلو می آورند و البته آن را با محوریت یک شخص روحانی ساخته بود.
مهدی هاشمی، ستاره اسکندری و مهران احمدی بازیگران اصلی این سریال هستند که قصه ها حول محور آنها و خانواده هایشان می چرخد. در کنار آنها شخصیت های دیگری هم حضور دارند که تنها به پیشروی قصه کمک می کنند و محوریت چندانی ندارند. شخصیت هایی که آنها هم دغدغه ازدواج و فرزند دارند اما هر کدام داستانی اضافه بر داستان اصلی هستند و قرار نیست جزیی از یک کل باشند.
فیلمنامه «زعفرانی» چندان پرمایه نیست و بیشتر از بازی های خلاق و روان شخصیت های اصلی بهره گرفته است. داستان سریال اما از اتفاقاتی که بتواند مخاطب را در همین هشت شب درگیر خود کند برخوردار نبوده و حتی گاه صحنه ها از حوصله مخاطب خارج است.
«قرعه» بدون کشش های دراماتیک
شبکه سه این شب ها «قرعه» را به کارگردانی برزو نیک نژاد پخش می کند که آخرین بار «دردسرهای عظیم» وی از همین شبکه روی آنتن رفت. «قرعه» از آثار مرکز امور نمایشی سیماست که تا آخرین روزهای اسفند پخش آن برای نوروز به صورت قطعی اعلام نشده بود.
این سریال نیز از بازیگران متعددی همچون حمیدرضا آذرنگ، فریبا متخصص، هدایت هاشمی، نسرین نصرتی و... بهره برده است و همچنین به تناسب داستان هنروران و بازیگران فرعی زیادی وارد قصه می شوند. نام سیروس مقدم به عنوان مشاور هنری اثر در تیتراژ این سریال دیده می شود و شاید همین باعث شود که مخاطب انتظار بیشتری از سریالی که برای نوروز تدارک دیده شده است داشته باشد و حتی شاید بخواهد آن را با «پایتخت» مجموعه محبوب زوج سیروس مقدم و الهام غفوری مقایسه کند. مخصوصا که محسن تنابنده نیز به عنوان مشاور فیلمنامه در این کار حضور داشته است و برادرش محمد تنابنده جزو نویسندگان است.
داستان اصلی این سریال قرعه کشی میان خانواده های یک محله است و ماجراهایی که هر بار میان این خانواده ها رخ می دهد و یا قرعه کشی را با مشکل مواجه می سازد، داستان های این اثر را تشکیل می دهد.
این سریال هم از فیلمنامه و دیالوگ های پرمایه ای برخوردار نیست و مخاطب بیشتر با روزمره هایی از اتفاقات و دیالوگ های بین شخصیت ها مواجه می شود که کشش های دراماتیک ندارند و تنها به اضافه کردن زمان سریال منجر شده اند.
نکته ای که معمولا کارگردانان سریال ها در مصاحبه های خود تاکید می کنند این است که اگرچه اثرشان قرار نیست مخاطب را به قهقهه بیندازد اما شیرین است و فضای دلنشینی دارد، درحالیکه مخاطب در این سریال ها کمتر می تواند آن فضای شیرین را احساس کند و نبود گیرایی در فیلمنامه حتی نمی تواند او را ساعتی پای داستان نگه دارد.
بیشترین تلاش و تکاپو برای ویژه برنامه های تحویل سال
نکته ای که در اکثر این سریال ها وجود دارد شلوغ بازی هایی است که اگرچه همه در راستای کمدی های موقعیت و ایجاد فضای تضاد و به نوعی دعوای شخصیت ها برای خنداندن مخاطب به کار می رود اما این فضا بیشتر به یک کلیشه تبدیل شده است که مخاطب را نه تنها دیگر نمی خنداند بلکه دچار ناآرامی های ناخوداگاه می کند.
البته یادمان نرفته است که تلویزیون در سالهای قبل و در قالب چندین سریال کاملا بیمایه طنز با بازیگران تکراری که اغلب از دیالوگها و رفتارهای غیرمتعارف استفاده می کردند به استقبال مناسبت ها می رفت. سریال هایی که بعضا بدآموزی هم داشتند و تکیه کلامهایی نادرست را به مردم می آموختند. گرچه تلویزیون از ساخت چنان آثاری فاصله گرفته و هر سه سریال نوروزی امسال از لحاظ ساختار و محتوا در جایگاه بسیار بالاتری نسبت به آن مجموعه ها قرار دارند ولی انتظار می رود این روند ارتقای کیفی سرعت بیشتری گرفته و در آینده نزدیک سریال ها در عین توجه به مسایل تربیتی، سرگرمکننده تر هم باشند.
رسانه ملی اگرچه کنداکتور را از برنامه های بسیاری پر کرده است اما شاید هر سال بهترین و بیشترین تلاش خود را برای ویژه برنامه های تحویل سال قرار می دهد. برنامه هایی که مخاطب حاضر است به دلیل گیرایی ساعاتی از شب را بیدار بماند و آنها را تماشا کند و بعد موتور این تلاش ها خاموش می شود و مخاطب با سریال ها و برنامه هایی مواجه می شود که نمی تواند او را راضی کند.
نظر شما