خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: وقتی انسان توفیق انجام تکلیفی را پیدا میکند در واقع به میزان سعی خود که در جهت تحقق امر الهی و تقاضا و طلبی که در جهت شهود جمال و جلال حقتعالی داشته برایش به اذن الله، خرق حجب میشود و حقیقت توحید را صافیتر از قبل مشاهده میکند. در خصوص ویژگی عالم دنیا که در مقابل عالم آخرت که عالم عیب است، ویژگی شهادت را دارد، با امیرحسن شکوری، پژوهشگر حوزه تفسیر و علوم قرآنی و مدرس حوزه دانشجوییِ دانشگاه علم و صنعت و دانشگاه صدا و سیما، گفتگویی داشتیم که در ادامه می خوانید.
*لطفا در مورد اهمیت واقعه کربلا توضیح بفرمایید؟
«إنَّ الاسلامَ بَدَؤُهُ محمدیٌّ و بَقاؤُهُ حسینیٌّ».
«بدرستی که اسلام محمدی آغاز شد و بقایش حسینی است».
این کلام اگرچه روایت نیست لکن بوضوح محکی از یک حقیقت مستفاد از مجموعه روایات ماست. در واقع این معنا که شروع اسلام محمدی است و بقا و دوام این حقیقت، حسینی است. این کلام، یک معنای اصطیادی از منظومه معرفتی ماست که در قالب میراث حدیثی شیعه و به برکت وجود مقدس امام حسین علیهالسلام در طی قرون متمادی حفظ شد، جلو آمد و به ما رسید و امروز از آن استضائه میکنیم و مایه عزت و اقتدار ماست.
این کلام متضمن همان فرمایش نورانی رسول اکرم است که فریقین هم به سند حسن و هم صحیح نقل کردهاند بطور نمونه من از مصادر اهل سنت مثال میزنم جناب حاکم نیشابوری که از بزرگان علمای اهل سنت است و مستدرک بر صحیح بخاری و صحیح مسلم که از صحاح شش گانه اهل سنت است نگاشته این روایت را به سند صحیح نقل میکند و در پایان میگوید بخاری و مسلم آن را استخراج نکردهاند و من بر مبنای قبول روایت آن دو نفر آن را ذکر کردهام، چون اساسا معنای مستدرک نیز همین است.
*پیامبر در مورد امام حسین (ع) چه فرمودند که چنین استفادهای از آن می شود؟
در کتاب المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص۱۹۴، آمده است:
حدثنی محمد بن صالح بن هانئ ثنا الحسین بن الفضل البجلی ثنا عفان ثنا وهیب ثنا عبد الله بن عثمان بن خثیم عن سعید بن أبی راشد عن یعلی العامری أنه خرج مع رسول الله صلی الله علیه و سلم إلی طعام دعوا له ... فقال حسین منی وأنا من حسین أحب الله من أحب حسینا حسین سبط من الأسباط.
حسین از من است و من از حسین هستم. خدا دوست دارد کسی که حسین را دوست بدارد. حسین نوهای از نوههایم است.
از آنجا که حدوث و بقای یک شیء به ضرورت عقلی باید دارای ملاک واحد باشد ما متوجه می شویم آغاز محمدی اسلام و بقای حسینی آن یک حقیقت واحدند و اینکه پیامبر اکرم فرمودند حسین از من است و من از اویم مبیِّن این حقیقت است
و از آنجا که حدوث و بقای یک شیء به ضرورت عقلی باید دارای ملاک واحد باشد ما متوجه می شویم آغاز محمدی اسلام و بقای حسینی آن یک حقیقت واحدند و اینکه پیامبر اکرم فرمودند حسین از من است و من از اویم مبیِّن این حقیقت است.
لذا پیامبر اکرم در حدیث سفینه که از دلائل روایی اثبات جریان امامت است و از بیش از ۵۰ طریق روایی با اختلاف اندک متن وارد شده و فی الجمله تواتر معنوی آن ثابت است، فرمودند:
«إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ، مَنْ دَخَلَهَا نَجَی، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ».
مَثَل اهل بیت من در میان شما کشتی نوح است، هر کس به این کشتی داخل شود نجات مییابد، و هر کس جا بماند، غرق میشود.
و همچنان سفینه نجات حسینی در دریای تاریک و پر تموج دنیا پیش میرود، صفحههای کف گونهی طواغیت را در هم میشکند و گمگشتگان و اهل تحیر را به جانب نور دستگیری کرده و راهبری میکند آنچنان که حضرت صادق علیه السلام خصوصیت اوسعیت و اسرعیت را برای اباعبدالله الحسین ذکر کردند و فرمودند:
کلنا سفن النجاة ولکن سفینة جدی الحسین أوسع وفی لجج البحار أسرع
همه ما اهل بیت کشتیهای نجاتیم، ولی کشتی جدم حسین علیه السلام وسیعتر و در عبور از امواج سهمگین دریاها سریعتر است.
شخصیت اباعبدالله الحسین علیه السلام به حقیقت سید و سالار شهیدان است.
مستحضرید که خداوند در مقابل عالم غیب از دنیا به عنوان دار شهادت یاد کرد و در قرآن فرمود به عالم غیب او احدی راه ندارد مگر کسی که او بخواهد و ان کس از رسولانی خواهد بود که در جهت ابلاغ رسالاتالله میکوشد. در سوره جن آیه ۲۶ می فرماید: «عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا ». ویا باز هم سوره جن آیه ۲۷ می فرماید: «إِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا». و نیز آیه ۲۸: «لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَیْهِمْ وَأَحْصَی کُلَّ شَیْءٍ عَدَدًا».
از این آیات نتیجه می گیریم منحصرا راه وصول به غیب از عالم شهادت راهی است که رسولان الهی بر آن دعوت کردهاند و حسین علیهالسلام همچنان که در زیارت وارث او را بعنوان میراث دار تمام انبیای اولوالعزم می شناسیم کسی است که برای وصول به غیب الهی از عالم شهادت قیام کرد.
اساسا دنیا جایی است که برای استقرار در مقام شهادت طراحی شده است
اگر ما نتوانیم شاهدانه در دنیا زندگی کنیم، در واقع کارکرد اصلی دنیا را در مورد خودمان تعطیل کردهایم و قاعدتا در چنین شرایطی دنیا که مزرعه آخرت است برای ما تبدیل به یک زمین لم یزرع و بی ثمر خواهد شد که هم در دنیا از زندگی سراب گونه رنج میبریم و هم در آخرت از محرومان خواهیم بود و این آغاز مشکلات بشر است.
*مشکلات بشر را چگونه از این زاویه تحلیل می کنید؟
به نوعی می توان تمام مشکلات بشر در دنیا را از همین زاویه مورد نظرمان تحلیل کنیم این نگاه ظرفیت و قابلیت و تحمل چنین توسعه در تحلیل را دارد.
شما وقتی به چیزی نگاه میکنی در واقع آن چیز منظر نظر شما و مشهود شما می شود در این حالت شما از خودت عبور کردهای و تا مشهودات سیر کردهای. اینکه در شرع ما را از بعضی نگاه ها برحذر داشتهاند و حکم به حرمت دادهاند شاید یکی از حکمتهایش همین باشد که انسان حق ندارد از خودش به شأنی پایینتر از خودش تنزل یابد و همواره باید در مسیر تعالی گام بردارد.
وقتی انسان به چیزی که ممنوع است نگاه کند حتی همین نگاه ظاهری، در حقیقت از خودش عبور کرده و تا آن شیء که مرئی اوست حرکت کرده است پس انسانی که برای لقاءالله خلق شده است و بعد از خودش تنها برای رسیدن به خدا، جواز دارد نباید حرکت تنازلی داشته باشد و دائما باید در جهت تکامل و به جانب بالا سیر کند.
فکر کردن هم نوعی حرکت است چون سیر از مجهول به معلوم، سیری است که طی آن مفاهیم مرئی و مشهود ذهن واقع میشوند پس در عالم ذهن هم نباید با فکر بد و بد فکر کردن از خودمان به جانب پستها حرکت کنیم، لذا فکر انسان هم باید الهی شود.
عالم مُلک نسبت به ملکوت چنین موقعیتی دارد لذا فرمودند که دنیا دار مجاز و عبور کردن است و اساسا اینکه نام آن را عالم شهادت گذاشتند یک معنایی که ما میفهمیم همین است که شما از دنیا میتوانی افق اعلی یعنی ملکوت که فعلا نسبت به ما در موقعیت غیب است را مشاهده کنی و این همان تحقق معنای دار مجاز بودن دنیا است یعنی جایی که باید همراه با امام از آن عبور کنی و از ظلمات به جانب نور خارج شده شرافت پیدا کنی.
عالم شهادت یعنی عالمی که در آن میتوانی سالک شوی عبور کنی و آنچه نادیدنی می نماید را شهود کنی. این خاصیت دنیا است.
البته غالب افراد از این خصلت و ویژگی دنیا محروم میمانند و کمتر موفق میشوند معنای عالم شهادت بودن دنیا را درک کنند و متاسفانه زندگیشان در دنیا بسیار حقیر و محدود شکل می گیرد و این همان معیشت ضنک است که به سبب اعراض از ذکر الهی ایجاد میشود. در آیه ۱۲۴ سوره طه آمده است: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی».
و اینچنین فردی همانگونه که در دنیا، آیات الهی را شاهدانه ندید در قیامت نیز کور دل محشور می شود و نه تنها از عالم شهادت طرفی نبست که هرگز به غیب الهی هم بار نمییابد. در آیه ۱۲۵ سوره طه آمده است: «قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنْتُ بَصِیرًا». و در آیه ۱۲۶ می خوانیم: «قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنْسَی».
و این بزرگترین خسران برای بشر است و امام شهیدان برای نجات بشر از این این مهلکه قیام فرمودند تا اجازه ندهد انسان از فیض مشاهده الهی محروم شود.
*چگونه می توانیم درس زندگی شاهدانه در دنیا را از امام حسین (ع) یاد بگیریم؟
حرکت بی نظیر و ماندگار اباعبدالله الحسین علیهالسلام، احیای این کارکرد دنیاست یعنی شاهدانه زیستن و از فرش ملک تا عرش ملکوت را شهود کردن.
ما هرگز به عمق خدمتی که سیدالشهدا به تمام بشریت بلکه همه ماسویالله کرده است پی نخواهیم برد لذا او ثارالله است و مانند خونی که در شریان وجود ممکنات، موجب حیات و رشد و کمال است در جریان است
این معنا بسیار عظیم است. ما هرگز به عمق خدمتی که سیدالشهدا به تمام بشریت بلکه همه ماسویالله کرده است پی نخواهیم برد لذا او ثارالله است و مانند خونی که در شریان وجود ممکنات، موجب حیات و رشد و کمال است در جریان است.
حضرت ثارالله فضایی را تدارک کرد که ذیل آن، فعلیت یافتن تمام ظرفیتهای فطری انسانها تضمین میشود. اینکه میگوییم به جز انسانها تمام ما سوی الله حتی فرشتگان مقرب الهی وام دار حرکت سیدالاحرار هستند به جهت آن است که برای هر عالَمی نسبت به عالم ما فوق خود این نسبت شهادت و غیب جریان دارد و اباعبدالله علیهالسلام با مجاهدتش امکان شهود عوالم مافوق را برای همهی مخلوقات اعم از انسانها و ملائکه و سایرین فراهم کرد لذا او را اباعبدالله نام نهادند چه اینکه همگان در عبودیت خود که جریان لقاءالله و شهود اسمای حسنای الهی است مدیون اویند و او حکم ابوّت معنوی اهل الله را دارد
امروزه مردم عالم به شدت تشنه این معنا هستند برای همین شما میبینید روز به روز قلبهای انسانهای بیشتری به جانب خونخدا میل پیدا میکنند تا از حیات حسینی برخوردار شوند.
یک نمونهاش را ما در قضیه اربعین حسینی میببنیم از اطراف و اکناف عالم و از هر مذهب و مرام حتی خارج از مذاهب دنیای اسلام امام شهید ما مشتری و طالب دارد.
*کارکرد شاهدانه دنیا چگونه فعلیت مییابد؟
خداوند دنیا را در عین حال که عالم شهادت قرار داد، عالم تکلیف هم قرار داد. در حقیقت تکالیف الهی ما را درگیر مساله شهادت میکنند
پاسخ روشن است. خداوند دنیا را در عین حال که عالم شهادت قرار داد، السلام علی حلیف المحراب: عالم تکلیف هم قرار داد.
در حقیقت تکالیف الهی ما را درگیر مساله شهادت میکنند.
وقتی انسان توفیق انجام تکلیفی را پیدا می کند در واقع به میزان سعی خود که در جهت تحقق امر الهی و تقاضا و طلبی که در جهت شهود جمال و جلال حقتعالی داشته برایش به اذن الله، خرق حجب میشود و حقیقت توحید را صافیتر از قبل مشاهده میکند.
رمز باریابی به شهود و بهرهمندی از ظرفیت شهادت گونگی دنیا در تکلیف مداری است
پس رمز باریابی به شهود و بهرهمندی از ظرفیت شهادت گونگی دنیا در تکلیف مداری است.
اباعبدالله الحسین از ابتدای حرکتش برای همگان تبیین فرمود که به جهت تکلیف الهی حرکت میکند.
او بزرگترین تکلیف را انجام داد لذا به بالاترین شهود باریافت به گونهای که خود مظهر خداست و حسینیان عالم در مقام شهادت به اوصاف جمالی و جلالی خدای سبحان که در وجود مبارک حسین علیهالسلام متجلی است به شرف شهود مشرف میشوند.
و این همان رازی است که اباعبدالله به هنگام شهادت هر شهیدی بر بالین او حاضر می شد و سر آن شهید را در دامان نورانیاش می گرفت و فیض رؤیت جمال خداییاش را از هیچ شهیدی دریغ نمیفرمود و این مرام مدام اباعبدالله الحسین است تا ابد که آن شهید بی سر، سر تمامی شهدا را به دامن پر مهرش میگیرد.
نظر شما