به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «سالهای بخصوص» نوشته ابراهیم مختاری درباره ناکامیو کامیابیهای مستندسازی به تازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است.
این کتاب تجربیات و خاطرههای ابراهیم مختاری را بهعنوان یک مستندساز در بر میگیرد. او در مقدمه کوتاه کتاب نیز به این مساله اشاره کرده و مینویسد: من گونه ای از مستندسازی اجتماعی را در چند فیلم تجربه کردم که میکوشد در میان واقعیتهای پراکنده، به حقیقت فرضی خود یا حقیقتی اصیل تر از فرض خود برسد و یا همان واقعیتها به ساختار فیلم طوری شکل دهد که گویای آن حقیقت باشد، از این روش، بیش از همه در ساختن سه فیلم از سه شخصیت واقعی استفاده کردم.
مختاری در جلسات نمایش ۳ فیلم مذکور بوده که به فکر نوشتن کتابی با ساختار فعلی «سالهای بخصوص» میافتد و سعی میکند در آن، به پرسشهایی که معمولا پس از نمایش هر فیلم مطرح میشد، پاسخ بدهد. این سوالات تقریبا شکل و قالب مشابهی داشتند و در جلسات مختلف، مطرح میشدند. خاطراتی که این کارگردان مستند در کتاب پیش رو نوشته، از فردی و اجتماعی گرفته تا زیبایی شناسانه و خانوادگی، همگی در پیوند با حرفه او هستند.
این کارگردان در دوران نزدیک به انقلاب اسلامیدر فرانسه و دانشگاه پاریس ۸ مشغول تحصیل علم سینما بوده و بخشی از خاطراتش در کتاب، درباره دوره نظام تصویری فیلم است. دوره ای که به تعبیر او، گران بودن تجهیزات و مواد خام فیلم سازی، بسته بودن بازار تلویزیون روی آثار سینمای مستند و سانسور سلیقه ای مدیران، از عوامل اصلی رکود سینمای مستند ایران بوده است. البته او فکر میکند دو عامل آخری، هنوز هم وجود دارند.
بخشهای مختلف این کتاب با این عناوین از یکدیگر جدا میشوند: به سوی مستندسازی، نان بلوچی، اجاره نشینی، یک سفر صیادی، زعفران، ملاخدیجه و بچهها، مکرمه خاطرات و رویاها، زینت یک روز بخصوص، پایانه یا آغازی دیگر.
دوره دوم خاطرات مختاری در کتاب، مربوط به دهه ۷۰ و ورود سیستم تصویر ویدئویی به ایران میشود که ارزانی تجهیزات و بهره مندی از آنها، سلطه مدیران دولتی و تلویزیون بر سینمای مستند را از بین برد. در کتاب «سالهای بخصوص» در هر خاطره، شرح شکل گیری طرحها، ساختار دیداری فیلمنامه و ساخته شدن فیلمها، با نام هر فیلم آغاز میشود و با توضیح سرنوشت نمایش آن فیلم به پایان میرسد. اما هر یک از فیلمها در زمینه گسترده ای از مناسبات اداری، شرایط اجتماعی، سرمایه گذاری و مسائل شخصی شکل گرفته که مختاری این مسائل را در خاطراتش تشریح کرده است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
صحنه اعتراف مشهدی مختار هم تقریبا به همین ترتیب خلق شد. در هر سفر پژوهشی و در روزهای فیلم برداری گه گاه به دیدار مش مختار میرفتم که در همسایگی مکرمه زندگی میکرد. او تنها بازمانده ماجرای شکنجه پدر و عروسیِ زوری مکرمه بود. در سفرهای فیلم برداری وقتی به مکرمه میگفتم برای فیلم برداری با مش مختار صحبت کن، با آن که بارها از نقش مش مختار در شکنجه پدرش حرف زده بود، به شدت پرهیز داشت و میگفت «ما با هم تو این محل زندگی میکنیم، همسایه هم هستیم، من این کار رو نمیکنم.» من از مش مختار راجع به گذشته مکرمه و رفتار کدخدا با پدر مکرمه غیرمستقیم و در پرده پرسیده بودم. او هیچ وقت از ارتباط خودش با محمدآقا، شوهر مکرمه، جوری یاد نکرده بودکه مکرمه تعریف میکرد. در آخرین روز فیلم برداری به سراغ مش مختار رفتم گفتم بیا با مکرمه کمیاز گذشته حرف بزنیم. او دیده بود که ما در طول ماههای گذشته چندبار به دیدن مکرمه آمدهایم و با مشنا رفت و آمد داریم و حدس میزد چه صحبتهایی شده است. حس کردم بدش نمیآید بیاید حرفهای خودش را بزند. پس با اشاره ای جزئی به همسرش که مش مختار کدام کت و پیراهن را بپوشد، به خانه مکرمه برگشتم. مکرمه خوب میدانست این ملاقات اگر رخ بدهد موضوع صحبت چیست.
این کتاب با ۱۵۲ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۳ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.
نظر شما