۱۵ فروردین ۱۳۹۷، ۹:۲۴

بازخوانی و نقد یک کتاب؛

یک تجربه کوتاه ناتورالیستی با پیشوای ناتورالیسم

یک تجربه کوتاه ناتورالیستی با پیشوای ناتورالیسم

کتاب داستانی «نانتاس» نوشته امیل زولا، نمونه به نسبت مناسبی برای مطالعه محتوایی مکتب ادبی ناتورالیسم است.

خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: داستان «ناتناس» نوشته امیل زولا یکی از عناوین مجموعه «شکاهکارهای ۵ میلی متری» نشر افق است که سال ۹۶ با ترجمه محمود گودرزی چاپ شد. زولا را به عنوان پیشوای مکتب ناتورالیسم ادبی می‌شناسند و آنچه که این نویسنده پیشنهاد داد، وارد کردن روش‌های علوم طبیعی به ادبیات و استفاده از اطلاعات علمی‌در رمان بود. به تعبیر زولا، رمان عبارت است از گزارش نامه تجارب و آزمایش‌ها.

زولا معتقد بود نویسنده باید تخیل را به کل کنار بگذارد. در مطالعه تاریخ مکاتب ادبی، ناتورالیسم، پس از رئالیسم قرار دارد و در دوران آمده که مکاتب کلاسیسیم و رمانتیسیسم هم گذر کرده اند. از نظر زولا نویسنده باید تخیل را کنار می‌گذاشت چرا که همان طور که پیش تر از آن می‌گفتند فلان نویسنده دارای تخیل قوی است، او می‌خواسته از این پس بگویند که زولا و نویسنده دارای حس واقع بینی است.

گوستاو فلوبر به عنوان بزرگ ترین نویسنده جریان ادبی رئالیسم، که «مادام بوآری» اش کتاب مقدس این مکتب شمرده می‌شود، این نکته را که رمان باید شامل هدف اخلاقی روشن باشد و یا از یک تز سیاسی یا اجتماعی و مذهبی مایه بگیرد، انکار کرد. این رفتار را هم به عنوان عکس العملی مقابل تمایلاتی که پس از سال ۱۸۵۰ در ادبیات پیدا شده بود، از خود نشان داد. شارل بودلر و پارناسین‌ها گفته بودند که رمان به عنوان یک گونه ادبی، مانند نقاشی، موسیقی یا شعر به عالم هنر تعلق دارد. به همین دلیل کیفیت بیان باید اولین مساله مورد توجه رمان نویس باشد. از نظر فلوبر، رمان نویس در درجه اول، هنرمندی بود که هدفش ایجاد یک اثر هنری کامل است و این کمال برای شخص نویسنده پیش نمی‌آمد مگر آن که افکار پراکنده ای را که درباره مسائل مختلف دارد، و همین طور عکس العمل‌های احساساتی و هیجانات شخصی را از خود دور کند.

به هر حال، رئالیسم مکتبی عینی و بیرونی بود و نویسنده واقع گرا، هنگام نوشتن و خلق اثر، به تعبیر رضا سیدحسینی در کتاب «مکتب‌های ادبی»، بیشتر تماشاگر است و افکار و احساسات خود را در جریان داستان ظاهر نمی‌کند. خلاصه کلام آن که نوشته‌های داستانی رئالیستی، غیرشخصی بودند و چیزی از باورها و احساسات نویسنده در آن‌ها دخالت داده نشده بود. باید توجه داشت که رمان و ادبیات رئالیستی، مقدمه ای برای شکل گیری و بروز ادبیات ناتورالیستی با پرچمداری امیل زولا شد. به این نکته هم توجه داشته باشیم که در کشاکش شکل گیری مکاتب ادبی و هنری در قرن‌های گذشته، این بحث که ادبیات زیرمجموعه هنر است یا خیر، یکی از بحث‌های جدی بوده است.

به هر حال دیدگاه‌های نویسندگان ناتورالیسم با رئالیست‌ها متفاوت بوده است. زولا رمان یا رمان جدید را اثری علمی‌و در عین حال اخلاقی می‌دانسته است. بیشتر منتقدان عصر این نویسنده، می‌گفتند که او تمایل به روایت  بی پردگی و غیراخلاقی بودن دارد ولی او روی ادعای اخلاقی خود اصرار می‌کرد. چالش‌های اخلاقی چون خیانت نکردن به همسر از جمله موضوعاتی است که در نوشته‌های زولا از جمله داستان «ناتناس» وجود دارد.

جالب است که «ترز راکن» اولین رمان زولا هم که ترجمه فارسی اش در دهه ۴۰ در گروه کتاب‌های جیبی در ایران چاپ شد، موضوعی این چنینی و درباره خیانت داشت. این داستان درباره زنی به نام ترز است که به شوهرش خیانت می‌کند و مرد دیگری را دوست می‌دارد؛ با توطئه آن مرد، همسرش را می‌کشد و در نهایت در یک فرجام تراژیک، خود و مرد مورد نظر را مقابل دیدگان مادرشوهرش به آتش می‌کشد.

در داستان بلند «نانتاس» خبر چندانی از آموزه‌های ناتورالیستی زولا نیست و نمی‌توان رویکردهای این گونه او را در این کتاب دید. تنها وجهه اخلاق گرایی مورد نظر اوست که در این داستان دیده می‌شود و نمی‌توان با قطعیت آن را در گروه آثار رئالیستی یا ناتورالیستی قرار داد. جنس داستان «نانتاس» بیشتر شبیه به داستان‌های رمانتیک چارلز دیکنز و شیوه روایتش نیز نزدیک به همان داستان‌هاست. خلاصه داستان به این شرح است که مرد جوانی به نام نانتاس که سال‌های اولیه زندگی را در شهرستان بوده، به پاریس آمده و در آرزوی پیشرفت، در بالاخانه ای اجاره ای و محقر، زندگی فقیرانه و نکبت باری را طی می‌کند. او به حدی از فلاکت می‌رسد که با خود می‌گوید اگر کسی برسد و از او بخواهد که خود را بفروشد، در ازای پول این کار را خواهد کرد. البته منظور از خودفروشی، معنای منفی این کلمه درباره بهره برداری جنسی نیست بلکه به آن معناست که نانتاس در افکار و عقایدش به جایی می‌رسد که حاضر است برای پول بیشتر و یک هفته بیشتر دوام آوردن در پاریس، خود را در خدمت هر عقیده و مرامی‌قرار بدهد. البته این فقط مقدمه داستان است.

زولا، با هوشمندی و گویا از مفهومی‌به نام رمان مدرن آگاه بوده که مقدمه خود را چندان شرح و بسط نداده است. ضرباهنگ روایت و شکل گیری اتفاقات «نانتاس» سریع و بدون وقفه هستند. دوران پیش از حضور در پاریس و همچنین زندگی نکبت بار نانتاس در پاریس به سرعت و با منطقی مناسب روایت می‌شوند تا به مقطعی برسند که او حاضر است برای پول هر کاری بکند. اما عمل منفی او یعنی فروش خود، از منظر راوی داستان یعنی زولا، چندان شیطانی و منفی نشان داده نمی‌شود. او در قبال پیشنهادی وسوسه انگیز، حاضر می‌شود مسئولیت فرزندی را که یک دختر اشراف زاده در شکم دارد، بپذیرد و همسرش بشود. با دختر نیز قرارداد می‌بندد که پیمان زناشویی میان آن‌ها، فقط به طور اسمی‌برقرار باشد. مقطع و جایی که زولا می‌خواهد رویش دست بگذارد، چالش‌های درونی و جنگ روانی نانتاس با خودش به عنوان یک مرد است که آیا فلاوی (همسر اسمی‌اش) با مرد دیگری رابطه دارد یا خیر! اما دو این چالش اخلاقی را در یک سطح مطرح نمی‌کند و آن را کمی‌پیچیده تر کرده است. چون اگر فلاوی به او خیانت هم بکند، حق این کار را طبق قراردادی که با هم بسته اند، دارد.

شیوه ناتورالیستی در نوشتن رمان برای زولا، پایان تابوهای کهنه و پشت کردن به یک روش کلیسایی بود. او به دنبال روش جدیدی برای گفتن از جسم، زندگی بخشی به آن و همچنین اعاده حیثیت از آن بود. بنابراین به سراغ موضوعاتی رفت که تا پیش از آن، نویسندگان نرفته بودند. زولا و پیروانش مسائل ننگ آور، مسخره و شرم آور را به رمان افزودند؛ همین طور حقیر شدن عشق بر اثر سودجویی. این مورد آخری را می‌توان با صراحت در «نانتاس» مشاهده کرد. شخصیت نانتاس، ابتدا به وسوسه مال و اموال و قدرت با فلاوی ازدواج می‌کند. پس از چند سال که به مقامات بالای وزارت و ارج و قرب نزد امپراطور می‌رسد، عشق واقعی فلاوی است که کمبودش را حس می‌کند و همین آزارش می‌دهد. پس زانو زده و عشق این زن را طلب می‌کند. حتی به تعبیر نویسنده مقابل فلاوی تحقیر می‌شود. آن طور که رضا سیدحسینی در کتاب مکتب‌های ادبی مطرح می‌کند، ادبیات ناتورالیستی در مجموع، انتقاد تلخی بود از مبانی جامعه و چون این جامعه ای که شور صادقانه رمانتیسم و روحانیت عمیق مذهب را از دست داده بود، می‌کوشید با چنگ و دندان، به نوعی اخلاق ایده آلیستی بچسبد؛ ناتورالیسم از خود عکس العمل نشان می‌داد.

یک نکته مهم درباره زولا و نوشته‌هایش را می‌توان از یکی از جملاتش استخراج کرد و آن این که «وضع مزاجی افراد را مطالعه کنیم نه اخلاق و عادات آن‌ها را. آدم‌ها زیر فرمان اعصاب و خونشان قرار دارند.» کاری که این نویسنده در «ناتناس» انجام داده، با توجه به همین رویکرد است. او مردی به نام نانتاس را روی میز تشریح گذاشته و با روایت گذشته و حالش، عکس العمل‌های عاطفی و عصبی اش را روایت می‌کند.

مطالعه «نانتاس» خالی از لطف نیست. شیوه روایت و نثر اثر روان و بدون وقت‌کشی‌های بی‌مورد است. این کتاب وضعیت معیشت مردمان فرودست و توانگرشده پاریس قرن نوزدهم را به خوبی به تصویر می‌کشد و از نظر محتوایی نیز در بر گیرنده اندیشه‌های ناتورالیستی زولا است که می‌تواند برای آشنایی علاقه مندان به این مکتب، گزینه مناسبی باشد. البته اگر مخاطب، علاقه چندانی به تحقیق و تفحص درباره ناتورالیسم ادبی نداشته باشد و به طور صرف قصد سرگرم شدن با ادبیات را داشته باشد، «نانتاس» گزینه بدی نیست چرا که پایان بندی اش، هم تراژیک نیست و با وصال همراه است.

کد خبر 4247415

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha