به گزارش خبرگزاری مهر، نماز جمعه این هفته در هامبورگ به امامت حجت الاسلام والمسلمین اسماعیل انصاری، مسئول دارالقران الکریم مرکز اسلامی هامبورگ برگزار شد. در ادامه خطبه های وی را می خوانید؛
الحمدلله رب العالمین الصلاة والسلام علی اشرف الانبیاء والمرسلین سیدنا و نبینا طبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا العبد المؤید الرسول المسدد المحمود الاحمد ابی القاسم المصطفی محمّد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و اصحابه المنتجبین.
عبادالله! أوصیکم و نفسی بتقوی الله و اتّباع امره و نهیه.
خودم و همه شما نمازگزاران را به رعایت تقوای الهی توصیه می کنم.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
کُن بِالعَمَلِ بِالتَّقوی أشَدَّ اهتِماما مِنکَ بِالعَمَلِ بغَیرِهِ؛ فإنّهُ لا یَقِلُّ عَملٌ بِالتَّقوی، و کَیفَ یَقِلُّ عَملٌ یُتَقَبَّلُ؟! لِقَولِ اللّه ِ عَزَّ وجلَّ: «إنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ المُتَّقِینَ».
به عملِ با تقوا بیشتر اهتمام داشته باش، تا به عملِ بدون تقوا؛ زیرا هیچ عملی که با تقوا توأم باشد اندک نیست، چگونه اندک باشد عملی که پذیرفته می شود! چون خداوند عزّ وجلّ می فرماید: «جز این نیست که خداوند از تقوا پیشگان می پذیرد».
عمل با تقوا با ایمان کامل انسان بدست می آید. اگر ایمان در قلب انسان گسترش بیابد و تمام وجود انسان را فراگیرد عمل انسان مطابق با تقوای الهی خواهد بود. امام علی علیه السلام می فرماید: إِنَّ الاْیمَانَ یَبْدُو لُمْظَةً فی الْقَلْبِ، کُلَّمَا ازْدَادَ آلاْیْمَانُ ازْدَادَتِ اللُّمْظَةُ.
ایمان در قلب انسان مثل یک نقطه سفید بر قلب انسان است؛ مانند نوری در دل انسان است. مانند اینکه اتاقی تاریک باشد و چراغی در آن روشن شود و بعد چراغ های بیشتری روشن گردد تا اتاق را کاملا روشن سازد. ایمان هم همین گونه است؛ مانند نوری است که در فضای تاریکی می درخشد و مانند نقطه سفید در دل انسان گسترش می یابد. هر چه ایمان افزایش پیدا کند این سفیدی گسترش پیدا می کند. و لذا بعضی تمام وجودشان نورانی است و برخی قسمتی از وجودشان، بعضی هم کلا تاریک اند که اینها مرده اند و هرچه قدر هم در معرض نور هدایت قرار گیرند روشن نمی شوند به تعبیر قرآن کریم: سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ[۱]
ایمان یک واژه و یک شعار نیست. ایمان یک حقیقت و باور قلبی است. یک ادعا نیست. این غیر از اسلام است. چراکه اسلام را هر کسی می تواند مدعی باشد. شهادتین بگوید و مسلمان شود. مانند ابوسفیان که شهادتین گفت و مسلمان شد. همسرش نیز مسلمان شد. وقتی مکه فتح شد قرآن می فرماید إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّـهِ وَالْفَتْحُ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّـهِ أَفْوَاجًا[۲] نفرمود «یؤمنون» فرمود «یدخلون»! یعنی داخل در دین شدند. بله کسی مسلمان بشود احکام مسلمان بر او حاکم است. آثاری بر او مترتب است ولی ایمان غیر از اسلام است.
این که قرآن می فرماید یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّـهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَیٰ رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن یَکْفُرْ بِاللَّـهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا[۳] معلوم میشود یک نکته ای است و آنهم اینکه ایمان واقعی با ایمان ادعای و مسلمان بودن تفاوت دارد.
لذا امیرالمومنین علیه السلام در حکمت ۲۲۷ نهج البلاغه می فرماید: وَ قَدْ سُئِلَ عَنِ الاْیمانِ فَقال عَلَیْهِ السَّلامُ: الاْیمانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَ اِقْرارٌ بِاللِّسانِ، وَعَمَلٌ بِالاَرْکانِ از حضرت در مورد ایمان پرسیدند، فرمود: ایمان باور قلبی است، به زبان هم بیاورد و در عمل پیاده کند. ولی اسلام همان اقرار به زبان است.
در سوره حجرات می فرماید یک عده ای آمدند خدمت پیامبر (ص) و منت گذاشتند که ما ایمان آوردیم: قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَـٰکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ وَإِن تُطِیعُوا اللَّـهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْکُم مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ[۴]
اعراب می گویند ایمان آوردیم ولی ای پیامبر به اونها بگو ایمان نیاوردید بلکه اسلام آوردید.
خوب چه کار باید کرد تا یک مسلمان در زمره مؤمنین بحساب آید. نکته مهمی در قرآن هست و آنهم اینکه در قرآن حدود ۱۰۰ مورد خطاب یا ایها الذین آمنوا وجود دارد. بعد از هر این خطابات، خداوند تکلیفی بر گردن مؤمنین قرار داده است.
یا توصیه اعتقادی میکند، یا خانوادگی یا اقتصادی یا وظابف دیگری که یک مؤمن دارد را گوشزد می کند. ولی «یا ایها الذین اسلموا» در قرآن نیست که خداوند بفرماید ای کسانی که مسلمان شدید این کارها را انجام دهید. به عنوان نمونه به تعدادی از این آیات اشاره می کنیم:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ[۵] ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا و پیامبر و اولی الامر اطاعت کنید.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّـهِ وَرَسُولِهِ[۶] ای کسانی که ایمان آوردید از خدا و پیامبرش سبقت نگیرید.
یا در خصوص زبان می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا[۷] محکم حرف بزنید.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ[۸] چرا حرفی را که میزنید عمل نمی کنید.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ[۹] یکدیگر را مسخره نکنید.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ[۱۰] سوء ظن نورزید.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّـهِ[۱۱] توبه کنید.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ[۱۲] مال حرام نخورید.
تمام ارزشهای اخلاقی بعد از یا ایها الذین آمنوا آمده است. غیر از این آیات که با خطاب به مؤمنین آمده، سوره مؤمنون ابتدایش ویژگی های مؤمنین را بیان می کند:
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿١﴾ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿٢﴾ وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿٣﴾ وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاةِ فَاعِلُونَ ﴿٤﴾ وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿٥﴾ إِلَّا عَلَیٰ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ ﴿٦﴾ فَمَنِ ابْتَغَیٰ وَرَاءَ ذَٰلِکَ فَأُولَـٰئِکَ هُمُ الْعَادُونَ ﴿٧﴾ وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿٨﴾ وَالَّذِینَ هُمْ عَلَیٰ صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ ﴿٩﴾ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْوَارِثُونَ ﴿١٠﴾ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿١١﴾
مؤمنان رستگار شدند؛ (۱) آنها که در نمازشان خشوع دارند؛ (۲) و آنها که از لغو و بیهودگی روی گردانند؛ (۳) و آنها که زکات را انجام می دهند؛ (۴) و آنها که دامان خود را (از آلوده شدن به بی عفتی) حفظ می کنند؛ (۵) تنها ارتباط با همسران و کنیزانشان دارند، که در بهره گیری از آنان ملامت نمی شوند؛ (۶) و کسانی که غیر از این طریق را طلب کنند، تجاوزگرند! (۷) و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت می کنند؛ (۸) و آنها که بر نمازهایشان مراقب اند؛ (۹) (آری،) آنها وارثانند! (۱۰) (وارثانی) که بهشت برین را ارث می برند، و جاودانه در آن خواهند ماند! (۱۱)
پس برای مؤمن شدن باید کارهایی را انجام داد و تلاش کرد. ایمان یک باور قلبی است و باید با تمام وجود باور داشت و به دستورات الهی عمل کرد و خداوند را اطلاعت کرد.
اگر کسی ایمان داشت، اثر بر روح و رفتار او نمایان است. لذا مؤمن آرامش، حسن ظن و هدف دارد و هیچ وقت احساس پوچی نمی کند. مؤمن هیچ گاه احساس ضعف نمی کند بلکه احساس عزت می کند. مؤمن حیاء دارد. مؤمن حس اجتماعی دارد و نسبت به گناه گریزان است. مؤمن لذت معنوی دارد.
ایمان یک بسته و یک مجموعه است که باید در همه ابعاد زندگی اثر و جریان داشته باشد. اگر کسی ایمان داشت، صبر دارد و با خانواده اش مهربان است. نمی شود انسان مؤمن باشد و دست بزن داشته باشد؛ با زن و بچه اش بد اخلاق و بد رفتار باشد. با مردم بد اخلاق و بد رفتار باشد؛ دروغ بگوید، بد قولی کند یا به نماز اهمیت ندهد.
از خداوند می خواهیم ایمان ما را تقویت بفرماید.
[۱] سوره بقره، آیه ۶
[۲] سوره نصر، آیه ۱ و ۲
[۳] سوره نساء، آیه ۱۳۶
[۴] سوره حجرات، آیه ۱۴
[۵] سوره نساء، آیه ۵۹
[۶] سوره حجرات، آیه ۱
[۷] سوره احزاب، آیه ۷۰
[۸] سوره صف، آیه ۲
[۹] سوره حجرات، آیه ۱۱
[۱۰] سوره حجرات، آیه ۱۲
[۱۱] سوره تحریم، آیه ۸
[۱۲] سوره نساء، آیه ۲۹
نظر شما