۱۸ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۲۴

تاملی بر کتاب افسانه‌های پریان روسیه؛

افسانه‌؛ نقطه تلاقی تشابهات ملتها/سیندرلای مذکر در افسانه‌های روس

افسانه‌؛ نقطه تلاقی تشابهات ملتها/سیندرلای مذکر در افسانه‌های روس

با مطالعه افسانه‌ها و قصه‌های پریانی اقوام مختلف می‌توان همگرایی بشر را در قرون گذشته مشاهده کرد که البته با رسیدن به دوران مدرن این همگرایی تبدیل به واگرایی شد.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ _ صادق وفایی: عموم ما در سنین خردسالی و کودکی با افسانه‌ها و قصه‌های پریانی مواجهه‌ای داشته‌ایم اما تاثیر این مواجهه با ورود به سنین نوجوانی و بزرگسالی به مرور کمرنگ‌ می‌شود. تقابل افسانه‌ها برای کودکان و قصه‌های بزرگسالان، نقطه جالب و قابل تاملی است. عموما بزرگ‌ترها برای بیان مفاهیم آموزنده و حکمت‌های تربیتی از افسانه و قصه برای بچه‌ها استفاده می‌کنند. اما برای این کار از فضای تخیلی و گاهی قوانینی استفاده می‌کنند که منطق یا عقل معاش را زیر پا می‌گذارد. از طرف دیگر به پاکی و معصومیت مخاطبان این قصه‌ها بی‌توجهی می‌کنند و این بی‌توجهی موجب شکل‌گیری این سوال می‌شود که منطق ساخت و پرداخت افسانه‌ها و قصه‌های اساطیری و پریانی چیست؟

باید توجه داشت که افسانه‌ها فقط برای سرگرمی یا به خواب رفتن خردسالان و کودکان ساخته نمی‌شوند. طبق قول مشهور می‌دانیم که افسانه‌های هر ملت، میراث معنوی آن ملت است که به صورت سینه‌ به سینه و در قالب ادبیات شفاهی منتقل شده است. اما به طور کلی مفاهیم تربیتی و پیروزی همیشگی خوبی بر بدی و مسائلی از این دست، باعث می‌شوند که از افسانه‌ها برای مخاطبان کودک و نوجوان استفاده شود. با این حال باید توجه داشت که افسانه‌ها و حکایت‌های کهنه و تاریخی، در بردارنده آرزوها، ایده‌آل‌ها و مطلوبات یک ملت یا قوم هستند.

می‌توان به نوعی منشا و ریشه افسانه‌ها را ارج گذاشتن به فضیلت‌های انسانی و رذیلت‌های اخلاقی و شیطانی دانست و هر ملتی، به تناسب گذشته و حالِ خود، افسانه‌هایی دارد. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و البته در این حوزه میراث غنی و گرانقدری هم دارد. با این حال، عموم مخاطبان ایرانی، از این نکته غافل‌اند که ممکن است دیگر ملت‌ها هم افسانه‌هایی شبیه به افسانه‌های ما داشته باشند. برای مطالعه درباره افسانه‌های ملل دیگر، پیش‌تر کتاب‌هایی چون «افسانه‌های مردم روسیه» نوشته آرتور رنسام با ترجمه زهره گرامی‌امین توسط انتشارات پنجره در سال ۸۹ یا «افسانه‌های ایرلندی پریان» نوشته شی نید دوالر با ترجمه امیر امجد در سال ۹۱ توسط نشر نیلا و ... در بازار کشورمان چاپ شده‌اند.

زمستان سال گذشته، کتاب «قصه‌های پریان روسی» اثر ناتان هسکل دُل با ترجمه علی اکبر خداپرست توسط نشر ورا و همچنین پاییز همان سال هم کتاب «افسانه‌های روسی(قصه‌های پریان)» اثر نینا دمیتریونا بابارکینا با ترجمه فرنوش اولاد توسط نشر چشمه چاپ شدند. پرداختن مترجمان ما به بازگردانی کتاب‌های مختلف افسانه‌هایی که روس‌ها از این میراث خود گردآوری کرده‌اند، هم نکته جالب و قابل تاملی است که می‌توان در فرصتی دیگر به آن پرداخت.  

در دو نسخه‌ای که نشر ورا و چشمه چاپ کردند، می‌توان حکایت‌ها و نام‌های مشابهی پیدا کرد که بیان‌گر اهمیت این افسانه‌ها یا شخصیت‌های افسانه‌ای در ادبیات روسیه هستند. کتاب «قصه‌های پریان» ی که اثر نینا دمیتریونا بابارکینا است با مینیاتورهایی از این هنرمند روس همراه است. این مینیاتورها به سبک خلویی کشیده شده‌اند که مربوط به کشور روسیه است. پرداختن به سبک خلویی که مدرسه‌ای برای آموزش آن وجود داشته و البته شباهت‌هایش به میناتور ایرانی، هم از جمله مطالب دیگری است که می‌توان در مطلبی دیگر به طور مفصل به آن پرداخت.

پیش از بررسی نسبتاً جزء به جزء افسانه‌های پریان روسی باید نکته مهمی را که در مقدمه این نوشتار شروع کردیم، گوشزد کنیم و آن نکته این است که با خوانش افسانه‌های ملل دیگر چون افسانه‌های روسی می‌توان تشابهاتی زیادی بین افسانه‌های ایرانی و این قصه‌ها و همچینن شخصیت‌های فعال درونشان پیدا کرد. بنابراین این معنی به ذهن متبادر می‌شود که با توجه به یکی بودن خواستگاه‌های فطری انسان مانند جستجوی حقیقت یا عدالت‌خواهی، ریشه همه افسانه‌ها در همه کشورها و ملل مختلف، یکی است و با گذشت قرن‌های متمادی و رسیدن به دوران مدرن و پسامدرن، ملت‌های مختلف (با وجود تفاوت‌های قومی و نژادی که در گذشته داشته‌اند) از این ریشه مشترک فاصله گرفته و دچار یک واگرایی شده‌اند. البته نکته قابل تامل این است که طی چند قرن اخیر و با شکل‌گیری مطالعات انتقادی، شرق‌شناسی و به طبع آن، انسان‌ها به دنبال ریشه‌های مشترک خود و همگرایی دوباره هستند. این تمایل به تفکیک و واگرایی، و سپس دوباره برگشتن به سمت تلفیق و همگرایی هم می‌تواند از جمله موضوعات جالب مطالعات علوم انسانی باشد.

به هر حال، در مواجهه با افسانه‌های روسی، ضمن وجود محسوس نکات حکیمانه و پندآموزی که خالقان افسانه‌ها در متن گنجانده‌اند، می‌توانیم شخصیت‌های مشترکی چون جادوگر بدجنس را مشاهده کنیم. در افسانه‌های روسی بابا یاگا جادوگر افسانه‌ای و یکی از مشهورترین چهره‌های اسطوره‌ای قوم روس‌ها حضور دارد که نمونه‌های مشابهش را هم در افسانه‌های ایرانی و هم افسانه‌های دیگر ملل دیده‌ایم. بابا یاگا یک پیرزن بدجنس است که خانه‌ای مخوف در قعر جنگل دارد.

از دیگر تشابهات افسانه‌های روسی با افسانه‌ها یا قصه‌های ایرانی می‌توانیم به شخصیت روباه توجه کنیم. روباه در افسانه‌های روسی، حیوانی حیله‌گر و مکار است؛ همان‌طور که در فرهنگ عامیانه ما به مکر و حیله معروف است. در کتاب «قصه‌های پریان» نینا دمیتریونا بابارکینا که با تصاویر خلویی همراه است، قصه‌ای به نام «سنگوروچکا» به چشم می‌خورد که مخاطب را به یاد افسانه ژاپنی «دختری که از ماه آمد» نوشته شاگا هیراتا می‌اندازد.

جالب است که در افسانه‌های روسی، نمونه‌ای عکس داستان سیندرلا وجود دارد؛ یعنی داستان شاهزاده‌خانمی که به دنبال شوهر آینده‌اش می‌گردد و این شوهر فراری، یک پسر جوان بدبخت است. یعنی به جای داشتن سیندرلای مونث در این داستان با سیندرلای مذکر روبرو هستیم.

همه افسانه‌ها، در یک عنصر دیگر با هم مشابه‌اند و آن نداشتن منطق واقع‌گرایانه در برخی فرازها و اتفاقات است. صحبت کردن حیوانات با انسان‌ها یا کمک کردنشان به یکدیگر و آدم‌های درمانده از جمله مواردی هستند که فقط در افسانه‌ها می‌توان جستجو کرد. بسیاری از اتفاقاتی که در افسانه‌ها رخ می‌دهند، در واقعیات زندگی ما جایی ندارند. همچنین شخصیت اصلی قصه می‌تواند در افسانه‌ها، چندین بار اشتباه کرده و مرتب با فرصت جبران روبرو بشود. اکثر غریب به اتفاق افسانه‌ها هم پایان خوش دارند.

یکی از شخصیت‌های معروف افسانه‌ای روسیه، واسیلیسا به عنوان یک دختر زیبا، پاک و معصوم است که نامش تکرار می‌شود و برای رسیدن به خوشبختی باید سختی‌هایی را تحمل کند. همان‌طور که اشاره شد، افسانه‌ها دربرگیرنده جملات حکیمانه‌ای هستند که خالق افسانه در دهان شخصیت‌های دانا و هادی قرار می‌دهد. مثلا در افسانه «واسیلیسای زیبا» با جملاتی از این دست روبرو می‌شویم:‌ «اگر زیادی بدونی زود پیر می‌شی» واسیلیسا هم که دختری معصوم و مهربان است از این امتیاز بهره‌مند است که دعای خیر مادرش که درگذشته، به او کمک می‌کند. ماجرایی که واسیلیسا دارد، کم و بیش مانند سیندرلا است.

به هر حال به نظر می‌رسد، در موقعیت‌هایی که عقل و محاسبات دقیق بشری نمی‌تواند راهگشا باشد، باید برای حل معضلات و مشکلات بشری، دست به دادمان افسانه‌ها شد. چون با وجود ظاهر غیرمعقول و منطقی این آثار، به نظر می‌رسد راه‌حل خیلی از نابه‌سامانی‌ها در باطن افسانه‌هایی پنهان شده که ریشه در طینت پاک بشر و ایده‌آل‌های مقدسی دارند که زمانی برای جوامع قابل احترام بوده است.

کد خبر 4448156

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha