به گزارش خبرنگار مهر، نمایشنامه «حواستون به پیرزنهایی که از تنهایی پوسیدهن باشه» نوشته ماتئی وینسییک بهتازگی با ترجمه محمد تمدنی توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۰۴ چاپ شده است.
«پیکر زن، یک میدان مبارزه در جنگ بوسنی»، «ریچارد سوم اجرا نمیشود»، «تماشاچی محکوم به اعدام»، «اسبهای پشت پنجره»، «سه شب با مادوکس» و یا «داستان خرسهای پاندا…» از جمله نمایشنامههایی هستند که در ایران از ماتئی وینسییک میشناسند. این نویسنده رومانیایی، از جمله نویسندگان و شاعران منتقد حکومت کمونیستی کشورش بود که در پی چاپ نشدن هیچکدام از نمایشنامههایش و همچنین دعوت فرانسویها به پاریس رفت و سالها به فرانسوی نوشت. او پس از برچیده شدن بساط کمونیسم، به کشورش بازگشت اما دوران حکومت کمونیستها باعث شد آثار مختلف و جالبی در مقابله و تعارض با خفقان کمونیستی بنویسد.
وینسییک در سال ۱۹۵۶ متولد شده و سال ۱۹۸۷ به فرانسه مهاجرت کرد. او ابتدا به شعر، سپس نمایشنامه و در نهایت رماننویسی رو آورد و موفق شد تمام نوشتههایی را که نتوانستهبود در کشورش چاپ کند، در فرانسه به انتشار برساند. او گفته «ریشههای من در رومانی و بالهایم در فرانسه است.»
کتاب «حواستون به پیرزنهایی که از تنها پوسیدهن باشه» ۳ بخش اصلی دارد؛ بخش اول: «مرز»، بخش دوم: «ترس از مکانهای شلوغ» و بخش سوم: «هیچکس حق نداره بدون سلاح تو میدون جنگ بگرده (نمایشنامهای در پنج پرده)».
نمایشنامه «هیچکس حق نداره بدون سلاح توی میدون جنگ بگرده» همانطور که نوشته شده، ۵ پرده دارد که ۱۳ شخصیت در آنها حضور دارند: دختر اول (سیمون)، دختر دوم (کاترین)، دختر سوم (ژان)، دختر چهارم (ایوون)، زن حامله (نیکول)، زن آلمانی (هیلدا)، دختر دیوانه، زن [دزد] اول، زن [دزد] دوم، زن [دزد] سوم، پستچی (سرباز مرخصشده)، سرباز با دندانهای طلا، پُل.
دو بخش ابتدایی کتاب هم حاوی قطعه یا تکههای کوچک نمایشی هستند. در بخش اول (مرز)، این تکهها عبارتاند از: فکر کن خدایی، صبر کنید تا چله تابستون بگذره، کفر، بازگشت به خانه.
در بخش دوم کتاب هم که «ترس از مکانهای شلوغ» نام دارد، این قطعههای نمایشی چاپ شدهاند: حواستون به پیرزنهایی که از تنهایی پوسیدهن باشه، زخم، کشور متاسفه، دستگاه پرداخت صورتحساب، ما و هزاران سگی که از دریا بیرون میآن.
در قسمتی از قطعه یا نمایشنامه کوتاه «کشور متاسفه» از این کتاب میخوانیم:
رئیس. زیردست. زندانی. زیردست زندانی را به سمت رئیس هدایت میکند.
زیردست: رئیس!
رئیس: بله؟
زیردست: این میخواد زنگ بزنه.
رئیس: میخواد چیکار کنه؟
زیردست: میخواد یه زنگ بزنه.
رئیس: تو میخوای چی کار کنی؟
زندانی: میخوام یه زنگ بزنم.
رئیس: میخواد زنگ بزنه؟
زیردست: بله، میخواد زنگ بزنه. میگه این حقشه.
رئیس: عجب، پس میگه که این حقشه!
زیردست: بله، میگه حقشه.
رئیس: پس که میخوای زنگ بزنی، آره؟
زندانی: بله.
رئیس: خیله خب، مشکلی نیست، خیلی هم عالی، میتونی زنگ بزنی. این تو قانون اساسی پیشبینی شده. تو کشورمون همه …ها حق دارن زنگ بزنن. بهش بگو که تو کشور ما همه…ها حق دارن زنگ بزنن.
این کتاب با ۱۱۶ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۲ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما