خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: «طاقت زندگی و مرگم نیست» عنوان رمانی از مو یان نویسنده چینی برنده جایزه نوبل است که چندسالی است اسمش در جهان و ایران سر زبانها افتاده است. پس از برندهشدن این نویسنده در جایزه نوبل ادبی، تعدادی از آثارش در ایران ترجمه و منتشر شد و چندی است که ترجمه رمانی مهم از او با عنوان «طاقت زندگی و مرگم نیست» با ترجمه مهدی غبرایی توسط نشر ثالث به بازار عرضه شده است.
سال ۹۸ و سیودومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، آغاز و گشایشی در ترجمه و عرضه آثار ادبیات چین در ایران بوده و هست. پیش از این و طی ماههای گذشته ۳ مطلب «بهدنبال کدگشایی از رمزی به نام انسان؛ از چین تا تهران»، «بررسی رمان چینی «مزهشناس»/داستان سرمایهدار شکمباره و مزهها» و «دویدن در شهر بدونِ بهار/جستجوی سراب خوشبختی در پکنِ شِنزده» را درباره ۳ کتابی که از نویسندگان چینی در نمایشگاه تهران عرضه شدند، منتشر کردیم که اولی گفتگو با مای جیا نویسنده رمان «کشف رمز» و پدر رمان جاسوسی چین، و دو مطلب دیگر نیز نقد کتابهای «مزهشناس» و «دویدن در خیابانهای پکن» بودند.
مطلب مربوط به رمان «مزهشناس» نوشته لو وِنفو به قلم مینا وفایی استاد زبان و ادبیات چینی دانشگاه شهید بهشتی نوشته شده بود که حالا در مطلبی دیگر به رمان «طاقت زندگی و مرگم نیست» و مساله تناسخ دراین اثر، پرداخته و آن را برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.
در ادامه مشروح متن این یادداشت را میخوانیم:
«طاقت زندگی و مرگم نیست» عنوان کتابی است از مویان نویسنده معاصر چینی که پس از دریافت جابزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۲ به شهرت جهانی رسید. این کتاب که به همت مهدی غبرایی و سحر قدیمی از انگلیسی به فارسی ترجمه شده است ۷۸۵ صفحه دارد و به تازگی توسط نشر ثالث به چاپ رسیده است. این رمان قوی مویان، سرشار از صحنههای زندهای که تاریخ این کشور را از سال ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۰ که در اصطلاح عصر اصلاحات نامیده شده، به تصویر میکشد. گرچه به گفته برخی ماجراهای سیاسی داستان مویان به گزارشهای شناختهشده عصر حاضر وفادار است، اما «طاقت زندگی و مرگم نیست» رمانی به غایت سیاسی و خلاقانه است که شخص نویسنده نیز در جایجای قصه حضور دارد و گاه نقشهای حساسی نیز برعهده میگیرد.
داستان درباره خردهمالکی جوان به نام شیمن نائو است که پس از استقرار حکومت کمونیستی و در جریان اصلاحات ارضی در چین دستگیر میشود و در نهایت کشته میشود. از اینمقطع داستان وارد فضای سوررئالیستی میشود؛ چون او را به دوزخ میبرند و فرمانروای دوزخ «یاما» شیمن نائو را در قالب خر به دنیا باز میگرداند. اینبار او در جسم خر اما با خاطراتی از زندگی انسانی به خانه خویش باز میگردد و آینده خانواده را پس از مرگ خود دنبال میکند. تا اینکه این خر باهوش و استثنایی را نیز میکشند و در جریان قحطی گوشتش را میخورند. شیمن نائو دیگر بار در قالب ورزا (گاو نر)، خوک و سگ به دنیا باز میگردد و هربار شاهد ماجراهایی است که برای انسان های داستان رخ میدهد...
شخصیت اصلی داستان هر بار پس از مرگ، کینهای از فرمانروا یاما به دل میگیرد اما پس از مرگ سگ، به فرمانروا میگوید دیگر کینهای از تو در من نیست. فرمانروای دوزخ که هنوز در چشمان او کینه حس میکند دو سال دیگر او را در قالب نزدیکترین حیوان به انسان یعنی میمون به دنیا بر میگرداند تا کاملا از کینهها پاک شود و در فصل آخر، پس از کشتهشدن میمون او در قالب نوزادی با سر بزرگ و هوش استثنایی که مشکل خونی دارد به خانواده باز میگردد؛ خانوادهای که در این سالها چه سختیها که ندیده و چه رنجها که نکشیده و حالا زمین کشاورزیشان به قبرستان افراد خانواده و حیواناتشان یعنی خر و گاو و خوک و سگ و میمون بدل شده است.
تناسخ یا باززایی از اعتقادات ادیانی چون دائوییسم و بودییسم است و ریشه آن هندی است. بر مبنای تناسخ تمام هستی سایه یک ذات واحد است. روح انسان نیز سایه اوست و رستگاری انسان در رهایی از تولد دوباره یا تناسخ است. برپایه این اعتقاد، روح انسان تا پیش از پاکی کامل بارها در بدنهای مختلف به جهان باز میگردد تا بتواند به حقیقت مطلق بپیوندد.
مویان در این رمان، جریان تناسخ را به خوبی به تصویر میکشد. انسانی که خر شده و حالا زیر دست خدمتکار خود در دوران حیات (لن لی ین)، به عنوان خری با هوش عجیب (انسانی) خدمت میکند. گاه با دیدن صحنههایی یاد انسان بودن خود میافتد و کارهایی انسانی میکند و گاه کاملا زندگی حیوانی خر را دنبال میکند. از دیگر شخصیتهای اصلی داستان همین لن لی ین است که مقابل قانون اصلاحات ارضی مقاومت میکند و بهعنوان لکهای سیاه در پرچم سرخ به اهتزاز در آمده کمونیست، همواره مطرود و مورد آزار حکومتیهاست، و نویسنده چه عریان جریانات سیاسی را قصهگون برای مخاطب به تصویر میکشد.
در فصلهای پایانی کتاب، بهویژه «روح سگ»، داستان کمی ملالآور و طولانی به نظر میآید تا جاییکه نویسنده یا راوی داستان میگوید: «خواننده عزیز، قصهمان دارد به پایان نزدیک میشود، کمی دیگر تحملم کنید، فقط کمی دیگر.» اما در مجموع ماجرای داستان، گیرا و جذاب است و با خواندن آن تاریخ چین از دوران مائو تا سال ۲۰۰۰ برای مخاطب روایت میشود. روایتی که در دل روستا اتفاق میافتد؛ همانجایی که مویان بزرگ شده و لحظهلحظه این جریانات را تجربه کرده است. شاید برای همین خود نیز در داستان حضور دارد. شخصیتی ضعیف که در جریان داستان مورد تمسخر قرار میگیرد و مدام یادآوری میشود که به مویانِ درون داستان نمیشود اعتماد کرد! مویان روستا زاده است و زندگی روستاییان چین را بسیار شفاف و بی پرده به تصویر می کشد.
در بخشی از این داستان آمده است:
«مویان هیچوقت کشاورز درست و حسابی نبود. جسمش شاید توی مزرعه بود، اما ذهنش توی شهر. او که بیاصل و نسب بود، آرزو داشت پولدار و معروف شود؛ دنبال دخترهای خوشگل بود. جاهل و نادان بود اما خودش را یک دانشگاهی دانشور جا میزد. با این اوصاف موفق شد خودش را نویسنده جا بزند، کسی که هر روز توی پکن دستپیچهای خوشمزه میخورد.»
ترجمه کتاب پر حجم «طاقت زندگی و مرگم نیست» قطعا کار سخت و قابل تقدیری است اما ترجمه از زبان واسط انگلیسی موجب شده تا اسامی خاص و بعضا اصطلاحات نیز از انگلیسی نوشته شوند و اگر کسی بخواهد اسم دقیق و درست و یا مفاهیم صحیح چینی را بداند با مشکل روبهرو شود. به هر تقدیر قلم جادویی مویان در روایتگری بهقدری جذاب است که خواننده را از هر ملت و قومی که باشد، به خود جذب میکند. ایننویسنده در ۵۷ سالگی صدونهمین فرد و اولین چینی برنده نوبل ادبیات است.
نظر شما