۱۲ آذر ۱۳۹۸، ۹:۵۸

توسط نشر گویا؛

مجموعه‌داستان‌های کوتاه یک نمایشنامه‌نویس چاپ شد

مجموعه‌داستان‌های کوتاه یک نمایشنامه‌نویس چاپ شد

مجموعه‌داستان «سقف این‌ خانه کوتاه است» نوشته ناصح کامگاری توسط نشر گویا منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه‌داستان «سقف این‌ خانه کوتاه است» نوشته ناصح کامگاری به‌تازگی توسط نشر گویا منتشر و راهی بازار نشر شده است.

کامگاری متولد سال ۱۳۴۲ در شهر سنندج و فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی رشته طراحی صحنه از دانشکده هنرهای زیباست. او که به‌عنوان نمایشنامه‌نویس، کارگردان، طراح صحنه و داستان‌نویس فعالیت می‌کند، دارای کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی هم هست و این‌کتاب‌ها را در کارنامه دارد: ترجمه نمایشنامه «پیش از صبحانه» از یوجین اونیل، نمایشنامه «ماهی با قلاب گریخته»، نمایشنامه «مرغ باغ هپروت»، «ترانه‌ای در انتهای کوچه تاریک و پنج نمایشنامه دیگر» و مجموعه ۴ نمایشنامه «سی‌ اسفند سال کبیسه».

«سقف این‌ خانه کوتاه است» دربرگیرنده ۵۱ داستان کوتاه از این‌ نویسنده است که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از:

بر رکاب، همزلف‌ها، پرتگاه هراز، مهرشهر، رقص مرگ، نظیف، سیکلوپه، خاله مهپاره، جنایت نامکشوف راسکولنیکف، چهچهه شبانه، جنگل گیسوم، خاکستر و آبنوس، طعمه، سیناپس، آهنگ سالگرد، سقف این خانه کوتاه است، دلال، فال خال، همقطارها، آن‌ها چه می‌گفتند؟، چوپی نوروزی، سنجاقک، عیسی پیکاسو، میخک، فواره و باد، فولاد چگونه زنگار گرفت؟، دراکولا، مدیر سرخ‌رو، گیاهک سحرآمیز، بازی‌گران، یادم تو را فراموش، ناز و نظارت، چوب پنبه، کانگورو، کارمند پایه هشت در دهه شصت، جانشین، تَرَک بر سطح رنگین می‌دود، نامه بی‌نقطه، خاخاخاله رعنا در فرصت مقتضی، اسیر سلیمانی، عدنان شش بلوکی، برنوی بُرنافکن، ترم شرم، نامه خاکستری، اسمی بر ماسه ساحل، مرزبان، زنبیل، نامه مهم هوایی، خروس، مسابقه، یک پایان ساختگی.

در قسمتی از داستان «مدیر سرخ‌رو» از این‌کتاب می‌خوانیم:

آن روز لاستیک فرسوده مدتی بر فراز میله پرچم معلق ماند. از پنجره کلاس نقشه‌کشی می‌پاییدیم که چگونه بریدن طناب با کمان اره هم چاره‌ساز نشد. نزدیک ظهر نردبان چوبی بلندی آوردند که دو نفر محکم گرفتند و فراش پیر با پاهای لرزان بالا رفت و با دلهره دست دراز کرد و گره مفتولی را گشود و لاستیک را پایین انداخت. همه از پشت میزهای نقشه‌کشی نیم‌خیز شدند و شاهد بودند که چگونه آقای مدیر، با دقت لاستیک را وارسی کرد و با عصبانیت کف حیاط کوبید. آن حلقه لاستیک مثل مدرک جرمی، مدتها گوشه حیاط هنرستان ماند، تا پاییز، تا وقتی که اعتراض و اغتشاش به شهر مرزی هم رسید و نخستین لاستیکی شد که هنرجویان جلوی هنرستان آتش زدند. زمستان که انقلاب اوج گرفت شایعه ساواکی بودن آقای مدیر در شهر پیچید. شبانه خانه سازمانی حیاط پشتی هنرستان را تخلیه کرد و ناپدید شد...

حالا که سالی از انقلاب گذشته، استادکار سربه‌زیر و مرموز کارگاه فلزکاری مدیر هنرستان است و ارسلان که به‌تازگی قهرمان ژیمناستیک استان هم شده نماینده انجمن انقلابی هنرجویان.

این‌کتاب با ۱۴۲ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۴ هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 4787260

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha