۳۰ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۲۱

توسط انتشارات تلاوت آرامش؛

ویراست دوم «فرشته‌ها هم عاشق می‌شوند» با چاپ پانزدهم آمد

ویراست دوم «فرشته‌ها هم عاشق می‌شوند» با چاپ پانزدهم آمد

ویراست دوم رمان «فرشته‌ها هم عاشق می‌شوند» نوشته نعیمه اسلاملو با چاپ پانزدهم این‌کتاب، توسط انتشارات تلاوت آرامش منتشر و به بازار نشر عرضه شد.

به گزارش خبرنگار مهر، ویراست دوم رمان «فرشته‌ها هم عاشق می‌شوند» نوشته نعیمه اسلاملو با چاپ پانزدهم این‌کتاب، به‌تازگی توسط انتشارات تلاوت آرامش منتشر و به بازار نشر عرضه شده است.

این‌رمان درباره دختر جوانی به نام فرشته است که با دانشجوشدن و ورودش به دانشگاه، درگیر موضوعات عاشقانه می‌شود. فرشته که در یک خانواده مذهبی رشد کرده، نمی‌خواهد درگیر روابط عاطفی خارج از چارچوب شود اما در عین‌حال، چیزی از درونش می‌جوشد و می‌خواهد احساس عشق را تجربه کند. به همین خاطر آرام و قرارش به هم می‌خورد و زندگی‌اش وارد یک چالش مهم می‌شود. در این میان پای شخصیتی به نام خانم افتخاری به داستان باز می‌شود و...

دغدغه اصلی نویسنده در نگارش این رمان، مقایسه دلمشغولی‌ها و دغدغه‌های دو نسل متفاوت و معاصر ایران است.

مسئولان انتشارات تلاوت آرامش می‌گویند پس از چاپ این‌کتاب و بازخورد مثبت مخاطبان و همچنین توصیه‌های کارشناسی، تصمیم به بازنویسی و عرضه ویراست جدیدی از آن گرفته‌اند. به‌این‌ترتیب چاپ پانزدهم این‌کتاب، دربرگیرنده همان‌قصه است اما پرداختی متفاوت دارد. نعیمه اسلاملو، نویسنده «فرشته‌ها هم عاشق می‌شوند»، فعال حوزه زنان است که سعی کرده در این‌کتاب، به چالش‌ها و سوالات زنان و دختران درباره موضوع رمان پاسخ دهد. او با به‌روز کردن محتوا بر اساس دغدغه‌های جدید دختران جوان و نوجوان در شرایط همه‌گیری فضای مجازی، در ویراست جدید حرف‌های جدیدی مطرح کرده است.

«فرشته‌ها هم عاشق می‌شوند» در ۲۰ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این‌رمان می‌خوانیم:

ته دلم غنج رفت. خاطره‌های دفترش که برایم جالب بود، اما خاطره‌گویی‌های شفاهی را بیشتر دوست داشتم، چون هم بیشتر احساس می‌کردی مستند است، هم می‌شد وسط حرف‌ها هرچیزی دلت می‌خواهد، بپرسی. اما دلم نمی‌آمد در آن حال بستری در بیمارستان...

زهرا با نگرانی گفت: مامان! تازه حالت بهتر شده، باز می‌خوای خاطره تعریف کنی؟! به چهره خانم افتخاری نگاه کردم. با لبخند مهربانی به دخترش نگاه می‌کرد؛ آن‌قدر شیرین و مهربان که انگار زهرا تنها با دیدنش آرامش گرفت. گفتم: راست می‌گه، الان حالتون خوب نیس. نگفتین چی شد کارتون به بیمارستان کشید؟

دوباره خندید و به شوخی گفت: کمبود محبت. آدم وقتی میاد بیمارستان، همه میان بهش سر می‌زنن. اون‌قدر خوبه...

هرچی سعی می‌کرد ما را بپیچاند، بیشتر کنجکاو می‌شدم تا بفهمم چرا حالش بد شده است، ولی مثل اینکه اصلاً قصد نداشت بگوید. با دقت به دست‌هایش نگاه کردم؛ از آن لکه‌های قرمز روی دست‌هایش هم بود. یعنی چه شده بود؟ سوخته بود؟ چرا؟ چطوری؟

چاپ پانزدهم این‌کتاب با ۳۷۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۴۰ هزار تومان عرضه شده است.

کد خبر 5075019

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha