به گزارش خبرنگار مهر، رمان «در تاریکی» نوشته مای جیا بهتازگی با ترجمه مهرداد وثوقی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینناشر پیشتر ترجمه رمان «کشف رمز» را از ایننویسنده در اردیبهشت ۹۸ همزمان با نمایشگاه کتاب تهران رونمایی کرد.
مای جیا متولد سال ۱۹۶۴ در یکی از روستاهای کوهستانی سواحل جنوبی چین است. این روزها از او بهعنوان «پدر رمانهای جاسوسی چین» یاد میشود. او کار نوشتن را از سال ۱۹۸۶ آغاز کرده و موفق شد نخستین رمانش را که «کشف رمز» باشد در سال ۲۰۰۲ منتشر کند. نوشتن این رمان برای مای جیا ۱۱ سال طول کشید و برای نویسندهاش ۸ جایزه برتر ادبی از جمله جایزه بهترین کتاب چین را به ارمغان آورد.
ترجمه انگلیسی «کشف رمز» در سال ۲۰۱۴ توسط انتشارات پنگوئن رندوم و گروه FSG در آمریکا چاپ شد. انتشارات پنگوئن این رمان را بهعنوان یکی از آثار بخش ادبیات کلاسیک خود ثبت کرده است. اکونومیست، نیویورکتایمز و در کل ۴۰ رسانه مهم ادبی جهان درباره این کتاب نقدهای مختلف و مثبت منتشر کردند.
مای جیا پس از نوشتن «کشف رمز» ۵ رمان دیگر نوشته است. «در تاریکی» و «زمزمه در باد» از جمله این آثار مهم هستند.
«کشف رمز» درباره زندگی آدمهای نابغهای بود که به خاطر شغل و پیشه محرمانهشان، سختیهای زیادی را متحمل میشوند و عموماً هم در پایان کار، سرنوشتی تلخ و پایانی غمانگیز دارند.
«در تاریکی» صدوشصتوهشتمین رمان و صد و نود و نهمین عنوان از مجموعه «ادبیات جهان» است که ققنوس چاپ میکند. ترجمه اینکتاب از روی نسخهای انجام شده که انتشارات پنگوئن سال ۲۰۱۵ چاپ کرده است.
در اینرمان، واحد ۷۰۱ یا سازمان جاسوسی چین در پی تقویت نیروهای انسانی خود است. به اینترتیب یک مامو نابینا در مقام «شنودگر باد» که میتواند صداها را از کیلومترها دورتر بشنود، نابغهای ریاضیدان که زیباست و با مسائلی که برای خود به وجود میآورد، باعث سرانجامی تاسفبار میشود، پیرمردی که کد رمزها را در رویای خود میشکند و جاسوسی که ماموریتهای خطیر را به عهده میگیرد، جذب اینسازمان میشوند. متن رمان بناست به روایت اینجاسوس خبر روایت شود.
توطئه، استعداد و نبوغ، موقعیتهای حساس اخلاقی، آشوبهای درونی و ... از جمله موضوعاتی هستند که آدمهای اینداستان و سازمان ۷۰۱ با آنها دستبهگریبان هستند. آنها همهچیز خود را به پای رمز و رازهای کاری میگذارند و نابود میشوند...
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
آنشب، پس از رفتن هوانگ ییئی، مدتی در اتاق کارم ماندم و اسناد و نامههایی را که از روسیه آورده بودم مرتب کردم، سپس تک و تنها راهی خانه شدم. به ناحیه مسکونی که رسیدم، به چن برخوردم؛ به نظر میرسید منتظرم بودم. گمان کردم میخواهد درباره چند طرح جدید برای کشف رمز «ریکاوری» صحبت کند، برای همین گفتم کمی خستهام و هر حرفی دارد بگذارد برای فردا. چن خیره نگاهم کرد، اما حرفی نزد. در سکوت همقدم شدیم. از دور روشنایی پنجرههای خانه هوانگ ییئی را دیدم. آهی کشیدم و گفتم: «تا هشتِ شب توی اتاق کارش مشغول بود. الآن دیگه واقعا دیروقته؛ ببین هنوز نرفته بخوابه. فکر کنم داره کار میکنه.»
چن بینیاش را بالا کشید و با لحنی تحقیرآمیز گفت: «منتظر میمونه بقیه برن بخوابن، اونوقت میتونه بره بیرون.»
«بره بیرون؟ کجا بره؟»
«مرکز آموزش.»
«مرکز آموزش بره چیکار کنه؟»
«نمیدونین؟»
پرسیدم موضوع از چه قرار است، که گفت به رفیق وانگ، سرپرست مرکز آموزش، مربوط است. پرسیدم آن دو نفر میخواهند چه کار کنند، اما پاسخی نداد.
اینکتاب با ۴۴۷ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۶۸ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما