به گزارش خبرنگار مهر، همایش ملی «فلسفه غرب و ترجمه» صبح امروز با سخنرانی غلامرضا زکیانی، رئیس موسسه حکمت و فلسفه، امیرخسن خداپرست دبیرعلمی همایش و عبدالکریم رشیدیان افتتاح شد. پنل اول این همایش به موضوع فلسفه و ترجمه اختصاص دارد.
سخنران اول این پنل، موسی اکرمی عضو هئیت علمی گروه فلسفه علم دانشگاه آزاد اسلامی درباره موضوع «ترجمه فلسفه» در پرتو «فلسفه ترجمه» بود.
وی گفت: در جهان ارتباطات و مبادلات برساخته در تکثر زبانی انسان ها، ترجمه گفتاری و نوشتاری از یک زبان به زبان دیگر امری گریزناپذیر است. فلسفه از برجسته ترین آفریده های اندیشه و زبان انسان هاست که از دیرباز در تبادلات میان فرهنگی جوامعی که با زبان و کلیت فرهنگی ویژه به نام ملت یا قوم یا کشور از هم متمایز می شده اند جایگاه بس مهمی داشته است. توجه به امکان پذیری ترجمه، چگونگی ترجمه و مقتضیات ترجمه موفق یک متن فلسفی از زبانی به زبان دیگر همواره از دغدغه های مترجمان اندیشه ورز و همچنین خود فیلسوفانی بوده که هم به ترجمه متون فلسفی آفریده شده در زبان های دیگر نیاز داشته اند هم مشتاق و نگران انتقال هرچه دقیق تر اندیشه فلسفی از زبان مبدا به زبان مقصد بوده اند. این اشتیاق و نگرانی از زمان فیلسوفان بنیادگذار پیشاسقراطی و چینیان و هندیان و ایرانیان باستان تا فیلسوفان سده های میانه جهان اسلام و غرب وجود داشته است، چنانکه امر «ترجمه» در حرکت تاریخی فلسفه ورزی به یک مسئله فلسفی یا موضوع ویژه در فلسفه ورزی فلسفی تبدیل شده است.
بنیادگذار دورهٔ دکتری در رشتهٔ فلسفهٔ علم در ایران افزود: در دوران جدید، بیشتر با کوشش های شلایرماخر و در پرتو دستاوردهای سنت هرمنوتیک، فیلسوفانی بزرگ از دو سنت تحلیلی و قاره ای از نیچه و هایدگر و ویتگنشتاین تا ریکور و گادامر و کواین و دیویدسن و دریدا و بدیو توجهی ویژه به سرشت و سازوکار و نقش ویژه ترجمه داشته اند. در پیوند با تاملات و پژوهش های آنان از یک سو و در پرتو دستاوردهای شناخت شناسی و زبان شناسی و فلسفه زبان و فلسفه ذهن و علوم شناختی، از سوی دیگر نظریه های مهمی درباره «ترجمه» مطرح شده که هیچ مترجمی به ویژه در زمینه فلسفه از دانستن آن ها بی نیاز نیست. امروزه با کم و کیف در خور توجه این دستاوردها، ما در آستانه پیدایش یک فلسفه خاص با نام «فلسفه ترجمه» قرار گرفته ایم، چنانکه به زودی شاهد تدوین و تصویب این رشته و آموزش آن در رشته هایی چون مترجمی زبان های گوناگون، رشته فلسفه و رشته های مرتبط با ادیان خواهیم بود، رشته هایی که زبان در آن ها ویژگی های گوناگون شگفت خود را به نمایش میگذارد.
دیگر سخنران این پنل، مالک شجاعی عضو هئیت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود که درباره موضوع رویکرد «ترجمه فرهنگی» به فلسفه علوم انسانی سخنرانی کرد.
وی گفت: ترجمه فرهنگی کوششی است که برای فراتر رفتن از ترجمه صرفا مکانیکی و تحت اللفظی که از سطح گرامر( دستورزبان) عبور می کند و فراتر از معنای مفردات به بافت وزمینه فرهنگی (context) زیست جهان مبدا و ظرایف، اقتضائات و مختصات فرهنگ مقصد توجه جدی می کند.
شجاعی در ابتدا مروری بر مقولات کلیدی سه پارادایم غالب در فلسفه علوم انسانی، یعنی پارادایم پوزیتویستی (به نمایندگی آگوست کنت) پارادایم هرمنوتیکی (به نمایندگی ویلهم دیلتای) و پارادایم انتقادی ( به نمایندگی کارل مارکس) کرد و سپس با بهره گرفتن از تلقی بدیع ویلهلم دیلتای در کتاب مقدمه در علوم انسانی در باب ماهیت فلسفی علوم انسانی و دیدگاه وی در باب مناسبات «مفاهیم» و «جهان تاریخی» این مدعا که برخلاف خوانش غالب از سه پارادایم فوق که پارادایم پوزیتویستی را بریده از بافت زیست جهان فرهنگی و دو پارادایم دیگر را آغشته به زمینه فرهنگی غرب می داند در متون اصلی نمایندگان هرسه پارادایم فلسفه علوم انسانی (کنت، دیلتای و مارکس) با نوعی صورت بندی زبانی «تجربه زیسته» مواجهیم را تبیین کرد.
نظر شما