به گزارش خبرنگار مهر، سهکتاب «جنایت پلکانی»، «آرسنیک برای چای» و «جنایت درجه یک» از مجموعه کارآگاهی نوجوان «جنایتی دور از شان یک بانو» نوشته رابین استیونز بهتازگی با ترجمه مشترک سرور کتبی و سوسن عمادی توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شدهاند.
رابین استیونز نویسنده انگلیسی اینمجموعه، متولد ۱۹۸۸ در آمریکاست که بهخاطر نوشتن همینمجموعه «جنایتی دور از شان یکبانو» شناخته میشود. او در نوشتن آثارش از تاثیر ادبیات کلاسیک پلیسی بر قلمش گفته است. انتشار اینمجموعه از سال ۲۰۱۴ برای نوجوانان بالای ۱۲ سال شروع شد.
کتاب «جنایت پلکانی» از اینمجموعه، نخستین بار با نام اصلی Murder most unladylike در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. داستانش هم درباره وقوع جنایتی هولناک در یکمدرسه دخترانه بهنام مدرسه دیپدین است. در شروع و ابتدای راه اینمجموعه، دیزی ولز و هیزل ونگ یک سازمان کارآگاهی مخفی در مدرسه دیپدین راه انداختهاند. اما پس از وقوع قتل هولناک، نمیتوانند معمای آن را حل کنند.
با پیدا شدن جسد دوشیزه بل معلم علوم، دیزی و هیزل، مضطرب میشوند و پنجدقیقه بعد از پیداشدن جسد وقتی به محلی که جسد را پیدا کردهاند برمیگردند، آنجا نیست. حالا مساله دو کارآگاه جوان قصه این است که معمای قتل در مدرسه را حل کنند. آنها باید اول ثابت کنند یکقتل رخ داده و بعد، پیش از آنکه پلیس وارد ماجرا شود و قاتل هم قتل دیگری مرتکب شود، حقیقت را مشخص کنند.
اینکتاب با اینجملات شروع میشود: «گزارشی از پرونده قتل دوشیزه بل؛ تحقیق و بازرسی از انجمن کارآگاهی ولز و ونگ؛ نوشتن هیزل ونگ (منشی انجمن کارآگاهی) ۱۳ ساله؛ شروع نگارش: سهشنبه ۳۰ اکتبر ۱۹۳۴»
رمان «جنایت پلکانی» در ۸ بخش اصلی نوشته شده که بهترتیب عبارتاند از: کشف جسد، تحقیقاتمان را شروع میکنیم، بهنکتههای هیجانانگیزی دست پیدا کردیم، سوءظنها و اظهارنظرها، شبهنگام کارآگاهبازی بیباکانهای به عمل آوردیم، دیزی دلیل و برهان میآورد، توی دردسر افتادیم، انجمن کارآگاهی پرونده را حل میکند.
اینکتاب با ۳۰۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۵۷ هزار تومان منتشر شده است.
کتاب دوم مجموعه پیشرو، «آرسنیک برای چای» است که برای اولینبار سال ۲۰۱۵ چاپ شد. در اینکتاب، دیزی ولز و هیزل ونگ برای گذراندن تعطیلات در خانه دیزی در منطقه فالینگفورد هستند. مادر دیزی برای تولد او یک مهمانی چای برگزار میکند، و تمام دوستان و اعضای خانواده را دعوت میکند، از عمه ساسکیای عجیب گرفته تا دایی فلیکس. اما به زودی معلوم میشود که این مهمانی اصلا به خاطر دیزی نیست و دیزی هم از اینمساله ناراحت میشود.
در ادامه داستان، یکی از مهمانان به شکل مرموز و خطرناکی بیمار میشود. دو کارآگاه داستان هم به ایننتیجه میرسند که فالینگفورد، خطرناک شده است. چون یک مجرم، آزادانه و با فراغ بال در آن میگردد. بین مهمانان مهمانی چای هم، مظنون اصلی ماجرا یکی از آشناها و نزدیکان دیزی است. حالا دخترها باید دوباره کارآگاهی خود را بروز بدهند و حقیقت را مشخص کنند.
اینرمان هم با اینجملات شروع میشود: «گزارشی از پرونده قتل آقای کرتیس؛ تحقیق و بازرسی از انجمن کارآگاهی ولز و ونگ؛ نوشته هیزل ونگ (منشی و نایبرئیس انجمن کارآگاهی) ۱۳ ساله؛ شروع نگارش: شنبه ۱۳ آپریل ۱۹۳۵»
ورود آقای کرتیس، یک تحقیق و یک چای تولد، واقعا عجب آرسنیکی!، اوضاع بد و بدتر میشود، اما چهکس دیگری باقی میماند و انجمن کارآگاهی قضیه را حل میکند، عناوین ۶ بخش اصلی رمان «آرسنیک برای چای» هستند.
اینکتاب هم با ۳۰۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۵۷ هزار تومان منتشر شده است.
«جنایت درجه یک» هم برای اولینبار سال ۲۰۱۵ چاپ شد و در آن، دیزی و هیزل برای رفتن به تعطیلات سوار قطار معروف سریعالسیر شرق شدهاند؛ همانطور که روزی هرکول پوآروی افسانهای اینکار را کرده بود.
در اینداستان، از وقتی که دیزی و هیزل پای خود را به قطار میگذارند و واردش میشوند، احساس میکنند همه افراد واگنشان، چیزی را از آنها مخفی میکنند. بعد هم صدای یک جیغ بلند از بین کوپهها بلند میشود و جسد یک خانم که پول زیادی به او ارث رسیده، پیدا میشود. حالا دو کارآگاه نوجوان اینقصه باید قاتلی را که ناپدید شده و خودش را مخفی کرده، پیدا کنند.
نکته مهمی که اینقصه دارد این است که در کوپه قفل هنگام وقوع قتل قفل بوده و در ضمن، دیزی و هیزل باید برای حل معما، با چند کارآگاه دیگر که مشغول پیگیری پرونده هستند، رقابت کنند.
کتاب «جنایت درجه یک» با اینجملات شروع میشود: «گزارشی از پرونده قتل در یک قطار بزرگ تحقیق و بازرسی از انجمن کارآگاهی ولز و ونگ؛ نوشته هیزل ونگ (نایبرئیس و منشی انجمن کارآگاهی) ۱۳ ساله، شروع نگارش: شنبه ۷ جولای ۱۹۳۵»
همه به مقصد قتل سوار شوید!، جاسوس چاقو و جیغ، در مسیر خود متوقف شدیم، انجمن کارآگاهی کلکهایی را امتحان میکند، در مسیر درست، و انجمن کارآگاهی پرونده را به نتیجه میرساند عناوین ۶ بخش اینکتاب هستند.
در قسمتی از رمان «جنایت درجه یک» میخوانیم:
نفس کنتس بند آمد. ایستاد و با تمام وزنش به عصا تکیه داد. فریاد زد: «چطور جرات میکنید؟ مگه نمیدونید من کی هستم؟ وای، اگه توی روسیه بودیم باید میدادم شلاقتون بزنن!»
جاسلین با عذرخواهی گفت: «ما در حال بررسی یک قتل هستیم، بانوی من! اگه یادتون باشه ازتون خواسته بودم درها رو قفل نکنید _ به ایندلیل بود.»
مادام ملیندا گفت: «این...» چنان نفسی بیرون داد که انگار میخواست اتاق را لبریز از خشم کند. «این تجاوز به حریم خصوصیه. واقعا مسخرهست.»
آقای دانت خشمآلود به او نگاه کرد و داد زد: «داری سعی میکنی در تحقیقات قتل همسرم مداخله کنی؟» پیشبند لکهدار ناهارش را توی دستش گلوله کرد؛ طوری که انگار میخواست مادام ملیندا را هم به همان شکل، له کند.
آقای استرنج مثل گچ سفید شده بود و کنتس میلرزید، اما هیچکدام از آنها به اندازه ایل میستریوسو نترسیده بود. او کاملا میلرزید _ و وقتی برگشتم سمتِ در فهمیدم چه چیزی او را آنقدر به هم ریخته است. دکتر ساندویچ آمده بود و توی دستهایش همان جعبه جادویی بود که من، صبح پیدایش کرده بودم.
فریاد زد: «آها! پیدا شد_ یه سرنخ!»
اینکتاب با ۲۸۷ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۵۵ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما