به گزارش خبرنگار مهر، مفهوم کرامت انسان به عنوان یک نشانه در نظام معنایی اسلامی در ساحت اخلاق و تا حدودی فقه، مفهومی دیرین است. بااینحال، در اندیشه کلاسیک اسلامی، کرامت انسان به عنوان مبنایی برای توجیه حقوق سیاسی و اجتماعی مطرح نبوده است. اساساً اندیشه سیاسی کلاسیک، اعم از اسلامی و غربی، بر پایه بنیانی فضیلتمدارانه به صورتبندی امر سیاسی پرداخته، که پیامد آن، نابرابری و اقتدارگرایی بوده است.
در دوران مدرن، بهتدریج، بازخوانی مفهوم کرامت انسان، به بنیانی الهیاتی و فلسفی برای توجیه برابری انسانها در ساحت امر سیاسی، و برخورداری آنها از حقوق سیاسی و اجتماعی بدل گردیده است. با ورود اندیشههای مدرن به ایران و جهان اسلام، اندیشه سیاسی اسلامی با چالشهایی مواجه شده است. یکی از چالشهای مهم در عرصه سیاسی و اجتماعی جوامع مسلمان، که در سطح دانشی در حوزه فقه و حقوق سیاسی مطرح میشود، مسأله حقوق شهروندی است.
این مسأله با توجه به پذیرش نابرابریِ مبتنی بر دو مؤلفه مذهب و جنسیت در فقه سیاسی کلاسیک، با اندیشه سیاسی جدید در جاهایی تعارض دارد. با توجه به پذیرش فیالجمله نظامهای سیاسی دموکراتیک جدید در جهان اسلام در قالب مشروطه یا جمهوری، رفع این تعارض، برای نشان دادن سازواری اندیشه اسلامی در دوره معاصر ضرورت دارد. در این راستا، یکی از مفاهیم بنیادین و کلیدی در الهیات اسلامی که از پتانسیل بالایی برخوردار است، «کرامت انسان» است.
از اینرو، متفکران نواندیش و فقهای نوگرای مسلمان تلاش کردهاند، با بازخوانی این مفهوم و بسط آن به ساحت اجتماعی و سیاسی، به سهم خود، مبنایی برای امر سیاسی جدید بر اساس الهیات اسلامی تدارک ببینند. کتاب پیشِرو تلاش دارد با بهرهگیری از رویکردی نشانهشناختی- معناشناختی، از زاویه نسبتسنجی میان دو مقوله حقوق شهروندی و کرامت انسان به مثابه دو نشانه کلیدی در گفتمان معاصر، نشانههای مفهومی دال بر حقوق افراد به مثابه شهروندان صاحب کرامت را در اندیشه برخی از اندیشمندان مسلمان معاصر، واکاوی نماید.
نوشتار حاضر، در قالب یک مقدمه، پنج فصل، و یک نتیجهگیری تنظیم گردیده است. در فصل اول، با عنوان «بررسی مفهومی» تلاش شده با استفاده از روش تاریخ مفاهیم، دو مفهوم «کرامت انسان» و «حقوق شهروندی» بررسی گردیده، و در اینراستا، مفاهیم وابسته و نزدیک به این دو حوزه معنایی و نقاط افتراق و اشتراک و روابط مفهومی آنها واکاوی شود. فصل دوم با عنوان «نشانهشناسی حق شهروندی و کرامت انسان در اسلام معاصر» که در واقع، چارچوب نظری این تحقیق را شامل میشود، عهدهدار پرداختن به تلقیها و برداشتهای برخی از متفکران مسلمان معاصر از دو مفهوم مزبور، بر اساس رویکردی نشانهشناسانه است.
از اینرو، با استفاده از این رویکرد به مثابه یک روش در اندیشهشناسی، نوعی گونهشناسی از تلقیهای رایج در میان اندیشمندان مورد نظر در موضوع حقوق شهروندی و کرامت انسان به دست میآید. در سه فصل بعدی به صورت جزئی و تفصیلی به بررسی آرای متفکران برگزیده (امام خمینی، آیتالله منتظری و امام موسی صدر) در زمینه حقوق شهروندی و کرامت انسان پرداخته شده است. در نهایت، در قسمت نتیجهگیری، با رجوع دوباره به بحث رابطه کرامت انسان و حق شهروندی، یک جمعبندی از نحوه ارتباط این دو مفهوم در تلقیهای پیشگفته، ارائه شده است.
نظر شما