خبرگزاری مهر- فرهنگ و اندیشه- علیرضا خزاعی: عقل و خرد از جمله مهمترین موهبتهای الهی است که درون انسان به ودیعه نهاده شده تا آنجا که خداوند همه پدیدهها و همه قوای انسانی را در جهت رشد عقلانیت او به کار گرفته است. با این وجود یکی از معضلات جامعه ایران امروز، فاصله گرفتن از فضای عقلانی است. در این شرایط یکی از مهمترین رسالتهای جریان کنشگر انقلاب اسلامی ارتقای سطح عقلانیت جامعه خواهد بود. اما انجام موفقیتآمیز این رسالت ملزوماتی دارد که دکتر سید مصطفی احمدزاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی درباره آن سخن گفته است. آنچه در ادامه میخوانید متن کامل این گفتار در باب گسترش عقلورزی و نقش جریان حزبالله در ارتقای آن است.
معنا و مفهوم عقلانیت
در ابتدا کمی پیرامون معنا و مفهوم عقلانیت مقدمهای خواهم گفت. راههای شناخت انسان با توجه به ابزارهایی که بشر برای شناخت دارد، دست کم در چهار مسیر دستهبندی میشود. یک؛ حسی و تجربی، یعنی فرد از طریق حس یا حواس پنجگانه و بحثهای تجربی میتواند به یک سری شناخت، دانش، علم، حقیقت و واقعیت دست پیدا کند. قسم دوم، بحثهای عقلی است که فرد با یک سری استدلالهای منطقی به یک سری شناختها و معرفتها دست پیدا میکند. راه سوم بحثهای شهودی و فطری و از این قسم است که با بحثهای قلبی و از طریق شهود انسان به یک سری معارف دست پیدا میکند و راه چهارم که بحث نقلی شامل وحی، قرآن کریم و روایات است.
در این مجال بحثمان بر قسمت دوم یعنی عقل متمرکز است. اینجا اگر روی بحث عقل و عقلانیت تاکید میشود، منظورمان این نیست که راههای دیگر پی گرفته نشود یا اینکه آنها به درد ما نمیخورد، بلکه به این دلیل است که ما در بخشهای مختلف جامعهمان، از فضای عقلی بیشتر فاصله گرفتیم و از این حیث من میخواهم بیشتر بر روی بحث عقلانیت تمرکز کنم.
حزبالله باید با مخالفین یا کسانی که درباره برخی از اعمال این جریان نظر خاصی دارند، مناظره، مذاکره، نشست و گفت و گو علمی برگزار کند و هر چه بتواند آن را در سطح جامعه به پیش ببرد، بهتر میتواند عقلانیت را به درون جامعه بکشاند
تعریفهای مختلفی در علوم مختلف درباره عقل مطرح شده، اما تعریف مد نظر ما عقلانیت کلنگر است. در این عقلانیت ما میگوییم انسان عاقل کسی است که دو مشخصه در آن برجسته باشد. یک؛ اهداف مناسبی برای خودش انتخاب کند که اینجا بخش ارزش شناختی بحث عقلانیت برجسته میشود و دوم بتواند ابزارهای متناسبی را انتخاب کند که او را به اهدافی که از قبل مشخص کرده است، برساند. در این قسمت دوم، عقلانیت نظری و عملی به کمکش میآید.
تاکیدی بر جایگاه کلیدی عقلانیت
اشارهای به سخنان مقام معظم رهبری دربارۀ عقلانیت میکنم. ایشان متعدد درباره عقلانیت بویژه در باب جوان مومن انقلابی صحبت کردند و شاخصههای بسیاری بیان نمودند که یکی از شاخصها بحث عقلانیت است. اگر بخواهیم جمع سخنان رهبری را در قالب یک تعبیری تعریف کنیم، آن تعبیر «محاسبات منطقی و معنوی نوگرایانه» است. منظور از محاسبات این است که ما از عقل کمک میگیریم که در تصمیمگیریها و تصمیمسازیها، اولویتها را مد نظر قرار دهیم. در تعریف تعبیر منطقی هم این مساله مطرح است که مبتنی بر منطق و استدلال و خردورزی جلو میرویم. در توضیح تعبیر معنوی هم میخواهیم بگوییم که عقلانیت فقط و فقط بر روی قواعد مادی متمرکز نیست و قواعد معنوی هم بر آن اثرگذار هستند. در قسمت نوگرایانه نیز مد نظر این است که هدف و کارکرد اصلی عقلانیت این است که ما را از وضعیت موجود به طرف وضعیت مطلوب حرکت بدهد و نوگرایی، تحول و تغییر را در ما بهوجود آورد.
با این تبیین اگر بخواهیم حزبالله را تعریف کنیم، حزبالله جریانی است که عقل مهمترین شاخص آن است. کسی که از عقل به اندازه جایگاه آن در مناسبات و تصمیمگیریهایش استفاده نمیکند، نمیتواند اسم خودش را حزب اللهی بگذارد. بنابراین حزباللهی شخصی است که عقل در تمام جلوههای تصمیمگیری او حضور تام و تمام دارد.
مهمترین شاخص انسان منطبق بر قرآن و عترت، «عقل» است
در قرآن کریم ما بسیار واژه عقل و خردورزی را در قالب تعابیر « اولوالالباب»، «لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»، «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ» و... مشاهده میکنیم با این مضامین که چرا تفکر نمیکنید، چرا توجه ندارید به آسمان، زمین، انسانها، خودتان و آنچه در عالم طبیعت وجود دارد. قرآن تاکید دارد این توجه باید همراه با تفکر و خردورزی باشد.
در روایات هم ائمه(ع) بسیار در باب عقل تاکید دارند. امام علی(ع) فرمودند: «مَن غَلَبَ عَقلُهُ هَواهُ أفلَحَ»، هر کس که عقلش بر هوایش غالب شود، رستگار است. حالا از این روایت بگیرید تا روایتهای متعدد دیگری از خود حضرت امیر(ع) و سایر ائمه(ع) که من در اینجا اشارهای هم به روایتی از امام رضا(ع) در باب عقلانیت میکنم که فرمودند عقل شخص مسلمان تمام نیست مگر آنکه ده خصلت را دارا باشد. یک، از او امید خیر باشد. دو، دیگران از بدی او در امان باشند. سه، خیر اندک دیگری را بسیار بشمارد. چهار، خیر بسیار خودش را اندک بشمارد. پنج، هرچیزی که از او خواستند دلتنگ نشود. شش، در عمر خود از دانشطلبی خسته نشود. هفت، فقر در راه خدا از توانگری برایش محبوبتر باشد. هشت، خواری در راه خدا برایش از عزت در کنار دشمن خدا محبوبتر باشد. نُه، گمنامی از مشهور بودن و پرنامی برایش مطلوبتر باشد. ده، احدی را ننگرد جز اینکه بگوید او از من بهتر است.
بنابر آنچه گفته شد مهمترین شاخص انسان مومن و دیندار واقعی منطبق بر قرآن و عترت، عقل است؛ چراکه با عقل خدا، پیامبر و قرآن و روایات و ... را میپذیریم. یعنی در ریز و درشت باورهای ما یا قسمت بزرگی از آن، بحثهای عقلانیت برجسته است.
وقتی وارد بحثهای مختلف قرآن کریم میشویم و بهعنوان مثال در باب بحث عمل صالح، مفسران از حسن فاعلی و حسن فعلی میگویند. یعنی یک فرد وقتی عملی را برای خداوند انجام دهد و آن کارِ خوبی باشد، این اقدام، عمل صالح میشود. دو عامل در تشخیص این حسن فاعلی و فعلی موثر است که یک عامل عقل و یک عامل ولی، با سلسله مراتبش از پیامبر(ص) گرفته تا ائمه(ع) و تا ولی فقیه و اولیای دیگر است. وقتی من میخواهم تشخیص بدهم امروز در این لحظه عمل صالح من چیست، یکی از شاخصهای مهم آن عقل است.
عقلانیت مقدم بر معنویت و عدالت
بنده حدود 20 الی 30 سال دغدغه ذهنیام این سوال بوده که روی کدام مساله در جامعه اگر متمرکز شویم به نحوی که تمام عِده و عُده خودمان را روی آن خرج کنیم، مسایل جامعه ما یک تحول بنیادین خواهند داشت؟ با چهرههای زیادی گفتوگو کردم. از مجموع دیدگاههایی که در طول این 30 سال بدست آوردم به این نتیجه رسیدم که اگر بتوانیم خردورزی را در جامعه جا بیندازیم، قسمت قابل توجهی از مسایل جامعه ما خود به خود حل میشود یا دست کم کاهش پیدا میکند.
در بحث مولفههایی که راس تمام شاخصهای فرهنگی قرار دارد نیز ما سه شاخص اصلی عقلانیت، معنویت و عدالت را داریم که رهبری به آن اشاره کردهاند. در بین این سه مولفه عقلانیت و معنویت جایگاه بالایی دارند و در بین این دو رتبه اول را مربوط به عقلانیت میدانم، چرا که معنویت روی عقلانیت سوار میشود و عدالت روی هر دو آنها و به نوعی جلوه و ظهوری از جمع این دو مولفه است.
راهکارهای ارتقای عقلانیت
در ادبیات جامعهشناسی بر گروههای مرجع خیلی بحث شده است. امروزه در فضای جامعه گروههای مرجع متعددی داریم. در این فضا حزبالله هم میتواند با تقویت خود برای سایر افراد الگو دهی کند. یعنی یک گروه مرجعی باشد که در کنار استانداردهای دینی و اسلامی، استانداردهای فضای اجتماعی، سیاسی و بینالملل را داشته باشد. اگر این شاخصها را درون خودش پالایش کند و در حد استاندارد برساند، میتواند به عنوان یک گروه مرجع بویژه در میان جوانان خودش را عرضه کند. برای این منظور هر فرد خودش را باید طبق شاخصهای حزبالله بر اساس قرآن و عقل استاندارد سازی کند و بعد این شاخصها را در سطح گروه توزیع کند و گروه را به آن شاخصها برساند. در ادامه به برخی راهکارهای ارتقای عقلانیت جریان حزبالله اشاره میکنم.
در صورتی که جریان حزبالله تمام افکار، رفتار، گفتار، نوشتار، محصولات و آثار خود را بر اساس عقلانیت سروسامان دهد، این خود به رونق بیش از پیش عقلانیت در جامعه کمک خواهد کرد
آموزش و ارتباط، مهم ترین راهکار
مهم ترین راهکار برای ارتقاء عقلانیت در حزب الله، آموزش و ارتباط است. یعنی حزبالله باید سیر مطالعه داشته باشد تا بتواند زمینه را برای عقلورزی درون خود ایجاد کند و بعد از آن زیر نظر متخصصان، روز به روز بر دامنه خردورزی و عقلانیت خود بیفزاید و در حین این باروری و شکوفایی، با ارتباط با دیگر افراد گروه، یعنی حزب اللهیهای دیگر، فرهنگ عقلانیت را در درون خود و گروه خود نهادینه سازد. بعد از این مرحله، به صورت خودکار، عقلانیت به جامعه تسری پیدا خواهد کرد. البته در صورتی که این فرد و گروه تمام افکار، رفتار، گفتار، نوشتار، محصولات و آثار خود را بر اساس عقلانیت سروسامان دهد، این خود به رونق بیش از پیش عقلانیت در جامعه کمک خواهد کرد. اگر عقلانیت در جامعه جا بیفتد مقابل عقلانیت یعنی کینهورزی، حسادت، بخل، غرضورزی، خودخواهی، منفعتطلبی، اشرافیگری، کینه، خشم و عصبانیت و... کم میشود.
نقد، بازخوردگیری و اصلاح برنامه
حزبالله یک گروهی است که عقلانیت، معنویت و عدالت و... دارد، نه اینکه طبق برخی ادبیات عامیانه، بسیجی بیکله و بیترمز[سید1] [Z2] شناخته شود. از این حیث حزبالله باید نقش موثری در پاکسازی تصویر غیر عقلانی از خود که در فضای جامعه کم و بیش وجود دارد، داشته باشد. به نظر بنده، دو راهکار در این خصوص موثر خواهد بود. نخست، بازبینی در همه میراث گذشته خود و جداسازی سره از ناسره. یعنی حزبالله باید تمام فعالیتهای غیر عقلانی خود را، خودش به نقد بکشد و برای جامعه شفاف کند که فلان عمل حزبالله از این ناحیه قابل نقد است. به دیگر سخن، فاصله خود را با تصمیمهای غیر عقلانی اعلام کند. دومین راهکار این است که زمینه را برای نقد منصفانه و سازنده خود مهیا کند. یعنی با مخالفین یا کسانی که درباره برخی از اعمال حزبالله نظر خاصی دارند، مناظره، مذاکره، نشست و گفت و گو علمی برگزار کند و هر چه بتواند آن را در سطح جامعه به پیش ببرد، بهتر میتواند عقلانیت را به درون جامعه بکشاند. اگر این دو راهکار را با سیاستگذاری و برنامه ریزی دقیق و جامع در طی چند سال دنبال کند و پیوسته بازخوردگیری و اصلاح برنامه داشته باشد؛ قطعاً جریان حزبالله به مرجعیت عقلانیت در حد قابل قبول در جامعه دست پیدا خواهد کرد.
تفکر شورایی و عقل جمعی
نکته بعدی این است که باید به سمت و سوی بحثهای تفکر شورایی برویم. من امکان دارد با عقل خودم به یک سری نکاتی برسم، اما وقتی که دیدگاههای من با دیدگاههای دیگران در تضارب آرا و تبادل افکار باشد، این دیدگاهها قوت بیشتری پیدا میکند. در گروهایی مثل حزبالله باید پیوسته این حک و اصلاحِ دیدگاهها و نظریات اتفاق بیفتد. باید جمعهای نخبگانی در موضوعات مختلف در کنار هم قرار بگیرند و دیدگاههایشان را عرضه کنند. سپس آنها را با هم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهند تا آن دیدگاههای فاخر و قابل دفاع از دل یک تفکر شورایی بیرون بیاید به این نحو قابلیت دفاعش بالا برود. اگر چنین اتفاقی در فضای جامعه بیفتد، آن وقت این دیدگاهها میتواند خودش را بر سایر دیدگاهها مسلط کند، چرا که از پشتوانه عقل جمعی تفکرات و تخصص های مختلف بیرون آمده است.
عقلانیتسازی و استقامتورزی
آخرین نکتهای که باید مطرح کنم این است که جریان جوان حزبالله در عقلانیتسازی قرائتشان از مبانی و مفاهیم، تمام تلاش و کوشش خود را به کار گیرند و پیوسته از مشاوره بزرگان جریان انقلاب اسلامی بهره گیرند و سعی کنند خودشان با برنامه برای دستیابی به اهداف عقلانیت در حزبالله بکوشند و خیلی منتظر و متوقف بر بزرگان حزبالله نباشند.
در این راه استقامت ورزند و از اهداف عالیه خویش، حتی یک قدم کوتاه نیایند و از هیچ شخص و گروهی نهراسند و تنها برای خدا قیام کنند که عمل خالص قطعاً اثر خود را به دنبال خواهد داشت و آیات زیر را سرلوحه همه اعمال خود قرار دهند:
«قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا»[1]
«إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا ....»[2]
«... فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ...»[3]
[1] سوره مبارکه سبإ آیه ۴۶
بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز میدهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید، سپس بیندیشید...»
[2] سوره مبارکه فصلت آیه ۳۰
به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: «نترسید و غمگین مباشید
[3] سوره مبارکه مائده آیه5
خداوند جمعیّتی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند.
نظر شما