به گزارش خبرگزاری مهر - دین و آئین - عصمت علیآبادی: در روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ رضاشاه، کمتر از یک ماه پس از اشغال ایران توسط قوای روس و انگلیس، از پادشاهی ایران استعفا داد و از ایران خارج شد. دولت پهلوی اول به خاطر شرایط و اوضاع پسامشروطیت توسط رضاشاه بر جامعه و مردم ایران تحمیل شد. رضاشاه پس از کودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹ قدرت را در دست گرفت و توانست پس از چند سال ضمن انقراض حکومت قاجار، حکومت پهلوی را تأسیس نماید.
رضاشاه برای جلب نظر نیروهای مذهبی جامعه پس از به سلطنت رسیدن در بیانیهای، به اجرای احکام الهی و اسلامی تأکید میکند. در همین اعلامیه است که «دکاکین فروش مشروبات الکلی، سینماها، تماشاخانهها، قمارخانهها و همه مکانهای تفریح و تفرج تا اطلاع ثانویه بسته میشود. همچنین اعلام شد هر کس در حال مستی در معابر عمومی دیده شود تحویل محاکم نظامی داده خواهد شد».رضاشاه پس از نشستن بر سلطنت، دیگر نمیتوانست در راستای دستیابی به سه گانه هدف خود یعنی سکولاریسم، ناسیونالیسم و دولتسالاری تظاهر به مذهب بکند.
پس از اینکه رضاشاه پایههای قدرت خود را در کشور محکم کرد با مذهب و شعائر دینی به صورت رسمی وارد مبارزه شد. مساله کشف حجاب و ممنوع کردن مراسمهای مذهبی و مبارزه با روحانیت از جمله اقدامات ضددینی رضاشاه بود. این سیاستها دنبال تغییر فرهنگ دینی مردم ایران بود که آداب و بدعتهای ناسازگار با اعتقادات اسلامی را به جامعه تحمیل کند. این سیاستها با مخالفت عالمان دینی مواجهه میشد و گاه درگیریهای گسترده را به دنبال داشت.
کشف حجاب از اساس با ارزشهای جامعه ایرانی در تضاد بود و توسط رضاشاه با زور و اجبار آغاز شد. در پی اجرای این قانون، بهناگهان حق انتخاب از زنان گرفته شد و آنچه نمود پیدا کرد امنیتزدایی ایجابی بود که طی آن، نهاد خانواده آماج تهدید قرار گرفت. کشف حجاب و لباس متحدالشکل، ابزاری برای دولت پهلوی بود تا ارزشها و هنجارهای مورد نظرش را در سراسر کشور ترویج کند، اما در جهتِ مخالف، جامعه بهمثابه هدفِ قانونگذاریهای سیاسی، با این پدیده و رویه اجرای آن به مخالفت برخاست.
پایان کار رضاشاه در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ بسیار عبرتآموز بود. در آن ایام نه فقط سرنوشت سلطنت، که عزیمت از ایران هم به اراده او نبود.
به مناسبت ۲۵ شهریور سالروز عزل رضاشاه از سلطنت توسط انگلستان، با محمدمهدی همایون استاد و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
*رضاشاه در مقابله با دین اقدامات فراوانی کرد، این اقدامات ریشه در چه افکار و برنامههایی داشت؟
جهت تحلیل دوران پادشاهی و اقدامات رضاخان باید اندکی نگاه خود را گستردهتر کرده و ماجرا را پیشتر از دوران مشروطه بررسی کنیم. رضاخان تکهای از یک پازل بزرگتر بود که آغاز جدی با دوران مشروطه داشت ماجرا به فتوای مرحوم میرزای بزرگ درباره تحریم تنباکو برمیگردد تا آن زمان دشمنان متوجه قدرت دین در حوزههای علمیه و علما نشده بودند و بیشترین مقابله آنها با حکومتهای اسلامی بود و تنها نگرانی آنها این بود که مسلمانان به حکومتهای مستقل دست پیدا کنند اما پس از ماجرای فتوای مرحوم شیرازی متوجه شدند که علما قدرت عظیمی در جریان دینی و ارتباط با مردم دارند بنابراین تلاش کردند که این قدرت را خنثی کنند.
در این مسیر از جمله اقدامات بسیار جدی و قابل توجه آنها ایجاد جریان بهائیت و داستان مشروطه بود، بنده مشروطه را از ابتدا یک طراحی کامل میدانم اگرچه زمینههای شکلگیری قابل توجه و توجیه از جهت مردمی و دینی بودن و عدالتخواهی در آن دوره تاریخی داشت اما واقعیت این است که مشروطه جریان غربی کردن و سوق دادن ما به سمت آن چیزی بود که اسم آن را مدرن شدن گذاشته بودند و در دوران رضاخان به اوج خود رسید.
*اقدامات ضد دینی رضاشاه چه مصادیقی داشت؟
با رفتن جریان مشروطه به سفارت انگلیس و منحرف شدن آن اتفاقاتی رخ داد که منجر به بروز شخصیتی به نام رضاخان تحت عنوان رضاشاه در کشور ما شد که به طور کلی جریان قاجاریه را جمع کرد و یک جریان جدیدی را ایجاد کرد، این جریان جدید بیش از اینکه بخواهد بر استبداد آن تعریف شود یا هر اتفاق دیگری که در آن دوره افتد باید با سیاستهای فرهنگی که در پیش گرفت تحلیل شود و آن سیاستها مربوط به مقابله با دین است، به عنوان مثال جریان منع عزاداری سیدالشهدا (ع)، مقابله با روحانیت، مخالفت با حجاب و ترویج جریان تند ملی گرایی در مقابل دین از جمله اقدامات فرهنگی شاخص برای مبارزه با دین در دوران رضاخان و پس از آن دوران محمدرضا است.
*رضاخان از اقدامات ضددینی خود چه اهدافی را دنبال میکرد؟
اگر ما بخواهیم سیاستهای فرهنگی دوران رضاخان را بررسی کنیم اولاً باید از مشروطه شروع کنیم و ثانیاً سیاستهای فرهنگی دوران محمدرضا را هم در کنار آن بررسی کنیم که در نهایت این دو را در مجموعه جریان غرب گرایی و سوق دادن ما به سمت و سوی سبک زندگی غربی تحلیل کنیم.
برای رسیدن به نتیجه مثبت از این بررسی باید ببینیم که این پدر و پسر در مبارزه با دین و فرهنگ کشورمان بر چه چیزهایی تاکید داشتند اگر بر روی مجالس عزاداری سیدالشهدا (ع) دست گذاشتند و با آن مقابله کردند باید بفهمیم که موضوع عزاداری سیدالشهدا (ع) موضوع بسیار مهمی است که امروزه اهمیت آن را میبینیم که چگونه انقلاب اسلامی با همین سوگواریها جهان را به پیش میبرد؛ یا اگر آنها بر موضوعی همچون بیحجابی تاکید دارند باید متوجه شویم که حجاب در جریان کلی تمدن اسلام و نقش خانواده بسیار اثرگذار است. این اقدامات با سیاستهای محمدرضا در کنترل جمعیت ادامه پیدا کرد.
*رفتن به سمت و سوی سبک زندگی غربی که از دوران رضاخان شدت گرفت، چه ضررهایی برای جامعه ایرانی داشت؟
ضرباتی که ماجرای غربی کردن کشور بر ما زد بسیار فراوان بود تا جایی که استقلال ما را زیر سوال برد و جریان حاکمیت دینی را در زندگی مردم مخدوش و یک سبک زندگی مدرن و جدیدی که به هیچ وجه با ویژگیهای دینی و بومی ما سازگاری نداشت به ما تحمیل کرد. امروز شاهد هستیم به هر میزان سبک زندگی غربی بر ما تحمیل شده مقابله با توطئه دشمنان و زندگی برای ما سخت شده اما به هر میزان که توانستیم از سبک زندگی غربی فاصله بگیریم راحتتر زندگی کردیم و در مقابل دشمنان بهتر ایستادگی داشتیم.
به عنوان نمونه موضوع اقتصاد مقاومتی یکی از مسائلی است که میتواند ما را جلو ببرد اما سبک زندگی و نگرش ما در برخی موارد مانع میشود و اجازه نمیدهد که ما به سمت استقلال کامل در همه ابعاد به خصوص در مسائل اقتصادی و تمدن نوین اسلامی حرکت کنیم.
پیش از این اقدامات رضاشاه، مردم به طور طبیعی دلبسته دین بودند و دنبال مظاهر پر زرق و برق دنیا نبودند به همین دلیل با اقدامات رضاشاه مقابله کردند. همین مقابله مؤمنین با اقدامات رضاشاه نشان میدهد که این کار برای او و محمدرضا شاه به راحتی قابل انجام نبود که در نهایت به دیکتاتوری منجر شد. به هر حال کل این ماجرا در جریان انقلاب اسلامی دچار یک نقطه عطف و تحولاتی شد که ورق برگشت اینکه در این برگشت چقدر سرعت و قدرت ما زیاد باشد، به اراده و انگیزهای بستگی دارد که ما در خود داشته باشیم.
نظر شما