به گزارش خبرنگار مهر، رمان «روز ملخ» نوشته ناتانیل وست بهتازگی با ترجمه فرید دبیرمقدم توسط نشر ماهی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
اینکتاب چهارمین و آخرین اثر ناتانیل وست نویسنده آمریکایی است که مدت کوتاهی پس از انتشارش در ۳۷ سالگی همراه همسرش در تصادف رانندگی کشته شد. ایناتفاق روز ۲۲ دسامبر ۱۹۴۰ یکروز پس از مرگ اسکات فیتزجرالد دوست نزدیک ایننویسنده رخ داد. اما به خلاف فیتزجرالد که آنزمان نویسنده شناختهشدهای بود، ناتانیل وست در زمان مرگ، یکنویسنده گمنام محسوب میشد. منتقدان محافظهکار و راستی، آثار او را بیش از حد نیهیلیستی و آخرالزمانی میخواندند و منتقدان رادیکال و چپ هم نوشتههای او را طنزآمیزتر از آن میدانستند که در گروه آثار جدی و ضدفاشیستی دهه ۱۹۳۰ جا گیرند.
وست در برههای از زندگی خود به هالیوود رفت و مشغول فیلمنامهنویسی شد. ایننویسنده پس از آشنایی با واقعیتهای هالیوود، آن را کارخانه رویاسازی یا آشغالدانی رویاها نامید. او گرچه گرایشات چپ داشت، اما در رمان «ملخ» خود این گرایشات را که در ادبیات متعهد و رئالیسم سوسیالیستی دهه ۱۹۳۰ آمریکا جریان داشت، به کار نبسته است. در داستان ملخ شخصیتهایی حضور دارند که فریبخوردهاند. آنها اهل مناطق سردسیر آمریکا هستند که پس از یکعمر کار سخت و یکنواخت با پساندازی که دارند، به کالیفرنیا یعنی یکمنطقه آفتابگیر میآیند. قصدشان هم غرقکردن خود در رویاهایی است که هالیوود نشانشان داده است.
در ادامه داستان، مهاجرانی که از مناطق سردسیر به کالیفرنیا میآیند، با واقعیتی روبرو میشوند که با وعدههای هالیوود همخوانی ندارد و همینمساله موجب سرخوردگیشان میشود. بههمیندلیل سعی میکنند سرخوردگی و ملالشان را بهنوعی چاره کنند اما موفق نمیشوند...
ترجمه فارسی اینکتاب از روی نسخهای انجام شده که سال ۱۹۹۷ در کتابخانه آمریکا در نیویورک موجود بوده است. «روز ملخ» در ۲۷ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
موقع خوردن شام با آن دو هم این تصور اشتباه را تکرار کرد. فِی خیلی خوشحال به نظر میرسید و مدام درباره حساب اعتباری و فروشندههای احمق حرف میزد. هومر در جیب جلویش گلی گذاشته بود، دمپایی به پا داشت و یکبند به فِی لبخند میزد.
تاد بعد از شام، وقتی هومر داشت در آشپزخانه ظرف میشست، فِی را وادار کرد به او بگوید آن دو تمام روز سر خودشان را چطور گرم میکنند. فِی گفت زندگی بیسروصدا و آرامی دارند و او هم از اینآرامش رضایت دارد، چون دیگر از هیجان خسته شده است. تنها چیزی که دلش میخواست یک کار حرفهای بود. هومر کارهای خانه را انجام میداد و او هم حسابی استراحت میکرد. بیماری طولانی هری پاک دخترک را از پا درآورده بود. هومر از رسیدگی به کارهای خانه خوشش میآمد و به خاطر دستان فِی اصلا نمیگذاشت او پا به آشپزخانه بگذارد.
تاد میگفت: «داره از سرمایهگذاریش مراقبت میکنه.»
اینکتاب با ۲۰۸ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۵۵ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما