خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: در قرن ۱۴ میلادی به دعوت کاترین کبیر مهاجرینی از آلمان به روسیه مهاجرت کردند که بر اساس آمار حدود ۲.۵ ملیون نفر را بالغ میشدند. این جمعیت در راستای رود ولگا رحل اقامت افکندند و به همین دلیل به آنان آلمانهای ولگا لقب دادند. آنان در طول قرنهای بعد حتی زبان اصلی و دین خود را به زبان روسی و دین ارتودکس تغییر دادند و با اختلاط نژادی کامل، جزئی از جامعه روسی شدند.
اما در جریان انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و تسلط بلشویکها اتحاد جماهیر شوروی پدید آمد و نگرش منفی رهبران کارگری شوروی بر حوادث درون انقلاب در نتیجه نارضایتی دهقانان و خورده تاجران از برخورد بلشویکها از یک سو و بر آلمانهای ولگا از سوی دیگر باعث نارضایتی این قشر از مردم شد. ستم فراوان استالین به اقلیت مذکور از طریق سکنا دادن آنان در کمپهای سیبری و گولاک رنجها و فشارها را بیشتر کرد. تا اینکه جریان جنگ دوم جهانی و هجوم سپاه هیتلر باعث خوشحالی آنان شد. در حوادث بعد از استالین، برژنف و خروشچف هر یک اصلاحاتی در جهت رفاه حال مردم شوروی بعد از استالین به عمل آوردند. بعد از فرایند فروپاشی شوروی، اوکراین یکی از کشورهای تحت تسلط اکثریت این اقلیت سابق گشت.
نگاه به غرب به عنوان تضمین کننده امنیتی و رفاه اقتصادی و وابستگی نژادی برای اوکراینیها در آینده و ناخشنودی کرملین از این برداشت همسایه خود یکی از دلایل مهم تاریخی این بحران به شمار میرود. نامیدن نازیها و همکاران نازی به رهبران اکراین توسط پوتین به آنان در همین رابطه ارزیابی میشود.
تحلیل تاریخی دوم
پس از جنگ جهانی دوم در اندیشه رهبران فرانسوی برای عدم تکرار تاریخی جنگ سوم جهانی به علت وجود زمینه ناسیونالیزم در آلمانها هوشمندانه ایجاد نوعی اتحاد با رقیب خود آلمان شکل گرفت که از اتحاد گمرکی گرفته تا ایجاد اتحاد اروپا طی قرن ۲۰ را شامل میشد.
از دوگل و آدنائر گرفته تا میتران و اشمیت و در تاریخ معاصر مرکل، نفرت فرانسویان از آلمانها به علت صدمات وارده به کشورشان به همکاریهای صمیمانه توسط سیاستمدان دو کشور بدل شد و انتقال آن به درون جوامع رونق دوستی و مودت از طریق همکاریهای سیاسی و اقتصادی را موجب شد، به نحوی که آلمان موتور اقتصاد فرانسه، به عنوان موتور سیاسی اتحاد اروپا، لقب گرفت.
تحلیل کوتاه سوم
جایگاه این دیدگاههای هوشمندانه و ژرف در میان رهبران روسیه بعد از فروپاشی و استقلال اوکراین خالی بود. چه آنان میتوانستند با کمک هم از بوجود آمدن این بحران از سالها قبل از وقوع جلوگیری کنند. ایجاد امنیت با توسل به روش سخت افزاری و فقدان یک راهبرد هوشمندانه باعث شد که جهان در پرتگاه جنگ ویرانگر دیگری قرار گیرد. به فرض در صورت تسلیم اوکراین که به تحقیر این کشور نیز خواهد انجامید این خاستگاه آنان با توجه به پشتوانه زمینهای حاصلخیز کشاورزی و معدنی منحصر به فرد در دنیا از یک سو و ایجاد نوعی ارتباط تاریخی و نژادی، توسط غرب همواره به عنوان تهدید امنیت جهانی و تضعیف روسیه بشمار خواهد آمد. رهبران کرملین ناچارند در راستای منافع ملی خودشان هم که شده راهبرد خود را بطریق هوشمندانهتری بکار گیرند.
حسین اسماعیلی ابهریان مترجم و کارشناس امور فرهنگ بین الملل
نظر شما