۱۷ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۲۳

تاریخ در روشنایی/۶

طهران درصدد یک قرض تازه است، امان از تجدید چنان خبط مهلک

طهران درصدد یک قرض تازه است، امان از تجدید چنان خبط مهلک

ملکم خان که تصویر به شدت دوگانه‌ای از او در تاریخ ایران ثبت است هنگام سفارت در رم در نامه‌ای به وزارت خارجه به استقراض از دول خارجی تاخت و روش‌های دیگری را برای جذب سرمایه پیش کشید.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: یکی از شاخص‌ترین روشنفکران ایرانی در عصد ناصری میرزا ملکم خان است. ملکم خان که از جوانی به فرانسه سفر کرده و در این کشور به تحصیل پرداخته بود، در دوران حکومت ناصری مناصبی را به دست آورد، اما گویا دل در گرو خاندان قاجار و حکومت نداشت. تصویر به شدت دوگانه‌ای از او در تاریخ ایران ثبت است و از او به عنوان مرد هزارچهره در سیاست عصر قاجاری یاد می‌کنند.

ملکم خان پسر میرزا یعقوب از ارامنه جلفای اصفهان بود. میرزا یعقوب مترجم سفارت روس بود و با دانش اروپایی آشنایی داشت و زبان فرانسه را به خوبی می‌دانست. او ملکم را از سن ۱۰ سالگی برای تحصیل به پاریس فرستاد. ملکم در دوران صدارت امیرکبیر به ایران بازگشت و مترجم دولت شد و پس از افتتاح دارالفنون در آنجا به تدریس پرداخت و روایت است که برخی از درس‌های معلمان خارجی را برای شاگردان ترجمه می‌کرد.

در سال ۱۲۷۳ به همراه فرخ خان امین الملک برای مذاکرات صلح بین ایران و انگلستان به پاریس رفت. در سال ۱۲۷۵ نخست خط تلگرافی در ایران را احداث کرد و روایت است که در همان سال فراموشخانه یا فراماسونری را در ایران و با همراهی عده‌ای از اعیان و شاهزادگان و بعضی از محصلان دارالفنون بنیاد نهاد. ملکم بعدها رساله‌ای به نام «دفتر تنظیمات» در اصلاح ساختار حکومت ایران را نوشت و به ناصرالدین شاه عرضه کرد و این باعث شد تا در مظان اتهام قرار گیرد و مغضوب ناصرالدین شاه قرار گیرد. بساط فراموشخانه که با اجازه ناصرالدین شاه راه افتاده بود، نیز پس از این واقعه برچیده شد.

مناصب ملکم خان در فرنگ

بر اثر این واقعه ملکم به بغداد تبعید شد، اما بر اثر شکایت دولت عثمانی نتوانست در آنجا نیز بماند. به همین دلیل به سفیر وقت ایران در استانبول یعنی مشیرالدوله پناه آورد و با وساطتت همو نیز مورد بخشش ناصرالدین شاه قرار گرفت. بعدها به ماموریت در سفارت ایران در پاریس رفت و در سال ۱۲۹۰ نیز که ناصرالدین شاه قصد سفر اروپا را داشت به وزیرمختاری ایران در لندن تعیین شد تا مقدمات پذیرایی شاه در دربار انگلستان را فراهم آورد. در سال ۱۲۹۵ نمایندگی ایران در کنگره برلن به او محول شد و در این سمت توانست کارهای مهمی را انجام دهد و باعث رفع تصرف عثمانی از برخی مناطق ایران شود. بر اثر این حسن خدمت به مقام سفیرکبیری و پرنسی ارتقا یافت و در سال ۱۲۹۹ به ناظم الدوله ملقب شد.

ملکم خان در پاریس فلسفه آموخت و بویژه به عقاید آگوست کنت توجه بسیار کرد. بعدها در لندن نیز شیفته فیلسوفان انگلیسی از جمله جان استوارت میل شد و بخش‌هایی از کتاب «درباره آزادی» میل را به فارسی ترجمه کرد ملکم از ۱۲۹۰ تا ۱۳۰۶ که داستان امتیازنامه لاتاری پیش آمد سفارت ایران در لندن را برعهده داشت. دلیل پذیرش سمت در حکومت قاجاریه توسط ملکم را پول‌دوستی او دانسته‌اند. او به عنوان سفیر ایران در انگلستان به گرفتن رشوه نیز متهم شد و اسنادی نیز از نقش‌اش در قرارداد استعماری لاتاری میان ایران و انگلستان حکایت دارند. به دلیل امتیازنامه لاتاری در سال ۱۳۰۶ ملکم معزول و از تمام مناصب والقاب دولتی خلع شد و کار او به محاکمه کشید.

از همین سال ملکم علیه دربار ایران علناً طغیان کرد، روزنامه قانون را بر پاساخت و در نکوهش حکومت ایران و وزرای فساد کار ناصرالدین شاه هیچ دریغ نداشت، دوران معزولی او یک دهه طول کشید و این مدت را در اروپا گذراند. در سال ۱۳۱۶ در زمان مظفر الدین شاه به سفیر کبیری ایران در روم منصوب شد و عجب اینکه سابقاً این لقب دوستعلیخان معیر الممالک بود که از دشمنان سرسخت ملکم به شمار می‌رفت. ملکم مدت ۱۰ سال سفارت ایران را در دربار ایتالیا به عهده داشت و در نهایت در سال ١٣٢۶ قمری در هفتاد و هفت سالگی در سوییس درگذشت.

ملکم در پاریس فلسفه آموخت و بویژه به عقاید آگوست کنت توجه بسیار کرد. بعدها در لندن نیز شیفته فیلسوفان انگلیسی از جمله جان استوارت میل شد و بخش‌هایی از کتاب «درباره آزادی» میل را به فارسی ترجمه کرد. همانطور که اشاره شد درباره ملکم آراء مختلف و متضاد گفته شده است. فریدون آدمیت در کتاب «فکر آزادی» سخن مهمی درباره ملکم خان در ضرورت اخذ تمدن غربی درج کرده است که هرچند به نظر یا اغراق آمیز است و یا عقاید دوران جوانی او، اما در ادامه به روایت آن اقدام می‌کنیم:

ضرورت اخذ تمدن فرنگی از نظر ملکم خان

کتاب «فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت» نوشته مرحوم فریدون آدمیت یکی از مهم‌ترین منابع در شناخت میرزا ملکم خان است. این کتاب برای نخستین بار به سال ۱۳۴۰ با شمارگان دو هزار نسخه و ۳۴۰ صفحه توسط انتشارات سخن منتشر شد. عقیده ملکم خان درباره اخذ تمدن فرهنگی را به نقل از بخش دوم از فصل سوم این کتاب در ذیل بخوانید:

«اصول عقاید ملکم بر این پایه بناشده بود که اشاعه مدنیت غربی در سراسر جهان نه تنها امری است محتوم تاریخ بلکه این تحول از شرایط تکامل هیئت اجتماع و موجد خوشبختی و سعادت آدمی است. بنابراین شرط فرزانگی و خردمندی آن است که آئین تمدن اروپایی را از جان و دل بپذیریم و جهت فکری خود را با سیر تکامل تاریخ و روح زمان دمساز کنیم.

در تاریخ نشر مدنیت غربی در ایران ملکم پیشرو اصلی و مبتکر واقعی «اخذ تمدن فرنگی بدون تصرف ایرانی» بود. در واقع فلسفه عقاید سیاسی او مبتنی بر تسلیم مطلق و بلاشرط در مقابل تمدن اروپایی بود. عقیده داشت که ایران در تمام ارکان زندگی سیاسی و اقتصادی باید اصول تمدن غربی را بپذیرد چه «آئین ترقی همه جا بالاتفاق حرکت می‌کند.» می‌گفت در اخذ اصول تمدن جدید و مبانی ترقی عقلی و فکری حق نداریم درصدد اختراع باشیم بلکه باید از فرنگی سرمشق بگیریم و «در جمیع صنایع از باروت گرفته تا کفش دوزی محتاج سرمشق غیر بوده و هستیم.»

دیگر عقاید منابع درباره ملکم خان

اما برخی منابع دیگر حکایت از آن دارند که ملکم خان یکی از نخستین کسانی است که ایرانیان را با حکومت قانون آشنا کرد. ناظم الاسلام کرمانی در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» اشاره کرده که ملکم خان نخستین کسی بود که بذر قانون را در ایران کاشت. (رجوع کنید به قسمت اول «تاریخ بیداری ایرانیان» به تصحیح علی اکبر سعیدی سیرجانی، انتشارات امیرکبیر) ملکم خان در لندن با تاسیس روزنامه قانون نقش مهمی را در آشنایی ایرانیان با تحولات جهانی ایفا کرد. در راه نگارش و انتشار این روزنامه شخصیت‌هایی چون سیدجمال الدین اسدآبادی و میرزا آقاخان کرمانی با ملکم خان همکاری می‌کردند. این روزنامه به صورت مخفیانه به ایران می‌رسید و میان آزادی‌خواهان دست به دست می‌شد.

اصول عقاید ملکم بر این پایه بناشده بود که اشاعه مدنیت غربی در سراسر جهان نه تنها امری است محتوم تاریخ بلکه این تحول از شرایط تکامل هیئت اجتماع و موجد خوشبختی و سعادت آدمی است. بنابراین شرط فرزانگی و خردمندی آن است که آئین تمدن اروپایی را از جان و دل بپذیریم و جهت فکری خود را با سیر تکامل تاریخ و روح زمان دمساز کنیم در نظام فکری ملکم خان اصلاح حکومت و ایجاد ساختارهای مدرن حکومتی اصلی‌ترین راه‌حل اعتلای کشور و جبران عقب ماندگی بود. وی متاثر از جان لاک بود و دیدگاهی لیبرالیستی به نوع حکومت داشت. همانطور که اشاره شد ملکم خان با اندیشه‌های جان استوارت میل هم آشنایی داشت و مسئله آزادی را با توجه به دیدگاه‌های او مطرح می‌کرد. او در آثار خود ضمن تعریف مبسوط و دقیقی از ساختارهای حکومتی از نهادهای استبدادی تا ساختارهایی برآمده از دموکراسی را ارائه داده است. مطالعه کتاب مجموعه آثار میرزا ملکم خان که با تدوین و تنظیم محیط طباطبایی توسط انتشارات علمی منتشر شده، اندیشه‌های او را در زمینه نوع حکومت و مسئله آزادی روشن خواهد کرد و نقدی است بر معرفی ملکم خان به عنوان روشنفکر معتقد به زبونی فرهنگ ایرانی.

ماشالله آجودانی نقد خوبی را بر نوع معرفی آدمیت از شخصیت ملکم خان نوشته است. او اشاره کرده که آن آیین تمدن غربی که از دید ملکم باید به عینه و بدون هیچگونه تصرفی اخذ می‌شد آیین حکمرانی، قانون و نظم دولت بود که او از آن به اصل آیین تمدن غرب یاد می‌کرد. اما مقصودش از بدون هیچگونه تصرفی، این نبود که تمام مظاهر مدرنیته غربی و همه آداب و رسوم و سبک زندگی و… اخذ شود. ملکم پیشرفت را در پذیرش حکومت قانون می‌دانست. (رجوع کنید به فصل افسانه ملکم از کتاب «مشروطه ایرانی» نشر اختران، دی ماه ۱۳۸۲) او حتی بر لزوم مقابله با امپریالیسم هم تاکید کرده بود و یکی از نخستین ایرانیانی است که ضرورت مقابله با نظام‌های استکباری و مواجهه با تحرکات آنها در ایران را پیش کشید. به هرحال نکات منفی در هم در زندگی ملکم خان کم نیست و به همین دلیل ضرورت دارد که درباره او پژوهشی جدی انجام شود.

در ادامه نامه ملکم خان در مقام سفارت ایران در ایتالیا به وزارت خارجه در مذمت استقراض خارجی را به نقل از کتاب «مجموعه آثار ملکم خان» به کوشش محمد محیط طباطبایی می‌خوانید:

سواد کاغذ پرنس ملکم خان وزیر مختار دولت علیه ایران در دربار روم در پنجم ربیع‌الثانی ۱۳۲۵ به وزارت خارجه

«فدایت شوم! دیگر نمی‌توان پنهان کرد که دولت ایران به یک نقطه رسیده (۱) که سکوت مأمورین خارجه ما بدترین خیانت خواهد بود. آن جوش ترقی طلبی که این اواخر (۲) حواس دنیا را بر سر ایران جمع کرد الان منتهی به این حیرت شده است که ایران چقدر خالی و چقدر خراب بوده است که همه علماء و بزرگان و وزراء سابق و لاحق و پیران هر صنف و جوانمردان هر طبقه با همه همراهی و مساعدت یک پادشاه ترقی طلب (۳) جمع شدند و به هر قسم آزادی مجالس تنظیم ترتیب دادند ولی امروز عموم ولایات بیش از هر وقت مغشوش، عساکر همه گرسنه، سفرا و مأمورین دولت همه جا فراری و دولتخواهان غیرتمند راضی به مرگ شده‌اند.

وقتی سبب می‌پرسیم، بزرگ وکوچک، عالم و جاهل جواب می‌دهند همه این پریشانی از اغراض و طمع و نفاق و بیغیرتی وزرای ما است. چه حرف لغوی که از قباحت آن خسته نمی‌شویم! طمع بشری در هر عهد و در هر اقلیم صاحب همین اغراض، همین طمع و خودپرستی بوده است و الان همه این معایب در همه دول به مراتب بیش از ایران رواج دارد.

بدبختانه ایران به یک حالتی رسیده که از برای هیچ اصلاح جزئی هم قوه هیچ سرمایه نقدی باقی نمانده در این مقام هولناک می‌شنوم که اولیای طهران درصدد یک قرض تازه هستند امان از تجدید چنان خبط مهلک! فرق واحد در بی علمی ماست. سبب بی علمی ما هرچه باشد، وخامت نتیجه این است که امروز دولت ما به اشد فقر رسیده است و کل حکماً و وزرا و استادان زمان بما خبر می‌دهند که با این فلاکت بی پولی محال عقل است که بتوانید سلطنت و استقلال ایران را از ورطه انعدام خلاص نمایید و یقین است که وزارت جلیله خارجه ما بهتر از هر کس واقف است که همین روزها دول بزرگ بجهت ختم پریشانی‌های! ایران در چه مذاکرات و در تدارک چه نوع تدابیر مجبوری هستند.

چاره چیست؟

هر شاگرد وزارتخانه‌های ممالک خارجه بصراحت قطعی خواهد گفت بدون ترک یکدقیقه، جهد نمایید که باین ایران از دست رفته، بواسطه چند فقره اصلاحات سهل و فوری اقلاً بر حسب ظاهر سر و صورت دولتی بدهید. و لیکن لابد باید این مطالب را هم بدرستی فهمید که در هیچ ملت هیچ اصلاحی تازه بدون یک سرمایه نقدی میسر نمی‌شود. بدبختانه ایران به یک حالتی رسیده که از برای هیچ اصلاح جزئی هم قوه هیچ سرمایه نقدی باقی نمانده در این مقام هولناک می‌شنوم که اولیای طهران درصدد یک قرض تازه هستند امان از تجدید چنان خبط مهلک! جای عزای ملی خواهد بود هرگاه ایندفعه بزرگان ما بلای قرض حالیه ایران را مشتبه بکنند بدان معجزات نسیه کاری (Credi) که مشاهیر حکمای فرنگستان اسباب شوکت آبادی‌های دنیا و شرط حیات دول ساخته‌اند.

بنابراین باید جنابعالی به هر زبانی که بتوانید، به اولیای ما حالی نمایید که نه دولت انگلیس، نه دولت روس، نه بلژیک و نه هم حکومت بلغار، به هیچ دولت یک دینار قرضی ندارد. (۴) آنچه از آن هزاران ملیون‌ها و از آن معاملات خارج از تصور می‌شنویم، همه از برکات آن فنون مالیه است که نه به گوش جمشید رسیده بود و نه در هیچ کتابخانه ما اسمی از آن ذکر شده است. بنابراین باید از این دریای فنون مالیه همین یک فقره را حالی فرمایید که دول و کمپانی‌های فرنگستان در هر شهر چند کارخانه و مخزن پول ترتیب داده‌اند که مردم هر قدر پول دارند عوض اینکه در خانه خود حبس بکنند با اطمینان کامل می‌ریزند به آن مخزن‌ها و به ممرهای مختلف جاری می‌شود به هر نوع اعمالی که موجب آبادی و مایه منفعت باشد. (۵)

اگر از آن جناب اشرف بپرسند که این کارخانه‌جات را به چه صنعت ساخته‌اند، داخل هیچ تفصیل نشوید، بعلت اینکه مطالبی که به چندین سال مدرسه تحصیل می‌شود چند دقیقه صحبت اتفاقی هرگز مفهوم نخواهد شد. همینقدر بفرمایید که این دستگاه را بهر صنعتی که ترتیب داده باشند حالا رؤسای این مخزن‌های نقدی حاضر هستند که دولت ایران هر قدر پول لازم داشته باشد ده مقابل آن را بدون مداخله هیچ دولت خارجی و بدون رهن هیچیک ازحقوق ایران به اهون وجوه تسلیم وزرای طهران نمایند، به این دو شرط: اولاً اولیای دولت ایران به من و جنابعالی یا بهر ممیز دیگر ثابت نمایند که آن پول فقط و فقط صرف آبادی ایران خواهد شد (۶) ثانیاً به ما درست حالی نمایند که ایران هم مثل ادنی دولت فرنگستان امضا دارد و امضای دولت حقیقت امضاست.

این دو شرط به حدی سهل و بی ضرر است که کدخدای هر ده فرنگستان می‌تواند در ایران مجری بدارد. قطعاً در ایران خواهند پرسید که راه و دلیل امکان این مسئله چیست. دو جواب دارد: جواب اول اینست که خود اولیای دولت بروند در مدارس فرنگستان اقلاً بیست سی سال درس بخوانند. جواب دوم این است که من حاضر هستم که از هر دولت و از هر وزیر و از هر حکیم سند قطعی بیاورم که این فقرات معروضه تماماً مطابق علوم مقرره دنیاست. و هر وزیری که این دو شرط را بتواند در ایران برقرار نماید دولت را زنده و ایران را بهشت روی زمین ساخته است.

ملکم

قربانت شوم! عرض مطلب تمام شد، یک استدعای شخصی باقی مانده چون در میان این پریشانی‌های طهران هنوز نمی‌توانم بفهمم عرائض بنده چطور می‌رسد و کجا مفقود می‌شود. منتهای مکرمت خواهد بود اگر مقرر فرمایید این پاکت را در طهران چاپ بکنند (۷) و اگر برای وزارت جلیله این فرصت را هم باقی نگذاشته باشند به تلگراف یک اشاره بفرمایید، بنده این نوشته را با جمیع تحریرات سابق و لاحق در خارج چاپ می‌کنم و بدون زحمت احدی در ایران به دردمندان وطن می‌رسانم.

العبد ملکم»

پی‌نوشت‌ها

۱. در آن سال‌ها کار انعقاد پیمان ۱۹۰۷ بین روس و انگلیس در شرف انجام بود. در این پیمان‌نامه که به قرارداد سن پترزبورگ شهرت دارد ایران میان روسیه و انگلستان تقسیم شد.

۲. منظور ملکم خان نهضت مشروطه است.

۳. منظور ملکم خان مظفرالدین شاه است.

۴. ملکم با این جملات می‌خواهد تفاوت بین استقراض از یک دولت خارجی را با وام گرفتن از یک موسسه صرافی عادی خارجی به رجال تهران گوشزد کند.

۵. به نظر اینجا ملکم دارد از بانک صحبت می‌کند.

۶. تجربه در ایران ثابت کرده بود که قرض از خارج فقط برای استفاده زمامداران بوده است.

۷. این نامه دو ماه پس از تاریخ تحریرش در روزنامه صوراسرافیلِ تهران منتشر شد.

***

برای مطالعه دیگر مطالب این پرونده به این نشانی بروید.

کد خبر 5532528

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha