به گزارش خبرنگار مهر، رمان «قهرمانان مرزی» نوشته دیو اگرز بهتازگی با ترجمه میلاد شالیکاران توسط نشر چترنگ منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۱۶ منتشر شده است.
دیو اگرز نویسنده آمریکایی اینکتاب متولد سال ۱۹۷۰ است و ۵۲ سال دارد. او بهعنوان نویسنده، ویراستار و ناشر فعالیت میکند و فیلمهای سینمایی «هولوگرامی برای پادشاه» یا «دایره» با اقتباس از رمانهای او ساخته شدهاند. اگرز هم زندگینامه و رمان مینویسد هم کتابهای غیر داستانی و تاسیس انتشارات مکسوئینی را هم در کارنامه دارد. نامزدی جایزه کتاب ملی آمریکا، جایزه پولیتزر و جایزه کتاب ملی انجمن منتقدان اینکشور هم ازجمله موارد مندرج در کارنامه ایننویسنده هستند. او جوایزی چون جایزه ادبی صلح دِیتون، پریکس مدیسیس فرانسه، آلباتروس آلمان، جایزه مجله ملی و جایزه کتاب آمریکایی را نیز کسب کرده است.
رمان «قهرمانان مرزی» یک داستان سفر محور است و سفر آن، یکی از نوع بیرونی و دیگری از نوع درونی است. شخصیت اصلیاش هم مرد دندانپزشکی بهنام جوسی است که بهخاطر شکایت یکی از بیمارانش دادگاهی شده و مطبش را از دست میدهد. بههمیندلیل تصمیم میگیرد از شهر محل زندگیاش کوچ کند وبا فرزندان کوچکش به آلاسکا برود.
جوسی یکماشین کاروان اجاره کرده و راهی سفر موردنظرش میشود. اما گویی سفر جوسی و خانوادهاش پایان و مقصدی ندارد؛ حالتی از زندگی که مسیر و لمس حقیقت را در عالم واقعی نشان میدهد. دشواریها و پاداشهای بیرونی اینسفر نمودی از رشد و بینش درونی برای جوسی و فرزندانش در پی دارد.
رمان «قهرمانان مرزی» در ۲۴ فصل نوشته شده که فصل بیست و چهارمش تنها یکجمله را شامل میشود: «ولی باز فردایی هست.»
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
پائول سرش را به آرامی تکان داد. چشمهایش حاکی از این بود که چقدر از مربع تراشیده روی پوست سر مادرش ترسیده است. مادرانه نبود. میلرزاندش، درست همانطور که جوسی با دیدن مادرش که با سر باندپیچیشده از بیمارستان برگشت، لرزیده بود. در ایوان پشتی زمین خورده بود. داروهای جورواجور منگش کرده بود. زمانی بود که شروع کرده بود به مصرف داروهایی که به سربازها میدادند، قبل از رسوایی، قبل از سانی. جوسی سرش را چرخاند تا مربع تراشیدهشده را ببیند، خطوط صافش را. نمیخواست به پسرش اینطور آسیب برساند، با نمایاندن ضعف خودش، استعدادش در مطرود شدن از طرف شبهخواهرش، تصادف کردن با کامیون حمل بار هومری و افتادن داخل چاله؛ ولی آیا نمایاندن ضعف مادر اینقدر وحشتناک است؟ شاید بهتر باشد بلافاصله مطرحش کند تا بدین ترتیب شوکش در آینده چندان بزرگ نباشد. وقتی انتظار تراژدی، بلا و هرجومرج را داریم، حالمان بهتر است.
راج در یکی از آن یاوهگوییهای مکاشفهآمیز پرهیجان خود گفته بود: «بودجهبندی!» گفت یا بانگ برآورد: «فقط باید بودجهبندی کنی!» از میان کسانی که میشناخت، تنها انسانی بود که حرف زدنش به معنای واقعی فعل بانگ برآوردن را میطلبید. کلمه عجیبی بود. بهوفور در کتابهای مصوری که برای بچههایش میخواند، دیده بود. آنجا در دهههای ۵۰ و ۶۰ همه بانگ برمیآوردند؛ ولی در زندگی واقعی هیچگاه نمیدانست که این فعل واقعیت دارد. اما بعد راج آمد که با چشمهای باز و صدای بلندش، همیشه بانگ برمیآورد. بانگ برآورد: «باید بودجهبندی زندگی درست کنی! تا حالا هیچوقت بودجهبندی خونگی درست کردهای؟»
اینکتاب با ۳۳۹ صفحه، شمارگان ۴۰۰ نسخه و قیمت ۱۲۰ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما