به گزارش خبرگزاری مهر، نشست «نقش کتابخانه و مربی در شکلگیری هویت ملی کودک»، ۱۹ مهر در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون برگزار شد.
در ابتدای این نشست، کبری بابایی یکی کارشناسان ادبی کانون گفت: هفته ملی کودک برای ما شبیه نوروز و بهانهای است برای توجه بیشتر به بچهها. از سوی دیگر قرار است در جلسه امروز به نقش کتابخانهها پرداخته شود که یکجور قلب تپنده کانون هستند و عمده فعالیتها در این مراکز شکل میگیرد.
او هویت را یک مفهوم کلی دانست و افزود: ما باید این کلیت را به جزئیات قابل درک تبدیل کنیم. برای مثال ایرانی بودن ما یک کلیت است و پرچم ما، زبان و آداب و رسوم ما، جزئات را میسازند و شکل میدهند.
بابایی با اشاره به زبان به عنوان یکی از عناصر مهم هویت گفت: زبان فارسی، زبان ملی ماست که به برداشت ما از واقعیت شکل میدهد و ارتباطات اجتماعی ما را میسازد. به عبارتی میتوان گفت که زبان، خاطرات جمعی ما را روایت و ماندگار میکند.
به گفته این کارشناس کودک و نوجوان، کتاب، تجلیگاه زبان است و کتابخانهها بهترین فضا برای نگهداری کتابها هستند پس ما در کانون به هویت بچهها شکل میدهیم و ناگزیر باید به کیفیت کتابها توجه کنیم.
بابایی رسالت کتابخانهها را تنها به امانتدادن کتاب، محدود نکرد و گفت: مرحله اول راهاندازی یک کتابخانه است پس از آن باید به نقش مربیان و کتابدارها توجه شود. در سرزمین ما کتاب و کتابخانه، همواره جایگاه مهمی داشته اما وقتی از بچهها سخن به میان میآید انتظارها و فعالیتها متفاوت میشود.
به گفته این مربی کودک و نوجوان، کار برای این گروه سنی بسیار سخت و تخصصی است ضرورت دارد برای بچهها کتابخانههای تخصصی بیشتری شکل بگیرد و کتابدارها با ذهن و زبان بچهها آشنا باشند.
بابایی، مربی را یک تسهیلگر دانست و افزود: مربیان شبیه کاتالیزور عمل و به بچهها کمک میکنند تا درک و دریافت بهتری داشته باشند. پس طبیعی است که مربیان باید با ذهن و زبان بچهها آشنا باشند و آنها را به جستوجو و پرسشگری تشویق و انسانی تربیت کنند که ابتدا هویت فردی و بعد هویت ملی خود را میشناسد.
بچهها باید زبان مادری خود را بشناسند
فروغالسادات شایگان، معاون آفرینشهای ادبی و هنری کانون هم یکی دیگر از سخنرانهای این نشست بود. او با اشاره به کتابخانههای کانون گفت: این کتابخانهها در نوع خود بینظیر و منحصر به فرد هستند. ما در این مراکز عنصری به نام مربی داریم که سرمایه و هویت ملی ما هستند گرچه اهمیتی به آنها داده نمیشود.
او به نقش و ویژگیهای مربی اشاره و بیان کرد: مربیانی که هدفمند و برنامهریز هستند، عاشق فرهنگ و آداب و رسوم خود هستند، هدایتگر و جهتدهنده هستند، آرمانگر و ایدهپردازند و در نهایت کتاب و روحیات بچهها را میشناسند هم خودشان سرمایه ملی ما هستند هم میتوانند بچهها را با هویت ملی خود آشنا کنند.
به گفته شایگان، خوب است بچهها در هر فعالیتی از نقاشی و سفال گرفته تا نمایش خلاق و قصهگویی تشویق شوند که خانه و خانواده و محله و مدرسه و شهر خود را بیشتر و بهتر بشناسند. بچهها باید با آداب و رسوم و سنتهای خود آشنا شوند چون هویت بومی بخشی از هویت ملی ما را میسازد.
او به اهمیت زبان مادری اشاره و بیان کرد: متأسفم ترکها یا کردهایی به دنیا میآیند که زبان مادری خود را نمیشناسند. درست است که زبان رسمی ما زبان فارسی است اما بچهها باید ترکی، لری و کردی بدانند و با غذاها و سنتهای خود آشنا باشند.
شایگان با اشاره به اینکه مربیان در گوشه گوشه ایران با موقعیتهای گوناگون روبهرو هستند گفت: شاید این پرسش برای مربیها پیش بیاید که توجه به فرهنگ قومی تا چه اندازه موجب کمرنگ شدن هویت ملی میشود؟ واقعیت اینکه راهبرد وحدت در کثرت، اتفاق بسیار مهمی است. بچههای بلوچ، لباس محلی میپوشند و به زبان بلوچی صحبت میکنند اما علاقه بسیار به شاهنامه و نقالی دارند. پس تقویت هویت بومی از یکسو و در عین حال تاکید بر اشتراکات ملی از سوی دیگر ضروری است. ما باید و باید خردهفرهنگها را حفظ کنیم.
مربیان هستند که به کانون هویت میدهند
علیاکبر زینالعابدین، آخرین سخنران این نشست بود. او واگذاری کتابخانههای کانون به نهاد کتابخانههای کانون را اشتباه دانست و افزود: خشت و گل و در و دیوار چه اهمیتی دارد؟ این مربیان کانون هستند که به این در و دیوار هویت میدهند.
او گفتههای خود را با این پرسش ادامه داد که وقتی ما به لحاظ اجتماعی دچار بحران میشویم چه کنیم؟ بهترین جواب این است که تاریخ خود را بهتر بشناسیم و بدانیم تاریخ، معلم ما نیست. ما تاریخ میخوانیم تا بدانیم که هستیم و به شناخت بیشتری از خودمان دست پیدا کنیم.
به گفته این روانشناس، وقتی، بچهها میپرسند خاله و عمو که هستند؟ پدر بزرگ و مادربزرگ من کداماند اولین سوالهای تاریخی را مطرح میکنند چون میخواهند بدانند پیش از آنها چه کسانی بودهاند؟ پس در وهله اول لازم است کتابداران کانون، کتابهایی را شناسایی و استخراج کنند که تاریخ را به بچهها معرفی میکند.
زینالعابدین با اشاره به اینکه خیلی خوب است بچههای بلوچ، لباس محلی بر تن میکنند اما واقعیت این است که بچههای امروز، لباسی را میپوشند که بچهها در سراسر جهان بر تن میکنند و این نشانه بیهویتی نیست. گفتوگوی کودکان و نوجوانان با بزرگترهایشان به گپوگفت ناشنوایان شبیه شده ما در درجه اول باید صدای آنها را بشنویم وگرنه مثل امروز، مدام از خودمان میپرسیم این نوجوانها چه میخواهند؟
این نویسنده کودک و نوجوان گفت: کتابهای تاریخی، ذهن کودکان را روشن میکند و به یک جرقه میمانند. اگر قرار است با بچهها درباره تاریخ هنر صحبت شود چه اشکالی دارد یک فیلم یا پویانمایی پخش شود یا وقتی از آداب و رسوم سخن گفته میشود، ساز محلی مردم آن منطقه هم نواخته شود؟ به همین جهت هرچه مربی آگاهتر باشد، بچهها از شانس بیشتری برای دانستن برخوردارند.
زینالعابدین با اشاره به اینکه برخی زبان، تاریخ، دین و جغرافیا را نشانههای اصلی هویت ملی میدانند اشاره کرد و افزود: پرچم ما در طول این سالها تغییر کرده؛ از سوی دیگر میلیونها ایرانی در این جغرافیا زندگی نمیکنند پس وطن ما زبان رسمی فارسی است و ما در این سرزمین زندگی میکنیم.
به گفته نویسنده کتاب «من هم میترسم»، بسیاری از کتابخانههای کانون در مناطق دوزبانه هستند و مربیان با بچههایی سر و کار دارند که تا پیش از مدرسه زبان مادریشان را شنیده و به همان زبان حرف زدهاند. حالا همین بچهها به مدرسه رفته و با زبان رسمی که خیلی آن را نمیشناسند روبهرو شدهاند. اینجاست که نقش مربیان پررنگ میشود. آنهاست که باید در بلندخوانیهای خود به سن زبانی بچهها توجه کنند. شاید این کتاب برای بچههای فارسی زبان در گروه سنی ب و برای کردها و لرها ترکها گروه سنی ج باشد.
زینالعابدین در پایان گفت: ما باید با نوجوانها گفتوگو کنیم و در این زمینه مربیان کانون میتوانند از دهه هشتادیها دعوت و آنها را با تاریخ آشنا کنند.
نظر شما