۳۰ مهر ۱۴۰۱، ۹:۳۶

«فاشیسم ابدی» اومبرتو اکو تجدید چاپ شد؛

چه کسانی تا سخن از فرهنگ می‌شنوند دست به اسلحه می‌برند

چه کسانی تا سخن از فرهنگ می‌شنوند دست به اسلحه می‌برند

چاپ دوم کتاب «فاشیسم ابدی» اثر اومبرتو اکو و ترجمه غلامرضا امامی، توسط نشر گویا، منتشر شد. نخستین مطالب این کتاب درباره ویژگی‌های جوامع فاشیستی است.

به گزارش خبرنگار مهر، نشر گویا دومین چاپ کتاب «فاشیسم ابدی» اثر اومبرتو اکو و ترجمه غلامرضا امامی را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۳۷۴ صفحه و بهای ۱۱۰ هزار تومان منتشر کرد. چاپ نخست نیز با همین مشخصات در تابستان امسال منتشر شده بود. اکو فیلسوف فرزانه‌ای بود که هم رمان می‌نوشت و هم برای مطبوعات یادداشت‌ها و مقالاتی را قلمی می‌کرد. او شخصیتی بسیار فروتن بود و علیرغم مشغله‌های علمی و ادبی بسیار با مردم نشست و برخاست می‌کرد و به دلیل همین ویژگی‌هایش توانست بسیار روی مردم عادی تأثیر بگذارد.

غلامرضا امامی یکی از مترجمان تخصصی آثار اکو است و کتاب‌های او را مستقیماً از ایتالیایی به فارسی ترجمه می‌کند. از دیگر آثار ترجمه شده اکو به فارسی با قلم امامی می‌توان به «سه قصه»، «چگونه با ماهی قزل آلا سفر کنیم؟» و «دلدادگان» اشاره کرد.

کتاب «فاشیسم ابدی» دو بخش کلی دارد: بخش نخست شامل یادداشت‌ها و سخنرانی‌های این متفکر فقید ایتالیایی است و بخش دوم مصاحبه‌های مطبوعاتی او. نخستین مطلب این کتاب یادداشت مفصل فاشیسم ابدی است که نام کتاب نیز از آن گرفته شده است.

از دیگر یادداشت‌های منتشر شده در این کتاب می‌توان به این عناوین اشاره کرد: «ارتجاع در دنیای پست مدرن»، «خصم مطبوعات»، «گل سرخ با نام دیگر»، «جادوی جیمز جویس»، «بوش و پوتین»، «زندگی در قرون وسطای جدید»، «سانسور و سکوت»، «درباره مدارس خصوصی در غرب»، «در جست‌وجوی خدا و کفایت تلویزیون»، «مقدس یک مد گذرا نیست»، «یادداشت‌هایی درباره ویکی لیکس ویکی لیکس و قدرت»، «فرهنگ همچون تجارتی نمایشی»، «دشمن سازی «دیگری» و لزوم جنگ»، «درباره ویندوز ویستا»، «خدا برای بعضی انسان‌ها به اندازه کافی بزرگ نیست»، «تکثر رسانه‌ها»، «یک تئوری توطئه»، «نقطه عطفی در بحران‌های خرد: بحران بحران خرد»، «مطلق و نسبی»، «خود – تباهی جنگ‌های مدرن»، «جادوگر و دانشمند»، «لوبیا ناجی اروپا»، «زمانی که جنگ سلاحی بی خاصیت است»، «تقلب و توافق» و «از جنگ‌های مقدس تا شور و شعور».

بخش گفت‌وگوها و مصاحبه‌های مطبوعاتی نیز شامل این محتواهاست:

گفت‌وگوی ماریو فوسکو با اومبرتو اکو، منتشر شده در مجله فرانسوی ماگازین لیترِر.

کثرت اطلاعات و مسئله پارازیت، گفت‌وگوی الیزابت شملا خبرنگار مجله نوول ابسرواتور در میلان با اکو.

فقط یکشنبه‌ها رمان می‌نویسم.

در فاشیسم ابدی، قهرمانی پدیده‌ای عادی و اجتماعی است. این قهرمان پروری پیوندی استوار بر «مرگ پرستی» دارد. تصادفی نیست که شمار فالانژیست‌ها «زنده باد مرگ» بود

جهان از دید اومبرتو اکو؛ گفت‌وگوی لی مارشال با اومبرتو اکو.

مصاحبه اعظم زنگنه با اومبرتو اکو منتشر شده در نشریه پاریس ریویو. زنگنه متولد ۱۳۵۵ در پاریس است. او در امول نرمال سوپریور فرانسه، ادبیات و فلسفه خواند و از سال ۱۹۹۸ به آمریکا رفت و در دانشگاه هاروارد به تدریس ادبیات و سینما پرداخت. گویا هم اکنون ساکن نیویورک است.

خواننده ساده بین، خواننده اندیشمند: گفت‌وگوی اروهان پاموک و اومبرتو اکو پیرامون شیوه‌های خواندن و نوشتن در میزگردی که به سال ۲۰۱۳ در دانشگاه بوگازیچی استانبول برگزار شد.

رمان‌های من سرشار از فهرست‌هاست؛ گفت‌وگوی سوزان بی‌پر و اوثار گوریس، روزنامه‌نگاران اشپیگل با اومبرتو اکو.

بازی کردن با دروغ، گفت‌وگوی مجله فوکوس با اکو در پیرامون اندیشه‌های وی درباره رمان، شخصیت پردازی، فضای داستانی و فضای جهان کنونی.

اومبرتو اکو و اینترنت، دو گفت‌وگوی بلند

اکو: تراکم اطلاعات ما را فلج می‌کند، مصاحبه پاتریک کوباک با اکو.

سفر به بریتانیا، گزارش و گفت‌وگویی که در حاشیه تور ۲۰ روزه اکو به بریتانیا برای معرفی کتاب جدیدش «گورستان پراگ» نوشته شد.

حتی فنجانی قهوه هم می‌تواند ایده‌ای داستانی باشد؛ گفت‌وگویی با اومبرتو اکو درباره نوشتن از ایده تا متن. این گفت‌وگو را تونی وورم، روزنامه‌نگار دانمارکی در سال ۲۰۱۵ انجام داد، یعنی یکسال پیش از درگذشت اکو.

ویژگی‌های فاشیسم ابدی از نظر اومبرتو اکو

همانطور که اشاره شد «فاشیسم ابدی» نخستین مطلب این کتاب است. اکو در این مطلب به بیان ۱۴ ویژگی فاشیسم ابدی می‌پردازد. خلاصه موارد به شرح زیر است:

۱. نخستین ویژگی فاشیسم ابدی سنت‌گرایی است. اکو می‌نویسد: کافی است فقط به مرامنامه جنبش‌های فاشیستی نظر کنید تا متفکران سنت‌گرای اصلی آن را بیابید. مخزن معارف پنهان نازی‌ها از عناصری سنت‌گرا، التقاطی و رازگونه شکل گرفت. متنفذترین نظریه پرداز فاشیسم ایتالیا یعنی یولیوس ایوولا اسطوره جام مقدس را با پروتکل مشایخ صهیون ترکیب می‌کرد.

۲. سنت‌گرایی نفی نوگرایی است. به باور اکو هرچند نظریه‌پردازان سنت‌گرا معمولاً فناوری را به عنوان نفی ارزش‌های معنوی سنتی می‌دانستند و آن را رد می‌کردند. هم فاشیست‌ها و هم نازی‌ها هر دو شیفته تکنولوژی و فن‌آوری بودند. هرچند با اینکه نازیسم به دستاوردها و پیشرفت‌های فن‌آوری‌اش غره بود، ستایشش از مدرنیسم و جهان مدرن را رد می‌کرد و نفی جهان مدرن در پوشش نفی و رد زندگی سرمایه‌داری مطرح می‌شد. اما هدف اصلی آن رد روح انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه و البته ۱۷۷۶ آمریکا بود. از این دیدگاه عصر خرد و روشنگری آغاز فساد و انحراف و انحطاط جهان نو تلقی می‌شد. بدین اعتبار فاشیسم ابدی را می‌توان خردستیز به شمار آورد.

این سخنان را فاشیست‌ها همیشه تکرار می‌کردند: روشنفکران فاسد، خوک‌های روشنفکر، کله تخم مرغی‌ها، ملالغتی، پرفیس و افاده فرسوده، دانشگاه‌ها، لانه‌سرخ‌ها و کمونیست‌ها… روشنفکران رسمی فاشیست به فرهنگ مدرن حمله می‌کردند، روشنفکران را لیبرال‌های خائن می‌خواندند که ارزش‌های سنتی را رها کرده و به آن خیانت کرده‌اند

۳. خردستیزی همبسته و وابسته به کیش «عمل» به «خاطر عمل» است. کنش یا عملی که خود به خود زیبا به شمار می‌آید، باید بی تأمل و بدون هر اندیشه قبلی انجام گیرد. تفکر و خردگرایی نوعی «اخته سازی» و «عقیم کردن» است. بر پایه این اعتقاد فرهنگ‌ها را از ورای نهی‌ها و روش‌های میانی‌اش می‌سنجند. از این رو فرهنگ تا جایی که با رویکردهای تحلیلی و انتقادی یکی دانسته شود، مشکوک است.

بدبینی و بی اعتمادی به دنیای روشنفکران از نشانه‌ها و ویژگی‌های «فاشیسم» ابدی است. این سخن منسوب به بنیان گذار گشتاپو «گوبلز» است: هر وقت سخن از فرهنگ می‌شنوم دست به اسلحه و هفت تیرم می‌برم.

این سخنان را فاشیست‌ها همیشه تکرار می‌کردند: روشنفکران فاسد، خوک‌های روشنفکر، کله تخم مرغی‌ها، ملالغتی، پرفیس و افاده فرسوده، دانشگاه‌ها، لانه‌سرخ‌ها و کمونیست‌ها… روشنفکران رسمی فاشیست به فرهنگ مدرن حمله می‌کردند، روشنفکران را لیبرال‌های خائن می‌خواندند که ارزش‌های سنتی را رها کرده و به آن خیانت کرده‌اند.

۴.تفکر منتقد تمایز می‌گذارد، تمایز نشانه‌ای از نوگرایی است. هیچ ایمان تلفیقی و آرمان التقاطی با تجزیه و تحلیل انتقادی موافق نیست. در فرهنگ نوین، جامعه علمی و متفکران اختلاف نظر و عدم توافق را روشی برای پیشبرد دانش و ارتقای علمی می‌شناسند ، اما اختلاف نظر و عدم توافق از دیدگاه فاشیسم ابدی خیانت است.

۵. اختلاف نظر و عدم توافق نشانه‌ای از تنوع است. فاشیسم ابدی با بهره گیری و تشدید هراس طبیعی از تفاوت در پی اتفاق نظر و وحدت است. نخستین خواسته و گرایش یک جنبش نوپای فاشیستی مقابله و همبستگی و حرکتی علیه بیگانه و دشمن نمایی «غیرخودی» هاست؛ بنابراین فاشیسم ابدی، در اساس نژادپرست است.

۶. فاشیسم ابدی از استیصال و سرخوردگی فردی و اجتماعی سرچشمه می‌گیرد. یکی از ویژگی‌های بارز فاشیسم ابدی به کارگیری طبقه متوسط سرخورده است، طبقه متوسط عقیم و خنثایی که دچار بحران اقتصادی با احساس تحقیر سیاسی شده از فشار قشرهای اجتماعی پائین‌تر می‌هراسد. در روزگار ما «پرولتاریا» های قدیمی به آرامی «خرده بورژوا» می‌شوند (و لمپن‌ها در مقایسه گسترده‌ای از صحنه سیاسی کنار زده می‌شوند.) این اکثریت جدید مخاطبین فاشیسم آینده خواهند بود.

۷. فاشیسم ابدی به مردمی که از هویت اجتماعی شخصی محروم هستند، تلقین می‌کند که تنها امتیاز مشترک آنها، زاده شدن در یک سرزمین واحد است. زاده شدن در یک سرزمین خاستگاه «ناسیونالیسم» است، دشمنان آنها می‌توانند به چنین ملتی هویت بخشند. در روانشناسی فاشیسم ابدی، توهم توطئه و احتمالاً طرح توطئه‌ای جهانی دیده می‌شود. پیروان فاشیسم ابدی باید همیشه این احساس را داشته باشند که در محاصره دشمن قرار دارند.

۸. پیروان فاشیسم باید همواره نسبت به تجمل گرایی، ثروت و قدرت دشمنانشان احساس حقارت کنند. پیروان فاشیسم باید باور داشته باشند که می‌توان دشمنان را شکست داد. بدین گونه فاشیست‌ها با لفاظی‌های متضاد خود در آن واحد هم دشمنان را بیش از اندازه نیرومند و هم در عین حال بیش از حد ضعیف می‌نمایانند. حکومت‌های فاشیستی در جنگ محکوم به شکست هستند، زیرا از ارزیابی دقیق و عینی دشمن ناتوانند.

۹. برای فاشیسم ابدی، جنگ برای زندگی نیست، بلکه زندگی برای جنگیدن است. بر پایه این تفکر، از آنجا که زندگی، نبردی و جنگی دائمی است ، صلح، زد و بند و سازش و معامله با دشمن به شمار می‌آید. این اندیشه به عقده تفکر پیچیده «آرماگدون» می‌انجامد. بر پایه این تفکر باید نبردی نهایی و جنگی قطعی در جهان رخ دهد، باید همه دشمنان شکست بخورند و پس از این شکست، این جنبش بر دنیا حکمرانی خواهد کرد.

۱۰. نخبه گرایی، یکی از ویژگی‌های مشخص هر ایدئولوژی ارتجاعی است. زیرا که نخبه گرایی بر پایه اشراف سالاری پی ریخته شده و متکی بر نخبه گرایی نظامی است. نخبه گرایی اشرافی و نظامی به تحقیر ستمگرانه «ضعفا» می‌انجامد. فاشیسم ابدی تنها می‌تواند مدافع «نخبه گرایی پوپولیسم» و عوامگرا باشد. در این دیدگاه هر شهروندی در شمار بهترین مردم جهان است، همه اعضای حزب در شمار بهترین مردم جهان هستند، از این رو همه شهروندان باید به عضویت حزب درآیند.

در روانشناسی فاشیسم ابدی، توهم توطئه و احتمالاً طرح توطئه‌ای جهانی دیده می‌شود. پیروان فاشیسم ابدی باید همیشه این احساس را داشته باشند که در محاصره دشمن قرار دارند

۱۱. در چنین چشم اندازی به هر فرد آموزش داده می‌شود تا قهرمان شود. در اسطوره‌ها، قهرمان موجودی استثنایی است، اما در فاشیسم ابدی، قهرمانی پدیده‌ای عادی و اجتماعی است. این قهرمان پروری پیوندی استوار بر «مرگ پرستی» دارد. تصادفی نیست که شمار فالانژیست‌ها «زنده باد مرگ» بود. در جوامع غیر فاشیستی به مردم معمولی گفته می‌شود که مرگ پدیده‌ای ناگوار است اما با وقار سرفرازانه‌ای باید با آن روبه‌رو شد. به مؤمنان مذهبی تعلیم داده شده که مرگ مسیری ناگوار است اما راهی است برای رسیدن به خوشبختی ابدی، اما در تضاد با این اندیشه، قهرمان فاشیسم ابدی مشتاق مرگی قهرمانانه است. شیفته مرگ است و در این بی قراری دیگران را هم تشویق کرده و بارها به کام مرگ می‌کشاند.

۱۲. در فاشیسم ابدی، هم جنگ مدام و هم قهرمان گرایی، بازی‌هایی دشوارند. از این رو فاشیسم ابدی اراده قدرت را به حوزه امور جنسی می‌کشاند. این ویژگی از «نرینه سالاری» سرچشمه می‌گیرد (خوار انگاری زنان، محکومیت آداب جنسی خلاف عرف، از تجرد تا همجنس گرایی.) از آنجا که رابطه جنسی هم بازی سختی است، قهرمان فاشیسم ابدی بازی با اسلحه را جایگزین آن می‌سازد.

۱۳. فاشیسم ابدی بر پایه «عوام گرایی» کیفی و گزینشی استوار است. در یک شرایط دموکراتیک، شهروندان از حقوق فردی برخوردارند، اما در به دلیل دیدگاهی کیفیت گرا، فرد تصمیم اکثریت را می‌پذیرد و از منظر کمی می‌تواند در سیاست اثر بگذارد، اما در فاشیسم ابدی فرد به عنوان فرد از هیچ حق و حقوقی برخوردار نیست، افراد و «مردم» کمپنی کیفی و متحد به شمار می‌آیند. موجودیتی که نماد اراده عمومی است.

از آن رو که هیچ گروه انبوه انسانی نمی‌تواند اراده جمعی و مشترک و یگانه داشته باشد، پیشوا چنین وانمود می‌کند که بیانگر و مفسر خواست آنهاست و از شهروندان که حق و قدرت نماینده داشتن خود را از کف داده‌اند دعوت می‌شود که نقش مردم را بازی کنند. فاشیسم ابدی به دلیل عوام‌گرایی کیفی‌اش باید علیه حکومت‌های گندیده پارلمانی بایستد. هرگاه سیاستمداری به بهانه اینکه پارلمان دیگر نماینده صدای مردم نیست، مشروعیت آن را به پرسش گرفت، می‌توان بوی فاشیسم را حس کرد و صدای پای فاشیسم ابدی را شنید.

۱۴. فاشیسم ابدی به زبانی جدید سخن می‌گوید. همه کتاب‌های درسی نازی‌ها و فاشیست‌ها با واژگانی سست و دستور زبانی ابتدایی نگاشته شده بود تا قدرت استدلال و تفکر و نقد انتقادی را محدود سازد. امروزه ما باید گونه‌های دیگر زبان جدید را شناسایی کنیم حتی اگر در شکل معصومانه و ساده و میزگردهای تلویزیونی عامه پسند عرضه شوند.

کد خبر 5612743

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha