به گزارش خبرگزاری مهر، پانزدهمین نشست از سلسلهنشستهای «زبانشناخت» با موضوع «زبان شهر و زبان در شهر» از سوی دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری، با حضور آزیتا افراشی، دانشیار زبانشناسی همگانی و رئیس پژوهشکده دانشنامهنگاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، احمد شاکری، استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و مهدی صالحی، مجری کارشناس این سلسله نشستها در سالن جلسات طبقه چهارم حوزه هنری، شماره ۴۰۷ برگزار شد.
احمد شاکری، استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در ابتدای این نشست با بیان اینکه از منظر جغرافیای فرهنگی، شهر به مثابه یکی از مهمترین بسترهای مطالعات میان رشتهای، همواره فضایی برای پذیرش سطوح مختلف روایی و زبانی از منظرهای مختلف توسط شهروندان آن بوده است؛ اظهار کرد: شهر یک گفتمان است و این گفتمان خود یک زبان است؛ بهگونهای که همواره گفتوگویی دو طرفه میان شهر با ساکنانش برقرار است. در نگاه رابطه میان شهر و زبان دنبال چیستی این ارتباط خواهیم بود و اینکه زبان در شهر و زبان شهر چه تأثیری در شکل شهر دارد.
این استادیار مطالعات فرهنگی در ادامه به بیان پرسشهایی از این قبیل در ایده مطرح شده پرداخت و گفت: در این ایده، پرسشهایی از این قبیل مطرح است: زبان شهر و روایت حاصل از دگرگونی زبانها در شهر چه ویژگیهایی دارد؟ چرا برای برنامه ریزی و طراحی و ساماندهی فضاهای شهری به درک زبان شهر نیازمندیم؟ هویت زبانی شهر در کنار دیگر هویتهای آن چگونه شکل میگیرد؟ شبکه کنشگران شهری چطور به ساخت و تولید زبان و نشانه و معنا میپردازند؟.
وی در ادامه به تعریف شهر از منظر ارتباطات شهری پرداخت و گفت: از این نگاه، پژوهشگران این حوزه معتقدند شهر به مجموعهای تعریف میشود که دربردارنده رخدادها و فضاها و مکانها و اتفاقات مختلف بوده و از منظر ارتباطاتی میتواند نقطهای برای تلاقی رابطه میان کنشگران موجود در این فضا باشد. به همین دلیل، میتوان گفت شهرها خود بهعنوان یک رسانه ارتباطی عمل میکنند؛ بهگونهای که مکانهایی هستند که در آن پیامها توسط ساختارها، زیرساختها و افراد ایجاد، حمل و مبادله میشود. بنابراین از منظر ارتباطات شهری میتوان به شهر از سه زاویه دید نگاه کرد: شهر به مثابه بافتار (contexte)، شهر به مثابه رسانه ((mediume) و شهر به مثابه محتوا (contente). برهمین اساس، محیط شهر یک وسیله ارتباطی است که هم نمادهای صریح و هم نمادهای ضمنی را در برداشته و خوانایی هرکدام از این نمادهای تمثیلی نیازمند فهم این نکته است که چگونه شهروندان با یکدیگر از طریق سطوح شهر مکالمه میکنند و برای درک چگونگی این روند، میبایستی طراحی شهر را به مثابه بافتار این ارتباط به درستی تحلیل کرد.
این استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه با اشاره به شاخصههای تحلیل فضا به بررسی سبک مکان، مفصل بندی مرزها، روح فضا، سازمان قدرت در فضا و … پرداخت و افزود: در فضای حاشیهنشینی شهر، ارتباطات فرهنگی با ناهنجاریهای متعدد از حوزه کلامی، رفتاری و پوششی مواجه میشود که به دلیل تعارض میان شهروندان با فضای تحت عنوان فضاهای بیدفاع شهری یاد میشوند. هرچند زبان شهر تابعی از آنچه شهر بازنمایی میکند است اما درواقع بازنمایی شهر کاری ناممکن است و یا ما با بازنماییهای بسیار گوناگونی از شهر روبرو هستیم که میتواند اعتبار هر کدام از آنها دچار تردید باشد؛ بهعبارتدیگر وقتی با کثرت قابلتوجهی از بازنماییها در یک فضای مشخص روبرو هستیم، به نظر میرسد جهت سنجش اعتبار زبان شهر به مؤلفهای به نام هویت فرهنگی نیاز است تا تصویری نزدیک به حقیقت را بتوان ترسیم نمود.
وی به مواجهه ما با فضای اطرافمان در سطوح زبانی متفاوت اشاره کرد و سپس به سبکی و سنگینی زبان در فضاهای مختلف و همچنین انواع کارکرد زبان در فضاهای شهری پرداخت.
در ادامه این نشست، مهدی صالحی، مجری کارشناس نشست، به طرح پرسشی از شاکری پرداخت و گفت: در بحث مدیریت قدرت، آیا میتوانیم به موضوعی مثل مدیریت زبان شهر با توجه به اینکه زبان برآمده از فضاهای شهری است، فکر کنیم؟
شاکری دراینباره گفت: در حوزه مطالعات ارتباطی، گاهی کارکردها تبدیل به ضد کارکرد میشوند. بنابراین، این نگاه، یک نگاه ایدهآل است و بستگی به این دارد که در چه جامعهای آن را محقق کنید. در بسیاری موارد، زبان بدون هرگونه دخالت و تلاش میتواند جاری و ساری پیش برود؛ در حالیکه گاهی تلاش میشود زبان معیاری تولید شود که خودش ضد کارکرد است.
صالحی در ادامه گفت: در این زمینه منظور مدیریت هژمونیک جدیدی نیست بلکه بیشتر بحث سیاست گذاری زبانی مطرح است. اینکه چگونه میتوان در فضای ملتهبی مثل میدان شوش، فضای تلطیفشدهای ایجاد نمود.
در ادامه این نشست، آزیتا افراشی نیز به بحث رابطه زبان و شهر با تمرکز بر زبان از منظر علوم شناختی و زبانشناسی پرداخت و گفت: شهر بستری برای نظامهای نشانهای مختلف و متنوعی از جمله نظامهای نشانهای زبانی است که آن نظام هم شامل زبانها و گویشهای مختلف است.
وی به بحث طرحواره رویدادی پرداخت و در تعریف آن گفت: طرحواره رویدادی، موقعیت یا بافتی است که همواره کنشهایی در آن تکرار میشود و افراد این کنشها را در این موقعیتها به خاطر سپرده و تجربه کردهاند.
افراشی با اشاره به اینکه طرحواره رویدادی در فضاهای مختلف پیچیدهتر میشوند، گفت: بافتهایی از شهرها این طرحواره رویدادی را در بر میگیرند و یکی از مؤلفههای این طرحوارهها زبان است. طرح وارههای رویدادی مؤلفههای متفاوتی هم دارند و توالی کنشها در ایجاد آنها نیز از اهمیت زبادی برخوردارند. بستر این طرحوارهها با فنآوری عوض میشود هر چند که قرار است فنآوری به کمک انسان بیاید. طرحوارههای رویدادی، نیازمند آمادگی ذهنی هم هستند و زبان و حوزه واژگانی و ساختارهای ویژهای که در این طرح وارههای رویدادی اتفاق میافتند بسیار مهم اند.
این پژوهشگر در ادامه گفت: طرحوارههای رویدادی، مخاطبان خاصی نیز دارند مثل کسانی که همواره به تئاتر یا کافه کتابها میروند و یکی از نشانههایشان هم این است که کنش مخاطب خود را پیشبینی میکنند.
این دانشیار زبانشناسی همگانی در ادامه به رابطه زبان و طرحوارههای رویدادی پرداخت و گفت: اتفاقات خاصی در هرکدام از این رویدادها رخ میدهند. بنابراین، طرحوارههای رویدادی عرصه مهمی برای بازسازی زبان و واژهسازی هستند. در آنها، هم گفتمان شفاهی وجود دارد و هم مکتوب. این طرحوارهها بخش مهمی از فرهنگ هستند و آموزش در آنها بسته به تجربه فراگرفته میشود و ممکن است همه شهروندان هم فرصت یکسانی برای تجربه آنها نداشته باشند مثل کودکان کم سن و سال یا زنانی که شوهرانشان آنها را از حضور در برخی بافتهای اجتماعی را بازمیدارند و خودشان مسئولیتهای آنها در این بافتها را انجام میدهند.
رئیس پژوهشکده دانشنامهنگاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با اشاره به اینکه طرحوارهها از شهری نسبت به شهری دیگر متفاوتاند، گفت: شکلگیری آنها در فرهنگهای مختلف نیز متفاوت است. بهعنوانمثال، توجه به نوشتار از منظر زبانی در ایران کم است و کمتر عادت داریم که بخوانیم و بیشتر پرسشهایمان را بهصورت شفاهی میپرسیم ولی در کشورهای اسکاندیناوی اینگونه نیست. بنابراین، گفتار نسبت به نوشتار، اهمیت ارتباطی بیشتری پیدا میکند و این باعث افزایش مکالمه در فضای عمومی میشود. درنتیجه، فضاهای پر سروصدایی در فضاهای عمومی ایجاد میشود که اتفاقات زیادی هم در آنها رخ میدهد.
افراشی در ادامه به گریز از توالیها در طرحوارهای رویدادی پرداخت و اظهار کرد: همواره سعی میکنیم که از توالیها جلوتر برویم و راههای میانی را بیازماییم. بنابراین، ارائه آموزش مطلوب در بستر این رویدادها ضروری است چون باعث میشود از این فضاها استفاده بهتری بکنیم. وی در پایان به جمعبندی مباحث پرداخت و گفت: بسترهای طرحوارههای رویدادی منفک از هم نیستند هرچند که میخواهند مخاطبان خاصتری داشته باشند و بهصورت شبکهای نیز به هم مرتبط میشوند. وی خاطرنشان کرد: هر چه در بستر طرحوارهها منظمتر حرکت کنیم، از زبان منظمتری برخوردار خواهیم بود. وی افزود: طرحوارهها بخش مهمی از شناخت ما هستند و فضا و مکانهای شهر نیز قالب و بستر کلان روایت آنها است. اداره بسترهای طرحوارهها و القای آشنایی نیز، باعث بهبود تجربه شهروندان از زندگی و روایتی منسجمتر از شهر میشود.
در ادامه این نشست سعید بیابانکی، شاعر به طرح پرسشی مبنی بر فهم دلایل تفاوتهای زبانی نسل به نسبت باسواد امروز در مقایسه با نسل دیروز، باوجود حجم بالای بی سوادیشان پرداخت و گفت: چه اتفاقی افتاده است که ادبیات ارتباطی ما اینقدر بیمایه و نازیبا شده است؟!
شاکری با بیان اینکه پاسخ در پرسش شما نهفته است، گفت: آلودگیهای زبانی یا پلشتگویی زبانی، تقریباً شبیه آلودگی هوا است. همانطور که هوا به دلایل پیدا و پنهان بستر آلودگیهایی آزاردهنده میشود، آلودگی زبانی نیز بهمرورزمان و بر اثر رسوب و بروز یک سری عوامل و اتفاقات در فضاهای عمومی و خصوصی شکل میگیرد؛ درواقع، این انباشت آلودگی در شرایطی خواسته یا ناخواسته و بر اثر فرآیندهایی درست یا نادرست شکلگرفته و در یک جابهجایی معکوس میتواند از خیابان به خانه و یا از خانه به خیابان در رفت و برگشت باشد.
این استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: در برخی جوامع، ساختارهای قدرت تلاش میکنند با تغییر ساختار شهری، گفتمانهای خاص خود را مطرح کنند ولی در دل همین گفتمانها، گاهی ضد گفتمان هم ایجاد میشود. به نظر میرسد در هر جامعهای وقتی فضاهای شهری بهجای ایجاد فضاهای ارتباطی برای شهروندان، دچار انسداد زبانی شود خشونت کلامی هم در آن پدیدار میشود.
افراشی هم دراینباره خاطرنشان کرد: بحث زبان و اخلاق، یکی از بحثهای مهم در حیطه زبانشناسی است. از طرف دیگر هم، جوانان برای اعلام حضور و مطرح کردن خود، سعی در ایجاد یک زبان مخفی برای خود دارند و در این میان، مواجهه همواره آنها با فضای مجازی و موسیقیهایی که گوش میکنند و فیلمهایی که میبینند نیز در شکلگیری این زبان بسیار دخیلاند.
مهدی صالحی هم در ادامه به گویا نبودن و ضعف زبانی ادارات، سازمانها و صنفها پرداخت و گفت: در سازمانهایی مثل بانکها، ادارات مالیات و بیمهها، فرهنگ واژگانی و اصطلاحات سازمانی مطلوبی نداریم و بنابراین مخاطبان نمیدانند چهکار کنند چون متنهایی که این سازمانها میگذارند اصلاً معنای موردنظر را انتقال نمیدهند. این در حالی است که شرکتی مثل اسنپ، برنامه همهفهم و سادهای برای ارتباط با مخاطبانش دارد.
صالحی گفت: گفتمان مکتوب ما، یا گفتمانی کژکارکرد است یا گاهی اصلاً کارکردی ندارد. درنتیجه مخاطبان به گفتمانهای شفاهی برای کسب اطلاع روی میآورند. این طرحوارههای رویدادی نیز، کژکارکرد هستند و درنتیجه مردم بیشتر به فرهنگ شفاهی روی میآورند و از این رو، میبایستی برای این فضای مکتوب برنامه ریزی میشد.
صالحی در پاسخ به پرسش دیگر سعید بیابانکی مبنی بر اینکه مگر سازمانها و نهادهایی ملزم به تولید زبان و ادبیات مکتوب سالم و همه فهمی مبتنی بر زبان معیار نیستند و آیا مجلس نباید در این زمینه اقدام لازمی بکند، گفت: بایستی از مجلس بخواهیم که زبان سادهتر و گویایی برای ادارات تصویب شود چون ادارات حتی شیوهای برای استفاده از یک فونت را هم ندارند.
آزیتا افراشی گفت: درک مکاتبات اداری برای مخاطبان دشواراست و صنفهایی مثل پزشکان، حقوقدانان و مهندسان همچنان میخواهند که حیطه زبانی خود را متمایز نگه دارند و بنابراین، باید در حیطه زبانشناسی به این قبیل مسائل پرداخت.
این زبانشناس، بر لزوم در دست داشتن آماراز منابع موثق برای اظهارنظر در خصوص سواد مکتوب دانش آموزان تأکید کرد و گفت: شواهد نشان دهنده این است که سواد نوشتاری آنان آسیب دیده و بیشتر مرتبط با خواندن شده است اما این آسیبها را باید بر مبنای آماری واقعی تحلیل کرد.
مهدی صالحی در پایان این نشست ابراز امیدواری کرد که زبان مکتوب گویا و همه فهمی با مشارکت متولیان این امر از جمله دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری تولید و تصویب شود.
نظر شما