به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب بررسی و نقد تفاسیر عرفانی اثر حجتالاسلام محمدعلی اسدی نسب در گروه مطالعات قرآن و حدیث پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه و توسط سازمان انتشارات به زیور طبع آراسته شد.
تفاسیر عرفانی بر محور هدف اصیل قرآنی «توحید» بنا شدهاند؛ آشنایی با این نوع تفاسیر در واقع آشنایی با منابع فهم حقیقت قرآنی است؛ صاحبان تفسیر عرفانی زحمات ارزندهای کشیدهاند؛ اما این تفاسیر به دلایل مختلف از جمله نوع برداشت از آیات قرآنی نتوانستهاند با علاقهمندان گرایش تفسیر عرفانی ارتباط مطلوبی برقرار نمایند؛ این اثر برای روشنشدن وضعیت تفاسیر مذکور و تصحیح نوع نگاه به آنها، گامی روشمند برای شناخت این گرایش تفسیری به شمار میآید؛ در این اثر یک بخش به توصیف، بررسی و نقد ده تفسیر مهم عرفانی اختصاص یافته است و در بخش دیگر به بررسی مبانی، روش، رویکرد و اسلوب تفسیر عرفانی معیار پرداخته است و در آخر هم براساس تفسیر مبانی و روش تفسیر عرفانی مطلوب و معیار، یک سوره از قرآن تفسیر شده است.
در بخشی از مقدمه این اثر آمده است:
قرآن کریم، دریای بیکرانی از معارف حقانی و سفرهای گسترده از آموزههای ربانی برای تمامی انسانها در هر سطح و دانش است؛ که علوم آن برای ژرفاندیشان، پایانناپذیراست؛ کسی را نشاید از سر سفره قرآن با دستی تهی بازگردد؛ درک و تحمل عمق آن نیازمند ظرفیت و همتی عالی است چرا که حقیقت معارف آن بگونهای سنگین است که اگر بر کوهی نازل گردد، سنگینی تحمل و درک حقیقت و عظمت گویندهاش، کوه را متلاشی میکند، چرا که حقیقت این کتاب آسمانی تبیین توحید است و این حقیقت با گرایش تفسیر عرفانی است که آشکار میگردد و باید این گرایش هرچه بیشتر مورد تحلیل و نقادی قرار گیرد و نوشته حاضر متکفل بخشی از این هدف است.
انسانها در مواجهه با حقیقت قرآنی و انتفاع از این نعمت روحانی بر اساس میزان ظرفیت قلبی و عقلی خود بهرهمند میشوند و این راز اصلی اختلاف در تفاسیر موجود و ظهور روشها و گرایشهای گوناگون در برداشتهای قرآنی است که تولید تفاسیر گوناگون با گرایشها و مناهج مختلف را سبب شده است.
در میان انواع تفاسیر، همت عمده تفسیر عرفانی، نفوذ در لایههای درونی و سطوح معانی عمیق معنوی قرآن است که جز از انسانهای همسنخ آن و دارای شهود عرفانی برنمیآید.
در طول تاریخ، گروهی از عارفان حقیقی و یا آشنایان به علم عرفانی سلوکی و نظری، انواعی از تفاسیر عرفانی را از خود به یادگار گذاشتهاند که زمینهای مناسب برای ادامه این مسیر حقانی و تطور و تکامل آن را فراهم آوردهاند.
اما از همان آغاز تاکنون بر سر اعتبار این نوع از تفاسیر، مجادلات فراوان درگرفته است؛ چراکه این آثار در یک سطح و با یک الگو و روشی روشن نگارش نشدهاند؛ گاهی برخی از تفسیرهای عرفانی، آنچنان با ظواهر آیات قرآنی ناسازگار است که عقل هیچ انسان آگاه به مبانی استنباط را قانع نمیسازد؛ زیرا با هیچ قاعدهای از قواعد استنباط نصوص دینی سازگاری ندارد؛ گرچه در لابلای این تفاسیر نکات بس نغز و معارف بهغایت عمیق نهفته است.
ازاینرو، این تفاسیر بر اساس معیارهای دینی و قواعد تفسیر و استنباط باید بررسی و ارزیابی گردد و با عنایت به قواعد مربوطه، میزان انطباق و عدم انطباق با تفسیر عرفانی مطلوب روشن گردد و این نوشته درصدد رسیدن به این هدف است تا گامی در تحقق و نگارش تفسیر عرفانی مطلوب باشد.
نظر شما