۵ تیر ۱۴۰۳، ۹:۴۰

معاف در گفت‌وگو با مهر:

نمی‌توان با سنجه‌ سکولار فردی، اجتماعات دینی را تحلیل نمود

نمی‌توان با سنجه‌ سکولار فردی، اجتماعات دینی را تحلیل نمود

معاف گفت:این خطاست که برخی سکولارها فکر می‌کنند که دولت اسلامی «مناسک‌سازی» می‌کند تا فرآیند «ملت‌سازی» را با آن پیش ببرد، این مسیرها در حرکت نظام دینی «اصالت» دارد و «اعتباری» نیست .

خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه-سمانه نوری زاده قصری: جامعه نخبگان دینی و معرفتی و مدیریت ارشد اجتماعی – فرهنگی کشور ما در سالهای اخیر با یک سوال راهبردی و محوری مواجه بوده اند که آیا برنامه‌های مناسبتیِ جمعی و مناسکیِ گروهی همچون راهپیمایی اربعین، مراسم‌های باشکوه و جذاب هیأتهای عزاداری در محرم، تشییع تاریخی حاج قاسم و شهید رئیسی، اعتکاف رجبیه جوانان دانشجو و دانش آموز و جشن‌های خیابانی و عیدانه مردم در عید غدیر خم را می‌توان ملاک، شاخص، سنجه و یا محکی مناسب برای ارزیابی و سنجش دینداری و دین ورزی مردم ایران دانست و آیا می‌توان گرایش و کشش فزاینده توده‌های مردم به راهپیمایی اربعین، مهمانی ده کیلومتری غدیر و نمازهای عید فطر و مراسمهای شبهای قدر و مراسم دهه اول محرم را ملاکی بر موفقیت نظام جمهوری اسلامی در افزایش گرایش مردم به دین و دینداری و توسعه ولایت اهل بیت دانست؟

به مناسب مهمونی غدیر با علیرضا معاف مدیر بنیاد بین المللی یاسین و مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به گفت‌وگو نشستیم در قسمت نخست این گفتگو که با عنوان جامه تحلیل‌های سکولار بر تن جامعه اسلامی نمی‌خورد منتشر شد. در ادامه بخش دوم آن را می‌خوانید:

*آیا می‌توان گفت یکی از جلوه‌های دین داری و دین ورزی مردم ایران تشیع حاج قاسم بود؟

بله. مثال مهم دیگر در فهم جامعه ایرانی، تشییع حاج قاسم سلیمانی است؛ حاج قاسم بعنوان یک سردار سپاه، یک شخصیت جهت‌دار و ایدئولوژیک در میانه یک موضوع اختلافیِ اجتماعی (نسبت ایران با سوریه در جنگ با داعش) قرار گرفته است و در چنین وضعیتی مورد تکریم انبوه مردم در تهران و شهرستانها قرار گرفته است. این پدیده تشییع با یک‌سری آرمان‌ها و ارزش‌ها پیوند می‌خورد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. حاج قاسم شخصیتی بی‌طرف نبوده است که تشییع بی‌نظیر او را دیگران بتوانند مصادره کنند. از تشییع حاج قاسم معنامندتر و پر دلالت‌تر، تشییع شکوهمند رئیس جمهور شهید بود؛ رئیسی یک دولتمرد بود که به طور طبیعی بخشی از مردم از عملکرد دولتش ناراضی بودند و حتی نسبت به دولت اعتراض داشتند؛ اما چه اتفاقی می‌افتد که اینگونه از همه سلایق و طیف‌ها در مراسم تشییع او به مثابه یک شخصیت معنوی، حضور پیدا می‌کنند؟

*مهمونی کیلومتری غدیر جلوه گاه چیست؟

نمونه مهم دیگر جشن خیابانی و باشکوه روز عید غدیر است که طی دو سال گذشته برگزار شد و برگزارکنندگان این مراسم در ابتدا، اصلاً برآورد چنین استقبالی را نمی‌کردند و شوکه شدند و در سال دوم با شکوه چندبرابری برگزار شد. همانگونه که در ابتدای یادداشت هم عنوان شد، باید در مشاهده و تحلیل پدیده‌ها بسیار دقت کرد؛ چرا اسکیت سواری دویست دختر و پسر در شیراز مسئله جامعه شناسان می‌شود و از این اتفاق، ده‌ها ادعا پیرامون نسل بی دین و نسل ضداسلام و ضد انقلاب و…، بیرون می‌آید؛ اما جمعیت میلیونی تشییع حاج قاسم، اربعین، غدیر و… که گرایش واضح ارزشی مردم را نشان می‌دهد، با «تفسیرهای سکولار» حاشیه‌رانی می‌شود؟ البته نظام اسلامی نیز نباید با مشاهده اینگونه تجمعات دچار خودشیفتگی و خود مرکزپنداری شود و از مشکلات غفلت کند؛ اما این پدیده‌های مهم نشان دهنده یک واقعیت اساسی است و آن اینکه براساس شاخص‌های قرآنی و روایی، جامعه ما دینی‌تر شده است و اگر بناست دینداری مردم مورد ارزیابی قرار گیرد باید بر اساس شاخص‌های دینیِ مستخرَج از قرآن، نهج‌البلاغه و روایات اهل بیت (ع) انجام گیرد.

مجدداً تاکید می‌کنم که ضمن توجه به تعریف شاخص‌های جامعه دیندار، باید به این امر توجه شود که نمی‌توان با سنجه‌ی سکولارِ فردی، اجتماعات دینی را تحلیل نمود، در حالی که به تنوع سطوح دین‌داری، به تشکیکی بودن و فازی و نسبی بودن جامعه توجهی نشده است. زاویه نگاه قرآنی یک نگاه متفاوت است از نگاه انفعالی در برابر فرآیند مدرنیزاسیون یا وسترنیزاسیون یا لیبرالیزاسیون که سعی می‌کند مناسک سازی جمهوری اسلامی را در فرآیند «ملّت‌سازی» تعریف کرده و تمام مناسک دینی فرهنگی را به افزایش اعتماد به نفس سیاسی حکومت تقلیل دهد.

نکته کلیدی دیگر آن است که اجتماعات دینی فرهنگی (امری که رهبر انقلاب از آن به «تقوای جمعی» تعبیر می‌کند)، فارغ از دینداری افراد، به اراده و هویت جمعی ملت ایران کمک می‌کند و از این رو واجب است که عناصر اصلی نظام در این امور ورود داشته باشند؛ هرچند نکته مهم این است که این قبیل اجتماعات باید «مردمی» باشد. بعثت پیامبر (ص) در یک ساختار مردمی به نام «مسجد» امتداد می‌یابد، «هیئت» یک ساختار مردمی بر اساس عاشوراست؛ «انقلاب اسلامی» هم ساختار مردمی خود را در «بسیج انبوه مردم» متجلی کرد؛ لذا «راهپیمایی غدیر» نیز نباید با این حجم مداخله حاکمیتی برگزار شود و ضمناً باید به شکل خودجوش در شهرهای مختلف تکثیر پیدا کند. بدیهی است که این اجتماعات باید در کلانشهرها با رعایت لوازم مربوطه (خصوصاً انتخاب درست مسیر راهپیمایی، پیش‌بینی درست از جمعیت و پذیرایی متناسب) صورت پذیرد و مهمتر از همه اینکه امور میدانی اجرایی این اجتماعات به خود به مردم سپرده شود.

*اشکال تلقی سکولارها در این خصوص چیست؟

این خطاست که برخی سکولارها فکر می‌کنند که دولت اسلامی «مناسک سازی» می‌کند تا فرآیند «ملت‌سازی» را با آن پیش ببرد. این مسیرها در حرکت نظام دینی «اصالت» دارد و «اعتباری» نیست و فارغ از مدرنیزاسیون، این از وظایف حکومت دینی است که اجتماعات بزرگ دینی را «تسهیل» و «بسترسازی» کند تا دینداری در جامعه جذاب شود؛ طبق نظریه شیب، اساساً دولت در دینداری مردم (مدیریت دینداری) مداخله نمی‌کند، بلکه حکومت دینی، شیب سهولت در دینداری را تقویت می‌کند و صد البته که اجتماعات دینی حرکت به سمت دین‌داری را آسان می‌کند. در برگزاری مراسمات شب قدر یا پیاده رویِ اربعین که نظام اسلامی بر روی آن مانور می‌دهد، قرار نیست چیزی «تحمیل» یا «اجبار» شود؛ بلکه نظام، یک «شیب فرامتنی» ایجاد می‌کند و یک فضای تنفس تولید می‌کند که حرکت به سمت ارزشهای دینی و مفاهیم دینی آسان‌تر شود.

*حدود و وظایف فرهنگی حکومت دینی چیست؟

امام امیرالمومنین (ع) در نامه ۵۳ نهج‌البلاغه به مالک اشتر وظایفی را برای حکومت اسلامی مشخص می‌کنند و آنها را اولویت قطعی و بسیار مهم می‌دانند که اگر انجام نشود، آن حکومت از نگاه امام علی، «حکومتِ دینی» نیست: «هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ مَالِکَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ فِی عَهْدِهِ إِلَیْهِ حِینَ وَلَّاهُ مِصْرَ جِبَایَةَ خَرَاجِهَا وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلَادِهَا؛ این دستوری است که بنده خدا علی امیرمؤمنان‏ به‏ مالک بن حارث اشتر در فرمانی که برای او صادر کرده بیان نموده، در آن هنگام که زمامداری مصر را به او سپرد تا حقوق بیت‏المال در آن سرزمین را جمع‏آوری کند و با دشمنان آنجا پیکار نماید، به اصلاح اهل آن همت گمارد و به عمران و آبادی شهرها و روستاهای آن بپردازد.»

مطابق فرمایش امیرالمؤمنین (ع)، وظایف حکومت اسلامی در ۴ محور قابل احصاء است:

اول «جبَایَةَ خَرَاجِهَا»، که استعاره از «نظام اقتصادی» است؛ دوم «جِهَادَ عَدُوِّهَا» نظام دفاعی و امنیّتی کشور باید درست باشد؛ سوم «اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا»، حکومت باید «فرهنگ مردم» را به صلاح برساند؛ و چهارم «عِمَارَةَ بِلَادِهَا» حکومت باید کشور را از جهت عمرانی و آبادانی، بسازد.

همچنین مطابق آیات شریفه قرآن کریم، اصلی‌ترین و اولین وظیفه حکومت اسلامی، عبارت است از تحقق اهداف متعالی فرهنگی و اجتماعی که در «اقامه نماز» تجلی تام و تمام دارد:

«الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ؛ یاران خدا کسانی هستند که هرگاه در زمین به آنان قدرت بخشیدیم نماز را برپا می‌دارند و زکات را ادا می‌کنند و امر به معروف و نهی از منکر می‌نمایند و پایان همه کارها از آن خدا است.» (حج: ۴۱)

علامه طباطبایی این آیه را جامع‌ترین آیه در زمینه وظایف حکومت دینی می‌دانند، فلذا اَبَر گفتمان انقلاب اسلامی نیز که به تأسیس نظام جمهوری اسلامی انجامید، در طول قریب ۴۴ سال، همواره همین گفتمان فرهنگی بوده است.

*مهمونی غدیر چه دستاورهایی دارد؟

نکته مهم دیگر دلالت‌های این گونه مراسمات و مهمانی‌های کیلومتری غدیر است که حداقل ۵ دروغ تاریخی جریان غربگرا را برملا کرده است.

اول مردم دوستی و طرفداری از مردم: جریان پرهیاهوی غربگرا همیشه مدعی طرفداری از مردم هستند و از طرف دیگر، جریان انقلابی حامی نظام را مقابل مردم، روایت می‌کنند. حالا به این صحنه دقت کنید: مطابق آمار رسمی حدود ۶ میلیون ایرانی در عید نوروز به مشهد مقدس سفر کرده اند؛ هر ساله بیش از ۴ میلیون ایرانی به راهپیمایی اربعین می‌روند؛ میلیونها ایرانی در سالهای اخیر در جشن‌های متعدد عید غدیر در سراسر کشور با طیب خاطر شرکت کرده اند؛ از همه طیف‌ها، سلیقه‌ها و تیپ‌های شخصیتی و اجتماعی هم در بین این جمعیت چندین میلیونی حاضر بوده است. طبیعتاً جریانی که خود را طرفدار مردم ایران می‌داند باید از این کنش جمعی میلیونها ایرانی استقبال کند، خوشحال باشد! اما واکنش رسانه‌ها و چهره‌های جریان غربگرا به این حضورهای میلیونی؛ در بهترین حالت سکوت بود و در اکثر موارد تیترها و نوشته‌هایی علیه این اتفاقات.

آیا اکنون ادعای مردم دوستی از سوی این جماعتِ مخالف مردم، پذیرفتنی است؟! شاید از نظر این جماعت غربزده، میلیونها ایرانی حاضر در جشن غدیر یا مراسم اربعین، جزو مردم محسوب نمی‌شوند!

دوم اینکه حق با اکثریت است: چندین دهه است که غربگراها شعار می‌دهند «حق با اکثریت است»؛ اکنون در یک رویداد بی نظیر، میلیونها نفر در یک رخداد اجتماعی شرکت کرده اند؛ در مقابل، جماعت اندکی از مردم - که بخش قابل توجهی از همان جماعت اندک هم مردم نبودند بلکه اغتشاشگران تجزیه طلب بودند-، در اغتشاشات پاییز گذشته دست به شورش زدند و امنیت جامعه را بر هم‌زدند. واکنش جریان غربگرا در برابر رفتار این دو دسته را با هم مقایسه کنید؛ جمعیت میلیونی مهمانی غدیر اکثریت است یا اندک اغتشاشگران و آشوبگران پاییز ۱۴۰۱؟ از نظر جریان غربگرا در مقام شعار و حرف، حق با اکثریت است اما در عمل، حق با اقلیتی است که نظرشان با غربگراها یکی باشد؛ ولو این اقلیت، جماعت مزدور تجزیه طلب و اراذل قاتل جان مردم باشند.

سوم اینکه جمهوری اسلامی با شادی و نشاط مردم مخالف است: سالهاست جماعت غربزده روشنفکرنما در رسانه‌ها و تریبون‌های خود فریاد می‌زنند که اسلام دین گریه است! جمهوری اسلامی فقط برای گریاندن و عزاداری برنامه دارد! جمهوری اسلامی در حال سرکوب شادی جوانان است و دهها ادعای مشابه اینها. حالا پس از سال‌ها یک قوه عاقله در حاکمیت با پیشنهاد مجموعه‌های مردمی، تصمیم گرفته از برپایی باشکوه یک جشن مذهبی مردمی با ابعاد ملی، حمایت کند. میلیونها نفر ایرانی آمده اند در یک جشن، بدون هیچ گونه هنجار شکنی و بدون عبور از خط قرمزهای اجتماعی و قانونی، یک خاطره جمعی ماندگار در اذهان خود و جامعه ثبت کرده اند؛ طبیعتاً کسانی که آن ادعاهای ذکر شده را مطرح می‌کردند، اکنون باید از این جشن و شادی، استقبال کنند. اما نه تنها استقبال نکردند بلکه تا توانستند علیه آن فضاسازی کرده و وارونه نمایی کردند. روایت غربگراها از مهمانی غدیر، روایت تلخ کامی، بی نظمی، کثیفی، بی برنامگی و کلافگی بود.

چهارم اینکه مردم ایران غم زده، ناراحت و افسرده هستنددر ادامه ادعای قبلی، جریان غربگرا مدعی است، جمهوری اسلامی کاری کرده که مردم ایران جزو غمگین‌ترین و افسرده‌ترین مردم در دنیا باشند. اکنون که میلیونها ایرانی در یک راهپیمایی و جشن بزرگ، جمع سالم شاد خانوادگی و مردمی را تجربه کرده‌اند و از کودک و بزرگ سر از پا نمی‌شناسند، غربزده ها، از این شادی، عصبانی شده اند و عمداً این شادی‌ها را نمی‌بینند؛ احتمالاً شادی از نظر این مدعیان مسلمانی، صرفاً محدود بر مستی و عربده کشی در خیابان، رقص دختران و زنان نیمه عریان در کنار مردان، رفتن به کازینو و بار و دیسکو و رفتارهایی شبیه به اینهاست!

این نکته جزو مدعاهای این نوشتار بود که جوانان و مردم ایران، دین گریز نشده اند و تلاش کردیم آن را اثبات کنیم؛ اشاره شد که از بدیهی‌ترین گزاره‌هایی که مراسماتی مانند مهمانی ده کیلومتری غدیر، آن را اثبات می‌کنند، رد نظریات جامعه شناسان سکولار درباره دین گریز شدن مردم و جوانان ایرانی طی چهار دهه گذشته است. حضور عاشقانه میلیونها ایرانی در یک جشن دینی به عشق امیرالمومنین، در کنار بروز و ظهور رفتارها و کنشهای متنوع دین مدارانه، جز نشانه دینداربودن این مردم، معنای دیگری ندارد. ظهور همدلی مومنانه و اخوت جوانمردانه و بروز محبت عاشقانه به اهل بیت در این جشن بزرگ، در واقع بروز و ظهور ملاک‌های دینداری و دین‌ورزی است؛ آن هم از سوی تیپ‌های شخصیتی متنوع و مختلف مردم.

طبیعتاً باز هم می‌توان به این دروغ‌ها، مواردی را اضافه کرد؛ اما نکته مهم این است که مهمانی غدیر، همچون خود حادثه غدیر، توانست پرده‌های نفاق را کنار بزند و ذات و واقعیت جماعتی مسلمان‌نما را آشکار کند.

*ممنون می‌شوم اگر جمع‌بندی بفرمائید:

با این توصیفات و نکات یازده‌گانه‌ای که گفتم می‌توان به این سوال پاسخ داد که آیا برآیند عملکرد فرهنگی نظام جمهوری اسلامی، خصوصاً در نسبت میان دین و دولت، مثبت بوده است یا خیر؟ با توجه به اینکه حکومت امکانات و ابزار زیادی هم در دست داشته است، در این سال‌ها برای دیندارتر کردن مردم چه اقداماتی داشته است؟ در پاسخ به این سوال می‌گوئیم بله مثبت بوده است و نگاه ما با رویکرد فرهنگی و با استناد به موضوعِ دین‌داریِ مردم و بطور خاص، اجتماعات دینی و فرهنگی می‌باشد؛ به عبارت دیگر از دهه محرم، فاطمیه، جشن‌های نیمه شعبان، جشن غدیر تا مناسک اربعین، گرایش مردم به مسجد جمکران، زیارت میلیونی امام رضا (ع)، اعتکاف رجبیه در دانشگاه‌ها، پدیده‌های میدانیِ پسا انقلابی با رنگ و بوی دینی معنا و نشانه‌ی متفاوتی را نمایان می‌سازد که پیش از آن هرگز وجود نداشته است. مردم عشق به قرآن و اهل بیت را به خیابان‌ها آورده اند و میلیونها نفر، منسجم و همدل یک عشق واحد را صدا می‌زنند. این عشق میلیونی در هیچ دوره‌ای در تاریخ شیعه سابقه نداشته است. چه در شادی‌ها چه در حزن‌ها که فرمود: «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا»

کد خبر 6146550

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha