آشکار شدن ناکارآمدی طبقه‌بندی بیماری‌ها سبب شد شرایط گذار به طب مدرن فراهم شود

آشکار شدن ناکارآمدی طبقه‌بندی بیماری‌ها سبب شد شرایط گذار به طب مدرن فراهم شود

نشست تخصصی جایگاه مغفول بیمارستان در تاریخ‌نگاری پزشکی با حضور اساتید فلسفه پزشکی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست تخصصی جایگاه مغفول بیمارستان در تاریخ‌نگاری پزشکی به همت پژوهشکده تاریخ و فلسفۀ علم پژوهشگاه علوم‌انسانی با سخنرانی غلامحسین مقدم حیدری، علیرضا منجمی، حمیدرضا نمازی و امین متولیان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

در ابتدای این نشست امین متولیان، دبیر علمی نشست گفت: به‌رغم تألیف و تدوین آثاری ارزشمند با موضوع تاریخ بیمارستان در ایران، به نظر می‌رسد بیمارستان هنوز هم یک هویت مسأله‌مند (پروبلماتیک) در تاریخ پزشکی است.

وی با اشاره به مقاله دالز و طرح سوالات او درباره واقعیت بیمارستان‌های جندی‌شاپور و بغداد و اینکه بیمارستان نه‌تنها در تاریخ‌نگاری علم دوره اسلامی بلکه در تاریخ‌نگاری پزشکی در غرب نیز مسأله‌مند است، هدف از این نشست را بازخوانی مسائلی دانست که در تاریخ‌نگاری بیمارستان به‌عنوان یک نهاد علمی و اجتماعی باید بدان‌ها بیشتر توجه کرد.

سپس غلامحسین مقدم حیدری، استاد فلسفۀ علم درباره جایگاه پروبلماتیک بیمارستان در طب اخلاطی سخنرانی کرد.

تغییر کارکرد بیمارستان از نوانخانه به فضایی برای درمان بیماران

این عضو هیئت‌علمی با اشاره به اینکه هانری لوفور -جامعه‌شناس و فیلسوف معاصر- در کتاب معروف تولید فضا معتقد است که هر شیوه‌ای از سازمان‌دهی اجتماعی، محیطی را تولید می‌کند که پیامد روابط اجتماعی است گفت: افزون بر این جامعه با تولید فضایی مطابق با ماهیت خاص خودش، نه‌تنها شکل مادی شکل‌های ساخته‌شده متمایز را به خود می‌گیرد بلکه خودش را نیز با تولید چنین فضایی بازتولید می‌کند. درواقع فضا هم واسطه روابط اجتماعی است و هم فراورده‌ای مادی است که می‌تواند روابط اجتماعی را تحت تأثیر خود قرار دهد. اگر مطابق با این نگرش به مباحث مطرح‌شده در این حوزه بنگریم ملاحظه خواهیم کرد که در سده‌های میانه با رونق تجارت و ظهور طبقه جدید بازرگان-بورژوا شهری سازی جوامع گسترش یافت و شیوه جدیدی از روابط و سازمان‌دهی اجتماعی تولید شد. مناسبات اجتماعی و قدرت جدید شهری گرچه سبب رژیم غذایی بهتر، افزایش دادوستد و بازرگانی، آموزش و یادگیری مناسب‌تر شد اما درعین‌حال سبب افزایش فقر در شهرها شد به‌طوری‌که فقرا به نحو چشمگیری قابل‌رؤیت شدند. برای سامان‌دهی این پدیده اجتماعی خیریه‌ها به همراه دولت، مراکزی را برای مراقبت از بیماران و فقرا –به‌غیراز صومعه‌ها- در شهرها تأسیس کردند. بدین گونه فضاهای جدیدی در شهر به وجود آمد که بیمارستان‌های شهرداری نامیده شدند. بیمارستان‌هایی ازاین‌دست به‌منزله نوانخانه‌هایی بودند که دارای دو کارکرد مهم –روحانی و مادی – بودند. از سویی می‌کوشیدند تا مرگ فقرا به‌گونه‌ای باشد که آنان را به رستگاری نائل کند و از سویی دیگر با جداسازی فقرا از افراد دیگر مانع انتقال بیماری آنان می‌شدند و بدین گونه ضامن حفظ سلامت جامعه بودند. بیمارستان‌های شهرداری به‌مثابه فضایی جدید در شهرهای توسعه‌یافته قرون‌وسطای میانه حاصل تغییر سامان مناسبات قدرت – یعنی سیاست- از اقتصاد جامعه مبتنی بر زمین و مبادله پایاپای نجبا به جامعه جدید مبتنی بر پول و سرمایه‌گذاری طبقه بازرگانان و شهرنشینان بود.

مدیر گروه روش‌شناسی پژوهشکده تاریخ و فلسفه علم افزود: می‌توان گفت که بیمارستان شهرداری به‌مثابه فضای جدید در شهرهای اروپا ساخته‌شده از مؤلفه‌های تاریخی و طبیعی است، اما چنین روندی خود فرایندی سیاسی بود، زیرا فضا سیاسی و ایدئولوژیک است. فضا تولیدی است که به معنی واقعی کلمه آکنده از ایدئولوژی‌های متفاوت است به‌عبارت‌دیگر بیمارستان تولیدی اجتماعی است که می‌توان تولید آن را به تولید هر نوع خاص معینی از کالا تشبیه کرد؛ اما باید توجه کرد که این کالای جدید یعنی بیمارستان آن‌گونه که ما تصور می‌کنیم محلی برای درمان بیماران نبود زیرا شیوه درمان بیماران در آن زمان مبتنی بر پزشکی اخلاطی و رده‌بندی بود که نه‌تنها بیمارستان را محلی برای درمان نمی‌دانست بلکه حتی آن را مانع درمان بیماری تلقی می‌کرد. ازاین‌رو بیمارستان شهرداری فضایی برای درمان بیماران نبود بلکه کارکردی به‌مثابه نوانخانه‌ای برای سالمندان، از کار افتادگان و معلولان جنگی داشت. بنا بر آثار میشل فوکو می‌توان گفت که آنچه سبب تغییر کارکرد بیمارستان از نوانخانه به فضایی برای درمان بیماران شد دارای دو وجه است: ازیک‌طرف می‌توان به عوامل اقتصادی مثل قاچاق کالا و اختراع تکنولوژی جدیدی به نام تفنگ چخماقی اشاره کرد و از سویی دیگر باید از تغییر فضابخشی‌های سه‌گانه در حوزه پزشکی نام برد که پرداختن بدان‌ها مقاله‌ای جداگانه‌ای را می‌طلبد.

آشکار شدن ناکارآمدی طبقه‌بندی بیماری‌ها سبب شد شرایط گذار به طب مدرن فراهم شود

حذف بیمار و برجسته شدن بیماری، طب رده‌بندی را به طب مدرن نزدیک می‌کند

در ادامه علیرضا منجمی دانشیار فلسفه علم و تکنولوژی سخنان خود با عنوان ظهور و افول طب رده‌بندی در بیمارستان را با طرح این مسئله که طب اخلاطی با آنکه برخاسته از طب عقلانی یونان بود، رفته‌رفته ارتباط خود را با تجربه گسست، آغاز کرد.

وی گفت: در طب اخلاطی نگاه فلسفی بر نگاه تجربی غلبه یافت و نظام قیاسی ارسطویی در طبقه‌بندی بیماری‌ها، استدلال بالینی و طبابت دست بالا را گرفت. ازاین‌رو در طب اخلاطی بیماری ایدیوپاتیک یعنی بیماری بدون علت شناخته‌شده، وجود ندارد و علل همۀ بیماری‌های موجود در متون طب اخلاطی بر اساس نظریۀ اخلاطی قابل تبیین است. از سوی دیگر پرداختن به تظاهرات بالینی بر اساس توصیف دقیق علائم و نشانه‌های و سیر آنها بسیار کمرنگ و به تشخیص مزاج فرد منحصر شد. طب رده‌بندی کوشید مرزبندی خود را با طب اخلاطی در رد تبیین‌های متافیزیکی از سلامت و بیماری ترسیم کند. بدین منظور توجه به علائم و نشانه‌های بیماری یا همان تظاهرات بالینی جایگاه ویژه‌ای می‌یابد. به سخن دیگر به‌جای استدلالات مبتنی بر قیاس نیاز به مشاهدۀ تجربی علائم و نشانه‌های بیماری داریم. ازاین‌رو تاریخچۀ بیماری یا شرح‌حال بیماری یا سیر طبیعی بیماری اهمیت ویژه‌ای می‌باید؛ بنابراین پزشکان به این سمت‌وسو متمایل شدند که به‌جای طبابت بر مبنای نظریۀ اخلاطی خود را وقف توصیف دقیق تظاهرات بالینی بیماری‌ها کنند و این زمینه را برای حذف عوامل متافیزیکی فراهم کرد.

منجمی افزود: اما پس از توصیف دقیق تظاهرات بالینی نیاز به طبقه‌بندی دقیق و نظام‌مند بیماری‌ها وجود داشت. با توجه به سابقۀ موفق رده‌بندی گیاهان توسط لینه در آن زمان، این تجربۀ موفق به بیماری‌ها تسری یافت و بنابراین مورفولوژی بنیان طبقه‌بندی جدید از بیماری‌ها قرار گرفت. کارل لینه طبقه‌بندی کردن را به علمی پیشرو تبدیل کرد و روش فهرست دوجمله‌ای را معرفی کرد که در آن موجودات زنده با جنس و نوع شناخته می‌شدند. او پس از آن بیماری‌ها را در ۱۱ رده و ۳۷ راسته و ۳۲۵ گونه تقسیم کرد که بیماری‌های روانی در این طبقه‌بندی در ۵ رده با ۳ راسته و ۲۵ گونه جای گرفته بودند. این جدول دارای انواع گوناگون بیماری‌ها بود و هر بیماری به‌واسطه جایگاه آن در مراتب این انواع تعیین می‌شد؛ بنابراین در این چارچوب هر بیماری یک نوع آرمانی و ایدئال محسوب می‌شد.

استاد فلسفه علم و تکنولوژی در ادامه تصریح کرد: ازآنجا که در طب رده‌بندی بیماری بر اساس رویکرد مورفولوژیک ابژۀ طبقه‌بندی قرار می‌گیرد لاجرم هستی مستقل از بیمار می‌یابد. بیماری‌ها همچون گیاهان تجسم بیرون پیدا می‌کنند و می‌توان آنها را بر اساس ویژگی‌های ظاهری دسته‌بندی کرد. این شیوۀ طبقه‌بندی دو پیامد مهم داشت. یکی قائل شدن ذات برای بیماری به‌منظور طبقه‌بندی که نتیجۀ آن حذف فرد بیمار در نگاه پزشکی بود و دوم اهمیت یافتن دوچندان بیماری. هر بیماری در این طبقه‌بندی یک نوع ایدئال محسوب می‌شود یعنی ویژگی‌های مشخصی دارد، در صورتی تظاهرات بیماری در افراد مختلف به دلیل زمینه‌های همچون سن، جنس، شغل، محل زندگی و نظایر آن متفاوت خواهد بود، بنابراین تبحر پزشک در آن بود که برای شناخت حقیقت بیماری باید بیمار را نادیده بگیرد یعنی بتواند به ورای نشانه‌های بیماری که در فردی خاص آشکار است برود و بیماری را تشخیص دهد. بنا بر چنین آموزه‌ای مداخله پزشک اگر سخت تابع نظم ایدئال رده‌بندی بیماری‌ها نباشد، مداخله‌ای قهرآمیز خواهد بود. حذف بیمار و برجسته شدن بیماری، طب رده‌بندی را به طب مدرن نزدیک می‌کند.

رئیس پژوهشکده تاریخ و فلسفه علم در پایان سخنان خود رویکرد مورفولوژیک به بیماری را موجب کمرنگ شدن تبیین علّی ‏چرایی ایجاد تظاهرات بالینی و توضیح مکانیسم ایجاد بیماری- در مطالعۀ بیماری‌ها دانست و گفت: یکی از کاستی‌ها جدی طب رده‌بندی در مقایسۀ با طب مدرن و طب اخلاطی است.

وی افزود: طب رده‌بندی برای جبران این کاستی به اصولی همچون همدردی که از طب اخلاطی می‌آمد متوسل شد. لزوم ثبت دقیق تظاهرات بالینی نیازمند مکانی است که بیمار تحت نظر پزشک باشد. ورود طب رده‌بندی به بیمارستان حاصل چنین نگاهی است. این البته با نگاه ذات‌گرایانه طب رده‌بندی به بیماری که مخالف جداسازی و انتزاع بیمار از محیط طبیعی خود بود ناسازگار است. این ناسازگاری‌ها سبب شده است طب رده‌بندی وضعیتی برزخی میان طب اخلاطی و پزشکی رایج داشته باشد. ورود طب رده‌بندی به بیمارستان و آشکار شدن ناکارآمدی طبقه‌بندی بیماری‌ها سبب شد شرایط گذار به طب مدرن فراهم شود.

رویکردی تحلیلی به تاریخ بیمارستان از دارالفنون تاکنون

در ادامه این نشست حمیدرضا نمازی، استادیار اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سخنان خود با عنوان تأملی بر تاریخ نهاد درمان در ایران از دارالفنون تاکنون مروری تاریخی بر شکل‌گیری نهادهای درمان مراقبت در ایران معاصر داشت.

وی با ذکر این نکته که قصد دارد تا با رویکردی تحلیلی به تاریخ بیمارستان از دارالفنون به بعد بپردازد، تاریخ بیمارستان را موضوعی مهم برای گونه‌ای از تاریخ‌نگاری که آن را تاریخ‌نگاری معطوف به آینده می‌نامند دانست که اخیراً موردتوجه قرارگرفته است.

نمازی با انتقاد از روندهای آینده‌نگاری که بیشتر معطوف به داده‌های کمی و آماری است غفلت از تاریخ را از نقاط ضعف این رویکردها برشمرد.

استاد دانشگاه تهران با ذکر این مطلب که نخستین گام‌ها برای تأسیس بیمارستان در ایران برمی‌گردد به تشکیل شعب طب و داروسازی ذیل مدرسه نظامیه افزود: به همین دلیل بسیاری از پزشکان ما تا دهه ۴۰ و ۵۰ نظامی بوده‌اند و دواخانه‌های نظامی قبل از بیمارستان‌ها توسعه پیداکرده‌اند. تقریباً شش سال بعد از دارالفنون، پولاک پیشنهاد ساخت بیمارستان را در حوالی ۱۲۳۰ می‌دهد که شکل اولیه آن در قالب باغ-‌بیمارستان بوده است. برای مثال همین بیمارستان رازی فعلی ابتدائاً در باغ محتشم اسفندیاری بنا شد یا بیمارستان پانصد تخت خوابی و بعدها هزار تختخوابی، در بخشی از باغ‌های جلالیه. رئیس موزه تاریخ علوم پزشکی ایران افزود که ما در تاریخ معاصر و در تاریخ مریض‌خانه‌ها با مسئله بحران مدیریت در بیمارستان‌ها مواجه هستیم. این بحران‌ها بیشتر نشان‌دهنده شکایت فرنگی‌ها از نحوه مدیریت ایرانی‌ها و هم‌چنین دیگر فرنگی‌هاست. ناصرالدین‌شاه در نخستین سفر خود میرزا حسین‌خان سپهسالار را نیز به فرنگ می‌برد. در آنجا که با بیمارستان مواجه می‌شود نخستین سه‌گانه مسجد، مدرسه و بیمارستان در ایران شکل می‌گیرد که بعدها همین بیمارستان سپه‌سالار است که به مریض‌خانه دولتی معروف شده و ناظم‌الاطباء و میرزامحمدخان دکتر در آنجا مشغول هستند.

وی در ادامه بیان کرد: یکی دیگر از نکات قابل‌توجه، بیمارستان‌سازی فرنگی‌ها در ایران است که شاید بیمارستان آمریکایی‌ها که به ینگه‌دنیایی هم معروف شد یکی از آنها باشد و هم‌چنین بیمارستان شوروی‌ها. بیمارستان آمریکایی‌ها که در ایران چهار شعبه در مشهد، همدان، تهران و کرمانشاه داشت نقشی کاملاً سیاسی ایفا می‌کرد و حضور سیاسی اجتماعی داشت. نخستین زن پزشک یعنی خانم ماری اسمیت در این بیمارستان حضور داشت که خود موجب تحولاتی فرهنگی اجتماعی در حوزه زنان بود. بیمارستان شوروی‌ها یا همان روس‌ها، اما بیشتر بر طب مکمل تمرکز داشت. فرانسوی‌ها بیشتر به دنبال مراکز سرپایی یا همان پلی‌کلنیک‌ها بودند. از منظر اجتماعی همواره ما با دوگانه رد و قبول یا عشق و نفرت در مواجهه مردم ایران با بیمارستان مواجه هستیم. بیمارستان‌ها غالباً نقش سیاسی به خود گرفتند تا جایی که سفرای کشورهای فرنگی در تعیین رئیس بیمارستان یا نحوه مدیریت آن دخالت می‌کردند چراکه ادعا داشتند هزینه‌های بیمارستان را تأمین می‌نمایند. البته در کنار این، بیمارستان در جنبش‌های سیاسی مانند نهضت مشروطه نیز نقش‌آفرین بوده که برای مثال به نقش امیراعلم و تأسیس بیمارستان نسوان توسط او در سال ۱۲۹۶ می‌توان اشاره کرد.

این عضو هیئت‌علمی در بخش پایانی سخنان خود به تاریخ شکل‌گیری و توسعه بیمارستان‌های بلدیه و مراکز مانند نوانخانه و غیره اشاره کرد.

دارالشفا از منظر تاریخ‌نگاری غیرمادی

آخرین سخنران این نشست امین متولیان، استادیار تاریخ علم پژوهشکده تاریخ و فلسفه علم با عنوان دارالشفا از منظر تاریخ‌نگاری غیرمادی ارائه داد.

وی با ارائه ویژگی‌های تاریخ‌نگاری‌های مادی و غیرمادی، گفت: رویکرد غیرمادی در مواجهه با بیمارستان از طبی‌سازی (مدیکالیزیشن) فاصله می‌گیرد و دیگر برایش مهم نیست که در بیمارستان کدامیک از اطباء حضور دارند یا از کدامیک از ابزارها و روش‌ها استفاده می‌شود، کدام دارو یا ادویه در بیمارستان موجود بوده و مصرف می‌شود بلکه بجای آن کارکرد اجتماعی علمی بیمارستان و حتی کارکرد سیاسی یا مذهبی آن اولویت پیدا می‌کند. در مطالعه تاریخ‌نگارانه بیمارستان در دوره اسلامی ما با دو الگوی اصلی روبرو می‌شویم. یکی الگوی بیمارستان‌ها در بیزانس است و دیگری الگوی سریانی-ساسانی. در الگوی نخست، بیمارستان نهاد مراقبت و حمایت و رسیدگی کلیسا و دربار از مستمندان بود. درواقع بیمارستان جلوه امور عام‌المنفعه دربار بیزانسی بود و حضور امپراتور، اسقف‌ها و صاحبان ثروت در بیمارستان‌ها بود که آنها را به مراکز اصلی شهرها تبدیل می‌کرد. الگوی دوم همان الگوی بیزانسی بود که با تعالیم نسطوریان مسیحی و رسوم ساسانی ترکیب شد. این الگو سه پایه داشت. کلیسا یا آتشکده، آکادمی یا مدرسه و زنودوکیوم یا همان مهمان‌خانه. این زنودوکیوم در قلمرو ساسانیان به محلی برای زندگی و حضور طبقه اطباء تبدیل شد. این عضو هیئت‌علمی افزود حال این سوال برای مورخان مطرح شد که ساخت و اداره بیمارستان در دوره اسلامی تابع کدام الگو بوده است. در مورد بیمارستان‌های بغداد تردیدهایی وجود دارد اما رَقاب ادعا می‌کند که بیمارستان‌های دمشق و قاهره بیشتر به الگوی بیزانسی نزدیک‌تر هستند.

متولیان درباره جایگاه پروبلماتیک بیمارستان در طب اخلاطی توضیح داد: درواقع بیمارستان یک نهاد اجتماعی مبتنی بر خیر و تعاون است که پذیرای همه اقشار جامعه بوده اما خدماتی خاص را هم ازجمله خدمات طبی ارائه می‌کند. اگر ما این‌گونه و به‌واسطه این هویت با بیمارستان روبرو شویم با چند موضوع از حیث تاریخ‌نگاری مواجه می‌شویم. نخست آنکه تحلیل ساختمان بیمارستان و طراحی معمارانه آن خود بخشی از تاریخ اجتماعی می‌شود. برای مثال مسئله تأثیرپذیری معماری و طراحی بیمارستان منصوری قاهره از بیمارستان نوری دمشق فراتر از یک مسئله معمارانه رفته و درواقع تأثیرپذیری اجزای دو حکومت از هم را نمایش می‌دهد. دیگر آنکه ما شاهد یک تغییر مفهومی در عنوان بیمارستان هستیم و می‌بینیم که بر اساس این هویت، یعنی هویت اجتماعی و عام‌المنفعه، بیمارستان تبدیل به دارالشفا می‌شود یا به تعبیر پورمن به مکانی برای مجموعه‌ای از مراقبت‌ها چه مراقبت طبی، چه روانی، چه معنوی چه مادی و چه تعلیمی. مقوله شفا هم ناظر به امراض جسمی است هم امراض روحی و البته برخلاف علاج امری است پایدار. بیمارستان هم باید بنایی باشد پایدار که نماد اصلاح و خیرخواهی یک حکومت است. سومین نکته برآمده از این رویکرد، مطالعه بیمارستان به‌مثابه یک نهاد علمی‌آموزشی فراگیر است. از ارائه آموزش‌های عام در حوزه سلامت تا آموزش استاد-دانشجویی در حیطه طب. حلقه‌های علمی متعدد و مهمی در بیمارستان‌های اسلامی شکل گرفت که حلقه مهذب‌الدین دخوار از آن جمله است که ابن ابی اصیبعه و ابن نفیس تربیت شدگان همین حلقه هستند

کد خبر 6305598

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha