۱۵ تیر ۱۳۸۸، ۱۱:۰۳

مکتبهای فلسفه سیاسی(13)

رویه‌های مختلف رویکرد آنارشیسم

رویه‌های مختلف رویکرد آنارشیسم

خبرگزاری مهر – گروه دین و اندیشه: آنارشیسم زیرنحله‌های پرشماری دارد که جز در یکی دو اصل بنیادین شباهت چندانی با هم ندارند. این موضوع تا حدی مربوط به ماهیت آنارشیسم است که وجود خویشتن را در نفی و مخالفت می‌جوید.

 ماهیت آزاد و غیرمتمرکز آنارشیست‌ها در سازمان‌نیافتگی نسبی تشکیلات ایشان پیداست. ایشان ضمن التزام به اصول بنیادین آنارشیسم در تفسیر این اصول و به فعلیت درآوردن آنها اختلاف‌های اساسی دارند.

 مهم‌ترین این اصول چنان که قبلا اشاره شد نفی حکومت است. اساس تفکر آنارشیستی تأکید بر آزادی فرد است. این تأکید منجر به تقبیح و مخالفت با هر گونه اقتدار بیرونی (خاصه حکومت) که مانعی در رشد و تعالی آزادی فرد تلقی می‌شود، می‌گردد.

برای مثال پرودون یک آنارشیست اندیویدوالیست بود و آنارشیسم به شکل یک جنبش اجتماعی با کتاب “مالکیت چیست” او آغاز شد. پرودون با مالکیت مخالف نیست بلکه نحوه اکتساب و بهره‌برداری از آن را نیازمند اصلاح می‌داند.

آنارشیسم از نظر روش‌های اجرایی به دو دسته آنارشیسم انقلابی و آنارشیسم مسالمت‌جو تقسیم می‌شود. آنارشیست‌های رادیکال (انقلابی) طرفدار ترور، اعتصاب و برانداختن ناگهانی تشکیلات دولت هستند. در سده ۱۹ میلادی آنها سیاست‌مدارن و پادشاهان بسیاری را ترور کردند. آنارشیست‌های مسالمت جو مانند لئو تولستوی، طرفدار عدم خشونت هستند.

آنارشیسم نوین

صورت‌بندی مدرن نظریهٔ آنارشیسم با اثر ویلیام گادوین در سال ۱۷۹۳با نام تفحصی پیرامون عدالت سیاسی و تأثیرش بر شادمانی و فضیلت عام  آغاز شد. بسیاری چون پرودون باکونین، اشتیرنر، تاکر، تولستوی و کروپوتکین دنباله کار وی را گرفتند.

وقتی بخواهیم اساس انواع آنارشیسم را مورد مطالعه قرار بدهیم با این حقیقت روبرو خواهیم بود که اصولا چون آنارشیسم با هرگونه سیاست مخلف است بنابراین نمی تواند انواعی داشته باشد، بلکه طریقه و روش بدست آوردن بهترین نوع زندگی از دیدگاه آنارشیستها با استراتژی هایی که مورد نظر آنها است می تواند مورد مطالعه قرار بگیرد.

به عبارت دیگر اگر از انواع آنارشیسم صحبت می شود، مقصود تاکید بیشتر بر راه و روشی است که انسانها بهتر به اهداف واقعی خود برسند.

آنارشیسم به طور کلی به چهار گروه تقسیم می شود:

1 - آنارشیسم کمونیست

2 - آنارشیسم سندیکالیست(سندیکاگرا)

3 - آنارشیسم اندیویدوالیست(فردگرا)

4 - آنارشیسم دینی

در ادامه به توضیح و تبیین این نحله های آنارشیسم می پردازیم.

1 - آنارشیسم کمونیست

پطر کروپوتکین از شخصیت‌های محوری این نحله و واضع اصطلاح «کمونیسم آنارشیست» است. از نظر پیروان این نحله انسان موجودی به‌ذات اجتماعی‌است و سود اجتماع در ذات خود در تقابل با سود فرد نیست بلکه مکمل آن است. همنوایی میان انسان و اجتماع در سایهٔ نفی نهادهای اجتماعی اقتدارگر خاصّه دولت ممکن است.

2 - آنارشیسم سندیکاگرا

آنارشیسم سندیکاگرا رستگاری را در نزاع اقتصادی و نه نزاع سیاسی طبقهٔ کارگر می‌جوید. پیروان آن با تشکیل اتحادیهٔ کارگری و سندیکاها قصد نزاع با ساختار قدرت دارند. از نظر ایشان سرانجام با یک انقلاب، بنیادهای حکومت فعلی فرو می‌ریزد و نظم اقتصادی نوی اجتماع بر پایهٔ سندیکاها شکل می‌گیرد. اکنون در برخی از کشورهای اروپایی و امریکای جنوبی به شکل جنبش وسیع توده‌ای درآمده است.

 3 - آنارشیسم فردگرا

بنیاد نظری آنارشیسم فردگرا را در آثار "ماکس اشتیرنر" آلمانی و "بنجامین تاکر" آمریکایی می توان پیدا کرد. اشتیرنر در کتاب "شخص و دارایی‌اش" عقایدش را تشریح کرده‌است. به اعتقاد وی انسان حق دارد هر آنچه می‌خواهد انجام دهد و هر چه آزادی وی را سلب کند نابود باید گردد.

اشتیرنر نه تنها با قانون و مالکیت خصوصی سر مخالفت دارد بلکه با مفاهیم خدا و کشور و خانواده و عشق هم بنای ناسازگاری می‌گذارد. منتها مخالفت وی با این مفاهیم به معنی فتوا به نابودی آنها نیست. بلکه از نظر وی انسان هر گاه بخواهد به این مفاهیم تن می دهد در صورتی که باعث شادمانی‌اش شود ولی سرسپردگی به این مفاهیم وظیفهٔ شخص نیست.

 نظریات تاکر را با نام آنارشیسم فلسفی نیز می‌شناسند و آن را سهم آمریکاییان در تاریخ نظریهٔ آنارشیسم قلمداد می‌کنند. معمولاً میان آنارشیسم فلسفی یا آنارشیسم فردگرا و آنارشیسم کمونیست یا توده‌گرایی تفاوت وجود دارد. از جمله تفاوت‌هایی که بیان می‌ شود تشویق به خشونت در دومی بر خلاف اولی‌است. این تقابل‌افکنی مخالفانی هم می‌دارد.

 تاکر در نظریه‌پردازی‌های خویش از "دارایی چیست؟" پرودون اثر پذیرفت. او با هرگونه اعمال قدرت از سوی دولت مخالف بود و آن را غیراخلاقی می‌دانست. تاکر و پیروانش با چهار انحصار اصلی‌ای که آبشخورشان وجود دولت ‌بود به مخالفت پرداختند: زمین، پول، دادوستد و حقوق پدیدآورندگان. نابودی این انحصارات را مایهٔ از میان رفتن فقر می‌دانستند. با قدرت‌گرفتن سندیکاها و سایر پیکره‌های اجتماعی در ایالات متحده آنارشیسم فردگرا افول کرد.

4 - آنارشیسم دینی

تولستوی نظریه پرداز آنارشیسم دینی شناخته می‌شود. گاه حساب آنارشیسم دینی را از دیگر زیرنحله‌های آنارشیسم جدا می‌کنند.
تولستوی شکل خاص و تحریف نشده مسیحیت را مذهبی می داند که به جای اعمال غیر عقلانی و زور، یک "توافق جدیدی در زندگی" ایجاد کند، بطوریکه هیچ شخصی نتواند علیه شخص دیگری به زور متوسل شود.

به عقیده تولستوی حکومت و طبقه حاکمه بر پایه حق عمل نمی کند، بلکه سازمانی مصنوعی بوجود می آورد که با کمک و همکاری کمال دانش همه انسانها ایجاد قدرت نماید، قدرتی که خود در دایره آن اسیر می شوند و رهایی از آن دیگر غیر ممکن خواهد بود.

کد خبر 904638

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha