محمدرضا شمس، نویسنده در گفتگو با خبرنگار مهر، نقد را تحلیل و واکاوی یک اثر دانست و افزود: نقد به معنی طرح خوبیها و بدیهای یک اثر است و منتقد باید دانش لازم برای این کار ر ا داشته باشد؛ وگرنه نقد او یک نقد سلیقهای است و به جای آنکه به نقد اثر بپردازد، صاحب اثر را داوری میکند.
نویسنده کتاب «یک سبد سیب» با اشاره به اینکه منتقد باید دانش کافی برای نقد یک اثر داشته باشد، گفت: یک منتقد باید با روانشناسی، جامعهشناسی، فلسفه، تئاتر و سینما تا اندازهای آشنا باشد؛ چون این علوم تا حدی به هم مرتبط هستند و لازم است که یک منتقد خوب تا اندازهای با این دانشها آشنا باشد، وگرنه نقدش، آن چیزی نیست که به تربیت نویسنده منجر شود یا به رشد ادبیات کمک کند.
شمس معتقد است: تفاوتی میان نقد ادبیات کودک و بزرگسال وجود ندارد. چرا که ادبیات، ادبیات است و اصول حاکم بر آن یکی است، اما مخاطب این دو متفاوت با یکدیگر هستند. به این معنا که خوانندگان ادبیات بزرگسال، خود خواننده نقدهای ادبی هستند، اما نقد ادبیات کودک برای پدیدآورندگان و علاقهمندان تخصصی این حوزه نوشته میشود. بنابراین مخاطبان کودک و نوجوان، حلقه مفقوده نقد ادبیات این گروه سنی هستند.
نویسنده کتاب «دیوانه و چاه» با اشاره به اینکه منتقد ادبیات نوجوان باید نگاه خود را با زاویه دید این گروه سنی هاهنگ کند، گفت: تنها نویسندگان نیستند که باید دنیای خود را با دنیای نوجوانان منطبق کنند، بلکه منتقدان هم باید دنیای نوجوانی را بشناسند. البته نقد برای بچهها معنی ندارد و آنچه هست معرفی کتاب است. بچهها نقد فنی را درک نمیکنند. حتی آنچه برای نوجوانان هم ئوشته میشود، چیزی میان نقد و معرفی کتاب است.
شمس بر این باور است که نقد هنوز به جایگاه شایسنهای نرسیده و گرچه منتقدان تلاش کردهاند، سلیقهای برخورد نکنند، اما هنوز تا رسیدن به نقد حرفهای به ویژه در زمینه ادبیات کودک و نوجوان فاصله هست.