یحیی ساسانی، مدیر انتشارات افکار در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره آسیبها و مشکلات فعلی حوزه نشر کشور گفت: به نظر من موضوع عمیقتر و تاریخیتر از بررسی زمان حال و گرانیهایش است. مشکل عمده در این است که حتی در آن زمانی که قیمت کاغذ مناسب بود، بازار نشر تعریفی نداشت و تیراژ کتاب طی 20 سال گذشته، به مرور به هزارتا و 500 تا رسید. این داستان قیمت کاغذ هم به قول معروف، آخرین میخ را به تابوت نشر زد.
وی افزود: مسئله انتقاد نیست. مسئله نابودی یک صنف است. این یعنی چه که در یک کشور 70 میلیون نفری، 500 کتاب خریداری شود؟ در میان این میزان جمعیت، این رقم کتاب گم میشود. بنابراین باید برای حوزه کتاب استرجاع خواند. کاری هم که ما ناشران در حال حاضر میکنیم، ادامه دادن کار نیست. چون نشر در حال اضمحلال است.
این ناشر ادامه داد: مثلا قبلا 8 هزار ناشر بودهاند، به مرور شدهاند 4 هزارتا، کم کم به 2 هزارتا رسیدهاند و در ادامه این روند هم، همینطور آب میروند. ناشری که میتوانست سال پیش 50 عنوان چاپ کند، از ابتدای امسال تا الان، فقط 10 عنوان کتاب چاپ کرده است. ما هم در نشر افکار از سالهای پیش، کارهای زیادی را آماده کردیم که باید مجوز بگیرند. برای آماده کردن این آثار، مبالغی هزینه کردیم که باید اصطلاحا برگردند و اگر این کتابها را چاپ نکنیم، زحمات کشیده شده برای این کتابها از بین میرود. بنابراین چیزی که امروز شاهدش هستیم، ادامه یافتن حیات نشر نیست، بلکه آب رفتن نشر است.
ساسانی گفت: اگر بخواهم حرفم را با یک مثال بزنم، میگویم در یک شهر یا کشور، با وجود 5 کارخانه کالباسسازی، 50 هزار مغازه ساندویچفروشی فعالیت میکنند. در یک کشور، یک شبکه کتاب، شاید 2 هزار فروشگاه دارد. فرض کنیم در آن کشور 500 ناشر کار میکنند و 500 هزارتا کتابفروشی هم فعال هستند، اما شرایط ما چهطور است؟ آیا میشود به تعداد کارگردانها، سالن سینما داشت؟ موضوع این است که دیگر کسی مغازهاش را تبدیل به کتابفروشی نمیکند چون مستقیما وارد حیطه ضرر و زیان میشود.
وی در ادامه درباره ادامه کار نشر گفت: ما امروز رسما تعطیل هستیم. معلوم است که نمیتوانیم ادامه بدهیم. شما امروز به دفتر نشر افکار تلفن کنید، اولین حرفی که به شما گفته میشود، این است که کار جدید قبول نمیکنیم. یعنی هیچ کاری را قبول نمیکنیم. خب من هم کم کم کارمندانم را مرخص میکنم، محل دفترم را کوچکتر میکنم و در نهایت کار نشرم تمام میشود. ممکن است در این میان که ناشران کارشان تعطیل میشود، کار چند ناشر رونق بگیرد، اما این را نمیشود به حساب رونق گرفتن همه گذاشت. آنکه کار را گسترش میدهد، من نیستم بلکه مشتری و مخاطب است.
مدیر انتشارات افکار همچنین گفت: مگر گینه بیسائو ناشر و نشر و کتاب دارد؟ چه استبدادی وجود دارد که ما مثل گینه بیسائو نشویم؟ باید از این مردم پرسید چهطور میشود با این میزان جمعیت، 500 نسخه از یک کتاب فروش نرود؟ چه زوری وجود دارد که ما مثل گینه نشویم؟ مگر گینهایها بندگان خدا نیستند؟ حالا ناشر و نشر ندارند، اما بنده خدا که هستند. اصلا برای چه کسی مهم است که کتاب چه شد و به کجا رسید؟
ساسانی گفت: وقتی یک جنس یا اقلام مختلف کمیاب میشود، مردم همه پیگیر میشوند که دلیلش چیست، اما تا حالا دیدهاید کسی بپرسد قیمت کتاب چه شد؟ چرا کتاب؛ چرا سینما را نگوییم؟ سینما هم همین وضع را دارد. حرف کلی این است که این میزان فعالیتی که در کشورمان در حوزه نشر میشود، پاسخی ندارد. یک کتاب را با رقم تیراژ کم چاپ میکنی، ولی 2 سال طول میکشد تا به فروش برود.
نظر شما