۱۴ مهر ۱۳۹۲، ۱۳:۳۴

قصه یک بچه تک و تنها توی دنیای به این بزرگی!

قصه یک بچه تک و تنها توی دنیای به این بزرگی!

کتاب «تک و تنها توی دنیای به این بزرگی» نوشته اولف نلسون با ترجمه فریده خرمی توسط نشر آفرینگان منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب ترجمه‌ای از کتاب «When we were alone in the world» است که در سال 2009 منتشر شده است و مخاطبان آن کودکان گروه سنی ب و ج هستند.

«تک و تنها توی دنیای به این بزرگی» کتابی از اولف نلسون، نویسنده و اوا اریکسون، تصویرگر کتاب‌‌های کودکان است. اریکسون تصویرگر کتاب تمام حیوانات کوچک عزیز است که تا به حال چند جایزه بین‌المللی را از آن خود کرده است. اریکسون یکی از محبوب‌ترین تصویرگران کتاب کودک است. او جایزه آسترید لیندگرن و همچنین جایزه اگوست را برده است.

اولف نلسون هم نویسنده شناخته شده سوئدی ادبیات کودک است که تا به حال جایزه‌های اگوست و امریکن بچل‌در را از آن خود کرده است. رادیو نیوزیلند در برنامه نقد «نه تا نیمروز» این جمله را درباره این کتاب پخش کرده است: «قصه‌ای تلخ و شیرین از عشق برادرانه و تخیلات دیوانه‌وار».

طرح این داستان به این شکل است: «یک روز در مدرسه، گفتن ساعت را یاد گرفتم. ساعت نه، ساعت ده، ساعت یک، ساعت دو. بابا همیشه ساعت سه می‌آمد دنبالم. اما آن روز نیامده بود. چرا نیامده بود؟ چه شده بود؟

در قسمتی از این داستان می‌خوانیم:

من و داداشم دور و بر باغچه را گشتیم تا چیزهایی برای خانه ساختن پیدا کنیم. یک خانه کوچولوی قشنگ. می‌توانیم آن‌قدر توی آن زندگی کنیم که بزرگ بشویم. بزرگ که شدیم برویم دانشگاه. برادرم کوچولوم چند تا چوب خشک به درد نخور پیدا کرد، اما شانس من خوب بود. پنج‌تا تخته سفید پیدا کردم که بابام می‌خواست با آن‌ها نرده‌های تازه درست کند. تخته‌ها زیر مشما بودند.

ما طفلک‌های بی‌چاره نه میخ داشتیم، نه چکش. اما با یک سنگ، تخته‌ها را یک خرده توی چمن فرو کردیم. تخته‌ها کمی لق بودند. بعد روی سقف هم تخته گذاشتیم. این جوری خانه کمی محکم‌تر شد.

خانه ما یک خانه کوچولوی سفید خوشگل بود. با یک میله پرچم، توی زمین چمن. من خیلی به خودم افتخار می‌کردم. نمی‌دانستم وقتی بزرگ شویم باز هم می‌توانیم توی آن خانه زندگی کنیم یا نه. اما آن موقع می‌توانیم خانه بزرگ‌تری درست کنیم. باز هم تخته داریم. توی خانه، من دو تا رختخواب درست کردم، با شاخ و برگ درخت‌ها. ما یک عالمه برگ خشک‌ آوردیم که بتوانیم زیرشان بخوابیم. گفتم: «پتوی برگی خیلی گرم و نرم است.» برگ‌ها را ریختم روی داداش کوچولوم. جوری که زیر یک تپه بزرگ برگ دراز کشید و با چشم‌های کوچولوش زل زد به من. بعد پلک زد و گفت دلش می‌‌خواهد تلویزیون نگاه کند...

این کتاب با 32 صفحه مصور رنگی، شمارگان 2 هزار و 200 نسخه و قیمت 4 هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 2149918

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha