۲۰ خرداد ۱۳۹۳، ۹:۱۱

نشست «زنده باد زندگی» در مهر-1

احترام به مخاطب تنها گفتن «بیننده عزیز» نیست/ ترویج خانواده‌داری به‌جای خانه‌داری

احترام به مخاطب تنها گفتن «بیننده عزیز» نیست/ ترویج خانواده‌داری به‌جای خانه‌داری

محمدجعفر خسروی مجری و تهیه‌کننده «زنده باد زندگی» و مریم جلالی مدیر گروه خانواده شبکه دو با حضور در خبرگزاری مهر از احترام به مخاطب، از اینکه خطوط قرمز خاصیت محافظت از مفهوم را دارند، رسیدن به مفهوم خانواده‌داری به‌جای خانه‌داری، تعریف خانواده راضی، دنبال کردن سیاست‌های کلان کشور مثل فرزندآوری و...سخن گفتند.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: چهارم تیر ماه 93 برنامه خانوادگی شبکه دو وارد سه سالگی می‌شود؛ «زنده باد زندگی» که نه فقط زنان خانه‌دار را مخاطب خود می‌داند و نه بخش‌های مختلفش خانه‌داری و آشپزی و ملیله دوزی و ... است بلکه با یک سنت‌شکنی نسبت به دیگر برنامه‌های خانوادگی در ساعات پایانی شب روی آنتن می‌رود و به جای خانه‌داری، خانواده‌داری را آموزش می‌دهد.
 
برنامه‌ای که خود را صرفا میزبان مردان و زنان خاصی که اتفاقات عجیبی در زندگی‌شان رخ داده و معمولا یک برنامه آنها را کشف می‌کند و به مرور برای تمامی برنامه‌های مرتبط رادیویی و تلویزیونی از آنها دعوت به عمل می‌آید، نمی‌داند بلکه معمولی‌ترین خانواده‌هایی را روی آنتن می‌آورد که نشانی از حس رضایت در آنها به چشم می‌خورد. در «زنده باد زندگی» حرف از رضایت است نه خوشبختی که نمی‌توان هیچ تعریفی برایش قائل بود.
 
همین می‌شود که با حضور محمدجعفر خسروی مجری و تهیه‌کننده «زنده باد زندگی» و مریم جلالی مدیر گروه خانواده شبکه دو که چند ماهی بعد از تولد این برنامه به دیگر گروه‌های شبکه دو اضافه شد، حرفمان از چند سال همکاری مشترک این دو شروع می‌شود و به مسائلی درباره مدرنیته می‌رسد؛ دنیایی که مدام مهم‌ بودن «من» به جای «ما» را تبلیغ می‌کند و ملاک آدم‌هایش داشتن خودرو شاسی بلند است، اما با نگاهی به فرهنگ ایرانی اسلامی خودمان می‌توانیم به فرمول تجلی یافتن موفقیت‌های فردی در بستر خانواده و در کنار دیگر اعضا برسیم، به دانستن ویژگی‌های خانواده کامل و خانواده‌داری و اینکه بیش از تلاش برای یافتن خوشبختی، پیدا کردن نشانه‌هایی از رضایت می‌تواند کاممان را در زندگی شیرین کند.
 
بخش اول گفتگوی مفصلمان در خبرگزاری مهر با خسروی و جلالی در ادامه می‌آید:
 
*به عنوان اولین سوال، نکته‌ای که برایم جالب است، تدوام همکاری دو سویه شما از رادیو گرفته تا شبکه‌های تلویزیونی چون تهران و دو است. این همکاری چطور استمرار پیدا کرد؟
محمدجعفر خسروی: تصادف!
 
*یعنی همه‌اش تصادفی بود؟
 
خسروی: همیشه چنین پایداری‌هایی مرهون مقارنه و تلاش برای وصول تناسب است. اگر این تلاش برای تناسب در مشارکت به رغم همه نسبت‌ها و مناسبات دو طرفه ادامه داشته باشد، بدیهی است که پایداری خواهد داشت. ما در کار برنامه سازی و تولید فرهنگی هنری نیازمند مفاهمه هستیم. یکی از بزرگترین خلأها در گروه‌‌های تولید فرهنگی هنری همین است. وقتی در آثار فرهنگی و هنری کار از مرز واگذاری می‌گذرد و به فهم و درک متقابل و احساس تعلق و تفاهم جمعی می‌رسد، آفرینش اتفاق می‌افتد. در همکاری با خانم دکتر جلالی این مفاهمه همیشه اتفاق افتاده و ما در محیط مشترک با زبان مشترک برای یک هدف مشترک سازمانی کار کرده‌ایم. چنانکه هم خانم دکتر جلالی قادرند با دیگران کار کنند، همانطور که همین حالا هم اتفاق می‌افتد و هم من قادرم با دیگران کار کنم، همانطور که پیش از این اتفاق افتاد. اما توفیق مرهون وصول یک فهم مشترک است.
 
جلالی: غیر از مفاهیم، یک جور به رسمیت شناختن استراتژی، راهبرد و تناسب ظرف و مظروف در یک همکاری رسانه‌ای لازم است. ما همکاری‌مان را با هم از شبکه جوان آغاز کردیم؛ آقای خسروی به عنوان هم محتوا و هم ظرف؛ یعنی کسی که هم اجرا می‌کند و هم فکر، مدام شکل عوض کرد. محمد جعفر خسروی که مخاطب در «روز از نو» یا «تهران 20» می‌بیند، همان خسروی «زنده باد زندگی» نیست چون مفهوم، محتوا و رسالت گروه را در ظرف تازه‌ای ارائه کرده است. در «تهران20»، «زنده باد زندگی» یا «یک صبح یک سلام» هر بار اجرای تازه‌ای می‌بینیم. بنابراین اگر بپذیریم مدیریت ستاد یا گروه تلویزیونی تزریق کننده رسالت، سیاست و محتواها است، حوزه صف هم تزریق کننده ساختار برنامه و شکل و شمایل آن خواهد بود.
 
تناسب است که آدم‌ها را تثبیت می‌کند بنابراین تداوم آن آگاهانه است و تصادفی نیست.
 
*چیزی که بیش از همه در اجرای خسروی نمود پیدا می‌کند، دایره لغات گسترده است. در روزگاری که مجریان بی تعارف به هزار نوع ژانگولر رو می‌آورند تا مخاطب جذب کنند، شیرینی کلام شما و استفاده از لغاتی که در عین ادیبانه بودن، به دل مردم کوچه و بازار هم می‌نشیند یک ویژگی است.
 
خسروی: بیشترین چیزی که موجب توجه می‌شود، فاصله‌ای است که بین این شکل بیانی و شکل رایج بیانی در تلویزیون  وجود دارد. نه اینکه دوستان دیگر قادر به استفاده از این شیوه نیستند بلکه از این شیوه اجتناب می‌کنند و آن را تکلف آمیز می‌دانند. من آنچنان که در گفتگوهای صمیمانه مثل همین حالا یا در محیط خانواده حرف می‌زنم مقابل دوربین صحبت می‌کنم. البته گاهی اوقات به ادبیات کوچه و بازار متکی می‌شوم و حرف می‌زنم اما غلبه با همین شیوه بیانی متفاوت است. اینجوری‌ام دیگر. غلط یا درست.
 
من بعد از 50 سال اینطور شکل گرفته‌ام. همانطور که در حوزه محتوا ما می‌بایست قابلیت انعطاف پذیری به فراخور ماموریت‌هایمان را داشته باشیم، در حوزه اجرا هم به فراخور رویکرد، هدف گذاری و شرایط ارتباط و تعامل با مخاطب باید منعطف باشیم و شیوه‌های بیانی مختلف را اجرا کنیم. من معتقدم یکی از شیوه‌هایی که چندان رایج نیست و در این یکی دو ساله سعی کرده‌ام آن را در تلویزیون تجربه کنم و به آزمون و خطا آن را پیش می‌برم؛ بازی - اجرا است که نیازمند تمرکز فوق العاده نسبت به موضوع، هوش هیجانی لازم و سرعت عمل کافی است تا شما نسبت به موضوع دیالوگ‌ سازی کرده و خودتان منفرد دو نقش را همزمان برای تمثیل سازی و تبادر مفهوم به ذهن مخاطب ایفا کنید.
 
این بازی کلامی به درک موضوع کمک می کند. نمی‌شود شیوه بیانی مجری را به ادبیات کلاسیک، کوچه بازاری، عامیانه، خانگی، تخصصی و... تقسیم بندی کرد. اصلا تا این حد مطلق نیست و مجری باید بتواند نسبتی از همه این‌ها را داشته باشد. اگر در گفتگو با یک شخصیت رسمی، یک آدم فاضل و حکیم مجری قادر نباشد درخور با او گفتگو کند، جایش آنجا نیست. می‌شود مجری به اندازه مهمانش دانا نباشد اما بهتر است با بیان او بیگانه نباشد و متناسب سخن بگوید.
 
جلالی: نکته مهم‌تر در اجرا، وفادار بودن به خود واقعی و خدشه دار نشدن هویت اصلی آدم‌ها است. اگر اجرا مبتنی بر شخصیت حقیقی و اصیل انسان اتفاق نیفتد، تصنع برای مخاطب آزاردهنده خواهد بود. آقای خسروی در زندگی روزمره هم همینطور سخن می‌گوید اما این بیان، فرم و شکل می‌گیرد و متناسب با نوع تعامل دو ضلع دیگر که مهمان و مخاطب است خود را پیدا می‌کند. همانطور که افراد در مهمانی سور یا سوگ به تناسب فضا ظاهر می‌شوند.
 
 
*صراحت کلام آقای خسروی تا به حال برای گروه شما مشکلی ایجاد کرده است؟
 
جلالی: صراحت همیشه تحمل می‌خواهد. خود من اعتقاد دارم یک راست تلخ بهتر از صد دروغ شیرین است. اتفاقا آلودگی ادبیات ما به تعارف‌ها و جملات چند پهلو باعث شده روانی ارتباطاتمان دچار خدشه شود و نتوانیم به هر جمله اعتماد کنیم. در طول این سالها صراحت و بی پردگی کلام خسروی ممکن است گاهی آسیب عاطفی زده باشد، اما در رشد عقلی و پیشرفت گروه موثر بوده است.
 
خسروی: من از شکیبایی همه مدیران تشکر می‌کنم و بالاخص از تشریک مساعی و مراقبت سرکارخانم دکتر جلالی، اما همه چیز نسبی است. شما وقتی می‌خواهید خطوط فرضی قرمز را بازتر کنید پیش تر می‌روید. قاعده من بر این نیست که از این خطوط عبور کنم. چون خط قرمز را خط حریم، امکان، تناسب و اقتضا می‌دانم و محترم می‌شمارم. این خط در رسانه برای ما که معتقد و متعلق به آن هستیم، خط بازداشتن نیست، خط تعیین حدود برای تحقق مقصود است.
 
جلالی: در واقع خط محافظت است.
 
خسروی: محافظت از ما هم نه، بلکه محافظت از مفهوم و مقصود. قصد ما اغواگری و اغفال نیست. نمی‌خواهیم رویارویی بیهوده ایجاد کرده یا پرسش‌های بی پاسخ را تکثیر کنیم. قصد ما این است که به یک فهم مشترک در مسیر تعالی برسیم. اگر قرار باشد این دایره های قرمز را به رغم اقتضائاتشان عقب برانیم و فضا را بازتر کنیم که گواه افزایش ظرفیت تشخیص و تفهیم و اعتماد متقابل است باید مقداری صریح‌ و بی‌پروا ترباشیم؛ اما مقداری. حتی گاهی اوقات برای اینکه مدیران ما عمل زده نشوند ما باید صراحت را بازی کنیم تا یادآوری کنیم می‌شود اینطور گفت.
 
مردم به شدت متمایل به این خط شکنی‌ها و تغییر ساختار بیانی هستند، مجری هیچ حرف عجیب و غریبی نمی‌زند، فقط لحن و خطاب قدری متفاوت می‌شود. آن زمان است که مخاطب احساس می‌کند شما صریح هستید در حالی که اتفاقی نیفتاده است. همین که وقتی با یک مدیر حرف می‌زنید عامیانه صحبت و به او گوشزد کنید که شما باید معطوف به مردم باشید. اما وقتی با مردم حرف می‌زنید آنچنان ادبیات دیوانی به کار ببرید که گویی دارید با یک وزیر حرف می‌زنید و به خودتان گوشزد کنید که مرتبه مردم به مراتب از یک وزیر رفیع‌تر است، آن وقت مردم در درون خودشان احساس تفاوت می‌کنند و با خودشان می‌گویند این مجری چقدر خوب حرف می‌زند. چون احترام گذاشتن به مردم صرفا این نیست که بگوییم بینندگان عزیز...
 
*حتی به اعتقاد من برخی از این خطوط قرمز نتیجه عملکرد تملق‌گویانه برخی مجریان و برنامه‌سازان است و وقتی در برنامه‌ای دیگر به شیوه متفاوتی عمل می‌شود درمی‌یابیم اصلا این خطوط قرمز فرضی در سازمان صدا و سیما نبوده است.
 
خسروی: البته آن روی سکه هم هست، به این معنا که ما گاهی با تصور عبور از خطوط قرمز یا فضاسازی دچار جسارت‌، زیاده گویی‌، بیهوده گویی و مانند آن می‌شویم که خوب نیست.
 
*منظور من هم از ژانگولر همین کارها بود!
 
خسروی: شما اگر به دفتر ما می‌آمدید و با ما گفتگو می‌کردید شاید می‌توانستید جسورانه‌تر پرسش کنید. اما وقتی من مهمان شما هستم، رسم میزبانی این است که شما پذیرنده‌تر باشید. وقتی کسی به استودیو می‌آید احترام او واجب است. اما اگر بی حضور مهمان بخواهیم درباره موضوعی حرف بزنیم می‌توانیم خیلی بی‌پرواتر صحبت کنیم. کما اینکه چنین چیزی اتفاق افتاده است. اما اگر مهمانی که دیگری فراخوان کرده، پیش روی شما بنشیند علی القاعده باید او را عزیز بدارید و این مهمان داری را بازی کنید. اما اگر لحن شما چیز دیگری بگوید قطعا و قهرا مردم متوجه می‌شوند.
 
 
*درباره «زنده باد زندگی» جز لحاظ کردن این نکته که افراد با خانواده‌هایشان به برنامه بیایند، -مثلا یک بازیگر معروف با همسر و فرزندش مهمان شما شود- نکات دیگری که برای انتخاب آنها تأکید دارید چیست؟ اگر خانواده جن زده دعوت می‌کنید، جز جذابیتی که ماجرای آنها برای مردم خواهد داشت، با لحاظ کردن چه ویژگی‌هایی از آنها برای ورود به موضوعات خانوادگی روز برای حضور در برنامه دعوت کرده‌اید؟
 
جلالی: پیدایی برنامه ای مثل «زنده باد زندگی» در آن ساعت شب و با آن کارکرد و رویکرد، اصولی داشت که قرار بود به آنها پایبند باشیم. یکی از آنها اینکه مهمان‌ها حتما خانواده باشند. خانواده هم نه اینکه اصولا زن و شوهر و فرزندان باشند، بلکه خانواده‌ای مهمان ما بودند که متشکل از حضور باجناق‌ها یا جاری‌ها بود، بنابراین خانواده بزرگ مدنظر ما است. باید بگویم یکی از اصول مورد توجه که به آن پایبندیم تجلی خانواده راضی است و تفاوت خوشبختی و رضایت در خانواده ایرانی. متاسفانه ما در ساختارهای مدرنیته، موفقیت‌های فردی را فربه کرده‌ایم ولی به جرات می‌توانم بگویم «زنده باد زندگی» پای خانواده‌هایی را به تلویزیون بازکرد که هیچکس تصویری از رضایت و التذاذ خاطر آنها نداشت. در تلویزیون بیشتر یا به مهارت‌های خانه‌داری پرداخته‌ایم یا آموزش‌های بهداشت و سلامت و تربیت یا در ویژه‌های رمضانی دنبال یک گره و گشایش یا مزیت مرعوب کننده در خانواده بوده‌ایم چیزی مانند خانواده نادر. اما ما در جستجوی خودِ خانواده و زندگی هستیم! اصل خانواده! نقش‌های خانواده! کشف‌های جذابیت‌های یک زندگی ساده  که به مراتب سخت‌تر از کشف جذابیت‌های یک زندگی ویژه است. تاکنون بیش از 300 برنامه تولید و پخش کرده‌ایم. 300 خانواده به شبکه دو آمده‌اند که بیشتر آنها خانواده‌هایی عادی، آشنا، کوشا و راضی بوده‌اند که برای اولین و شاید آخرین بار به تلویزیون آمده‌اند.
 
خسروی: البته در بخش مستند هم در میان خانواده بوده‌ایم گاه در مناطقی که کمتر شبکه‌های سراسری آنجا بوده‌اند.
 
*حضور خانواده‌های معمولی یک حسن است؛ حرکتی خلاف اینکه گاهی می‌بینیم یک خانواده با ویژگی خاص یک دور کامل در برنامه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی می‌گردند و حضورشان مدام در رادیو وتلویزیون تکرار می‌شود.
 
جلالی: من هم می‌گویم ما هیچ تکراری نداشته‌ایم. غالب مستندهای «زنده باد زندگی» ما درباره کسانی بوده که هیچکس در خانه‌شان را نزده، ما به کف زندگی مردم رفته‌ایم. یکی از بزرگترین ویژگی‌های «زنده باد زندگی» پایبندی به اسم و هویت آن است. برخی مواقع اسم‌هایی برای برنامه انتخاب می‌کنیم اما روش دیگری در اجرای آن داریم. یک اسم شیرین روی برنامه می‌گذاریم و در آن تلخی می‌ریزیم یا بالعکس یک اسم تلخ می‌گذاریم و در برنامه شیرینی می‌ریزیم.
 
اما «زنده باد زندگی» دنبال زندگی است. خانواده‌ای که در کویر با بازیافت لاستیک چرخ امرار معاش می‌کنند یا خانواده‌ای که 11 تن از اعضایش در موشک باران کشته شده‌اند. این موضوع تلخ است اما رایحه‌ای از رضایت و زندگی از آن به مشام می رسد این کار سخت‌تری است. ما خانواده ستاره هم در برنامه داشته‌ایم اما اگر بهاره رهنما، امیر جعفری، فرهاد آییش، ریما رامین فر، احمد نجفی، راما قویدل و... به برنامه آمده‌اند ما تلاش کرده‌ایم نسبت رضایت آنها و نوع تعاملشان با خانواده را پیدا کنیم و البته رهین حضور مهربان و مردمی یک یک آنها هستیم. یکی از گزاره‌هایی که ما در این برنامه روی آن تأکید می‌کنیم خانواده داری به جای خانه‌داری است! این وجه بارز «زنده باد زندگی» است که تیرماه وارد سه سالگی می‌شود و در تمام این مدت به آن پایبند بوده است.
 
*این بحثی که اشاره کردید در ساعت پخش برنامه هم بارز است. برنامه‌هایی با این رویکرد، معمولا صبح یا ظهر که بانوان خانه‌دار در منزل هستند پخش می‌شود اما روی آنتن رفتن «زنده باد زندگی» در ساعات پایانی شب که خانواده دور هم جمع هستند، روی آنتن می‌رود و البته از این جهت به آن انتقاد هم وارد می‌شود.
 
خسروی: واقعیت این است که بسیاری از بینندگان نسبت به ساعت پخش برنامه اعتراض دارند. مهمترین تأکید بینندگان این است که شما مُروجان سبک زندگی اسلامی و ایرانی هستید، در چنین زندگی، خواب به هنگام و بیداری به هنگام مهم‌ است اما زمان پخش برنامه شما با این دستورات مغایرت دارد. پاسخ این است که اطلاعات و آموزش‌های رسانه‌ای مانند آب باید همیشه در دسترس باشند و نمی‌توانید آن را به صبح و ظهر موکول کنید.
 
تنها یک برنامه که مبنای شما برای تغییر سبک زندگی‌تان نیست. برنامه ما برای کسانی است که آن ساعت عادت به بیداری دارند و از آنجایی که این بیداری‌ها معمولا انفرادی است سعی می‌شود آنان را به خانواده معطوف کنیم. از سوی دیگر این ساعت متأثر از عادات جامعه انتخاب شده است. برخی از مردم ما دیر خواب شده‌اند. به همین دلیل آخر شب که خانواده کنار هم هستند وقت خوبی است. برای جبران نیاز مخاطبانی که در سبک زندگی‌شان خواب به هنگام وجود دارد این برنامه در نیمروز تکرار می‌شود. سوال دیگر مخاطبان این است که اگر چنین برنامه‌ای با این محتوا در آن ساعت مقتضی است، چرا در دیگر ساعت‌ها چنین برنامه‌ای وجود ندارد؟ اگر چنین برنامه‌هایی بودند سوال کمتری مطرح می‌شد گرچه واقعا مشکلاتی برای تأمین مهمان در آن ساعت داریم.
 
 
«زنده باد زندگی» بعد از یک دوره دو ساله به این نتیجه رسید که باید در جستجوی خانواده راضی باشد. چون خوشبختی یک اندازه مطلق از سعادتمندی برای همه خانواده‌ها نیست و نسبت‌های مختلفی از احساس خوشبختی وجود دارد و زمانی مردم در برابر نیازشان به خوشبختی قناعت می‌کنند که آموخته باشند رضایت داشته باشند. رضایت برگرفته از فرهنگ دینی ما و امری کیفی است. اما خوشبختی بیشتر وابسته به ملزومات کمی است. یعنی کسی با داشتن اتومبیل فول اتومات احساس خوشبختی نمی‌کند اما کسی به رغم نداشتن چنین کالایی احساس رضایت دارد. رضایت رویکرد منفعلانه و مناسب با شرایط اجتماعی نیست بلکه رضایت رویکرد اخلاقی متناسب با زیرساخت‌های معرفتی جامعه اسلامی است. از طرف دیگر ما در جستجوی خانواده کامل هستیم. خانواده کامل با احترام به اصل نسبیت و محترم شمردن اختیار مخاطب، خانواده را به پرجمعیت شدن ترغیب می‌کند. در خانواده کامل نیازهای بیرونی و درونی روابط انسانی تأمین می‌شود و اجتناب از فرزندآوری وجود ندارد. از فرزندپروری واهمه ندارد و فکر نمی‌کند این یک موضوع بغرنج و بحرانی است. خانواده مدبر برای گذار از شرایط گذشته به آینده –الزاما نمی‌گویم سنت به مدرنیته- و تطبیق خود در سبک زندگی اسلامی و ایرانی و تشخیص در برابر رهاوردهای زندگی بیگانه –الزاما نمی‌گویم غربی، چون برخی از آداب زندگی شرقی هم با ما تطابق ندارد- نیازمند تدبیر است.
 
جلالی: این‌ها زیرفصل‌های «زنده باد زندگی» است؛ خانواده سالم، خانواده مدبر، خانواده پاک، خانواده مولد و...
 
خسروی: تلاش ما براین است که حتی شکل خانواده حفظ شود. چون ما به رغم خانواده دار بودن از خانوادگی ظاهر شدن اجتناب داریم و من هنوز نفهمیده‌ام چرا.
 
جلالی: خانواده مدبر زیرساخت و گزاره اصلی تمام تلاش‌های آموزشی و اطلاع رسانی این برنامه است. ما در خانواده گزاره قطعی و باید نداریم. «بهتر است» جایگزین «باید» می‌شود. هر خانواده‌ای در محضر «زنده باد زندگی» آمده انتخاب‌های شایسته داشته؛ چه درباره ازدواج، تحصیل، فرزند آوری و... این انتخاب‌های هر خانواده است که نشانگر میزان رضایت آنها است. متاسفانه ما در برنامه‌های خانواده تجویزی عمل کرده‌ایم. در صورتی که خانواده پیشینه، پسینه و هویت اجتماعی دارد.
 
*بیایید مصداقی صحبت کنیم. مثلا درباره همین موضوع فرزندآوری که مورد تأکید مقام معظم رهبری است، چطور به جای «باید» از «بهتر است» در برنامه استفاده کرده‌اید و تجویزی عمل نکرده‌اید.
 
خسروی: نمایش خانواده کامل.
 
جلالی: ما خانواده‌ای داشته‌ایم که 6 فرزند داشته و احساس رضایت می‌کرده است چون مثلا 6 دکتر پرورش داده است. باید از سطح گزاره‌ها به عمق انتخاب‌های خانواده وارد شویم.
 
بگذارید یک مثال بزنم، من می‌گویم ما اینجا یک آدمی داریم که او گردنش را نمی‌تواند نگه دارد، دست‌های او لمس است، کنترلی بر ادرار و مدفوع خود ندارد و... حتما شما تأیید می‌کنید که این فرد بیمار است. اما اگر من بگویم این کودک سه روزه است چه؟ نکته‌ای که در خانواده داریم همین است، وقتی ما می‌خواهیم یک خانواده را بررسی می‌کنیم باید همه جانبه به این موضوع بپردازیم، نمی‌توانیم بگوییم اگر فردی در یک خانواده طلاق گرفته، آن خانواده آسیب دیده است، شاید ناگزیر بوده است. امکان دارد تدبیری که صورت گرفته درست بوده باشد.  نمی‌توانیم بگوییم خانواده‌ای که اعتیاد به آن رسوخ کرده حتما خانواده بیماری است، چون امکان دارد این خانواده با تدبیر از معضل اعتیاد رد شده و یک فرزند موفق هم داشته باشد.
 
روی پدیدارشناسی کلمه خانواده مدبر کار کرده‌ایم؛ خانواده‌ای که هرچیزی برای آنها تهدید نیست، اگر تلفن همراه رایج می‌شود از آن درست و برای ارتباط خانواده استفاده می‌کند. سیاست‌های جمعیتی هم همینطور. اینطور نیست که ما به یک خانواده آسیب دیده اصرار کنیم بچه دار شود. خود رهبر معظم انقلاب به ژن نخبه اشاره می‌فرمایند و تأکید دارند ژن نخبه باید تکثیر شود. فرزندآوری نزد افراد تحصیل کرده‌ای که استطاعت دارند مهم است. رسانه در این وانفسا گاهی ذوق زده عمل می‌کند و به سمت موج سواری می‌رود. اما اینکه رسانه بتواند موج مولد ایجاد کند مهم است.
 
ادامه دارد...
کد خبر 2304207

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha