خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: مهرداد مراد نویسنده و کارشناس ادبیات پلیسی در یادداشت قبلی خود که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده بود، گونههاردبویلد (Hard-boiled) از ژانر ادبیات پلیسی را معرفی کرد و حالا در یادداشتی دیگر، درباره ژانر جنایی در عصر ویکتوریایی انگلستان نوشته است.
مراد در این یادداشت، به معرفی اجمالی برخی از نویسندگان ژانر جنایی دوران مذکور میپردازد و از چارلز دیکنز و ادگار آلن پو میگوید.
مشروح متن این یادداشت در ادامه میآید:
به طور قطع، شنیدن عصر ویکتوریا و ژانر جنایی بلافاصله شخصیت شرلوک هلمز را به اذهان متبادر میسازد. نویسندگانی که بین سالهای ۱۸۳۷ تا ۱۹۰۱ (زمان سلطنت ملکه ویکتوریا بر انگلستان) در ژانر کارآگاهی قلم زده اند، جنایی نویسان عصر ویکتوریا لقب گرفتند.
با این حال، قبل از آرتورکانن دویل نویسندگان مشهور دیگری نیز در این عرصه قلم زده اند. ادگار آلن پو، چارلز دیکنز و ویلکی کالینز نوابغی بودند که طی این سالها ادبیات جنایی و ژانر کارآگاهی را پایه گذاری کردند.
ادبیات قرن هجدهم آکنده از موضوعات جنایی و ماجراجویانه است اما نوع روایت این گونه داستانها با دوران قرن نوزدهم، بیستم و بیست و یکم اختلاف دارد. با نگاهی گذرا، به رمانهای آن روزگار درمییابیم هیچ سیستم پلیسی منضبطی برای کشف جرم وجود نداشته است. البته شاید کمیآرمان گرایانه باشد اگر بگوییم یکی از اهداف نویسندگان در نگارش این رمانها، میل به ایجاد یک نظام ثابت انتظامیبوده است.
اکثر جنایی نویسان بریتانیایی آن دوران از محبوسان زندان نیوگیت لندن الهام میگرفتند. زندان نیوگیت لندن تا سال ۱۹۰۴ بازداشتگاه قاتلان، جانیان و مجرمانی بود که بعضاً سرگذشتهای عجیبی داشتند و میتوانستند منشأ یک داستان اجتماعی جنایی قرار گیرند. آوازه این زندان تا آنجا پیش رفت که انتشاراتی با همین اسم تاسیس شد و چاپ کتبی با موضوعاتی از یک سبک مشخص جنایی، مد نظر ناشر قرار گرفت.
انتشار رمانهایی با موضوع آسیبهای اجتماعی و جنایی تا آنجا بازتاب یافت و مورد استقبال قرار گرفت که ساب ژانری به نام نیوگیت شهره شد و نوولهای نیوگیت بر سر زبانها افتاد. ویلیامهاریسون اینس ورس، ادوارد بولور لیتن، ویلکی کالینز و چارلز دیکنز مشهورترین نویسندگان قرن نوزدهم در انتشارات نیوگیت بودند.
همه آثار چارلز دیکنز از «طرحهای باز» (۱۸۳۰) در روزنامه گرفته تا رمان ناتمام «راز ادوین درود» (۱۸۷۰) با نگاهی به جرم، جنایت و جانی نگاشته شده اند. البته به وضوح آشکار است که دیکنز جنایی نویس نبود یا به عبارتی دیگر، کسی او را به عنوان نویسنده جنایی نمیشناسد. او در مقام یک نویسنده و روزنامه نگار خودش را موظف میدانست که جامعه ویکتوریایی آن زمان را معرفی کند.
از سال ۱۷۷۳ که اولین رمان انتشارات نیوگیت به چاپ رسید تا سال ۱۸۴۱ که ادگار آلن پو با کتاب «جنایت در خیابان مورگ» آوازه اش بر سر زبانها افتاد، رمانهای جنایی از نظر فلسفی با هم متفاوت بودند. با مروری بر آثار نیوگیت، اینطور به خواننده القا میشود که نویسنده با جنایتکار یا نقش منفی داستان به نوعی همدردی میکند. اما با ورود کارآگاههای خصوصی و دولتی و خیزش ادبیات پلیسی در قرن بیستم، افرادی مورد توجه قرار گرفتند که قاتلان را دستگیر میکردند.
نمونه بارز این نوع داستانهای نیوگیت، «الیورتویست» بود که بین سالهای ۱۸۳۷ تا ۱۸۳۸ به صورت دنباله دار چاپ میشد. دیکنز در این رمان موفق و مشهور شخصیتی به نام فاگین را خلق میکند که پسرهای نوجوان و بی خانمان را فریب داده و از آنها یک تبه کار میسازد. چارلز همچنین با معرفی فاگین تمایل خود را به جنایی نویسی نیز ابراز میدارد. وی ضمن تشریح انواع شرارتهای زیرزمینی لندن، آنها را حاصل عملکرد جامعه و نظام حکومتی وقت نشان داده و به نوعی با آنها (بزهکاران) اظهار همدردی میکند.
البته لازم به ذکر است که دیکنز قبل از انتشار رمان «الیورتویست»، در سال ۱۸۳۶ از زندان نیوگیت دیدن میکند و در کتابی با عنوان «طرحهای نوشته شده توسط باز»، مقاله ای با عنوان «بازدید از نیوگیت» مینویسد. او در این مقاله از مردان و زنان و کودکان در بند میگوید و حتی شرح میدهد که آخرین روزهای محکومین به مرگ چگونه میگذرد. همین اطلاعات و آگاهی از وضعیت زندانیان نیوگیت، شاکله کاراکتر فاگین در داستان الیورتویست قرار میگیرد.
طی سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۵۰، کارآگاهان به عنوان مجریان نوین قانون وارد عرصه عمل شدند. راهکارهای مأمورین جدید کاملا با نیروهای پلیس سنتی تفاوت داشت. آنها فاسد نبودند و از زور استفاده نمیکردند. کارآگاهان بسیار منظم بودند و نیروی خود را صرف نگرش در اوضاع و احوال مظنونین و متهمین میکردند. برای دستگیری مجرمین به مدرک جرم نیاز بود.
ادگار آلن پو اولین نویسنده ای بود که با سبک نوین جنایی، داستان کارآگاهی «جنایت در خیابان مورگ» را نگاشت. این داستان همه عناصر و المانهای یک روایت کارآگاهی و معمایی را رعایت کرده بود. قتلی اتفاق افتاد. کارآگاه شواهد و مدارک را بررسی کرد و سرانجام قاتل را به دام انداخت. اما آلن پوی آمریکایی بیشتر توانست نویسندگان فرانسوی را تحت تاثیر قرار دهد و اگر صرفاً بخواهیم از نویسندگان بریتانیایی نام ببریم، نمیتوان او را جزو جنایی نویسان عصر ویکتوریا قلمداد کرد.
سال ۱۸۶۸، ویلکی کاینز با نوشتن رمان بلند «ماه الماس» افتخار اولین نویسنده انگلیسی را از آن خود کرد. از نظر منتقدین ادبی این رمان برجستهترین نمونه این ژانر و «گروهبان کاف» (یکی از شخصیتهای همین نوشته) نخستین کاراگاه حرفهای است که در ادبیات انگلیسی چهره نموده است. کالینز صحنههای دلهرهآور و رازآمیز را با ظرافتی بیش از نویسندگان هم زمان خود در داستان میگنجاند. ماه الماس از لحاظ معمای پلیسی داستان پیچیده ای نیست تقریباً در اواسط داستان به راحتی میتوان حدس زد که دزد الماس چه کسی است. آنچه این رمان را خواندنی میکند شیوه روایت آن است. هربار بخشی از ماجرا بوسیله یک شخصیت برای خواننده آشکار میشود. آن دوران که کالینز این رمان را مینوشت تصور نمیکرد که در آینده «ماه الماس» را پدرخوانده ادبیات پلیسی بخوانند. او همچون دیکنز نویسنده ای بود که دغذغههای اجتماعی عصر ویکتوریا را در رمانهایش منعکس میکرد.
در سال ۱۸۵۱ ویلکی کالینز با چارلز دیکنز، توسط دوستی مشترک، آشنا شد. از آن پس آنها دوستان صمیمییکدیگر شدند. چنانکه نخستین رمان پراهمیت کالینز در هفتهنامهای که دیکنز آنرا میگرداند به چاپ رسید. این هردو در کار داستان نویسی از یکدیگر نکتههای فراوان آموختهاند. کالینز در شخصیت پردازی و پنگاشتن (ترسیم) باریک بین چهره قهرمانهایش وامدار دیکنز است. دیکنز نیز درباره ساختار پیچیده پیرنگ داستانها از کالینز بسیار آموختهاست.
در اواخر عصر ویکتوریا، بریتانیا شاهد بزرگترین و محیرالعقول ترین کارآگاهی بود که هم در ادبیات درخشید و هم در صحنه فیلم و سینما. سرآرتور کانن دویل پزشک اسکاتلندی تبار مقیم انگلیس، پزشک بیکاری بود که در مجلات مختلف داستانهای کوتاه جنایی مینوشت. وی در سال ۱۸۸۷ رمانی به نام اتود در قرمز لاکی را نوشت و شرلوک هلمز برای اولین بار در آن معرفی شد.
داستان این کتاب به دو قسمت تقسیم میشود. در قسمت اول، طرح جنایت را در قالب خاطرات فردی با نام دکتر واتسون (از آشنایی او با هلمز تا حل راز جنایت) میخوانیم و در قسمت دوم، نویسنده خود داستان را به گذشتهای دور میبرد تا انگیزه جنایت و شخصیت قاتل بهتر توضیح داده شود. در آخر، یک موخره وجود دارد که در آن هلمز به واتسن میگوید چگونه توانسته قسمتهایی که در بخش دوم نوشته شده را بفهمد و قاتل را دستگیر کند.
طرح داستان درباره فردی است که به قتل میرسد و بعد از چند روز نیز دیگری به قتل میرسد. کار شرلوک هلمز در این داستان این است که رابطه دو قتل را پیدا کند و قاتل را (که فردی عجیب با انگیزهای فوقالعاده قوی است) دستگیر کند.
آخرین رمان دویل در مورد شرلوک هلمز متعلق به کتابی با عنوان «دره وحشت» (۱۹۱۵) بود که از لحاظ ساختار کلی داستان به اولین رمانش یعنی اتود در قرمز لاکی شباهت داشت.
نویسندگان جنایی عصر ویکتوریا به این چند نفر محدود نبودند. توماس دو کوینسی، هنری میهیو، لوئیز استیونسون، الیزابت برادون و آنتونی ترولوپ نویسندگان انگیسی تباری بودند که افتخار حضور در عرصه ادبیات عصر ویکتوریا را کسب کردند.
نظر شما