به گزارش خبرنگار مهر، رمان «مزرعه حیوانات» نوشته جورج اوروِل به تازگی با ترجمه شهرزاد لولاچی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. این ترجمه بیست و ششمین عنوان مجموعه «کلکسیون کلاسیک» است که توسط این ناشر چاپ می شود.
اریک آرتور بلر نویسنده سرشناس انگلیسی که با نام ادبی جورج اورول شناخته می شود، متولد سال ۱۹۰۳ و درگذشته به سال ۱۹۵۰ است. او در نوشتن این رمان از تجربیات و حقایق جهان در قرن بیستم بهره زیادی برده است. اورول که در طول عمرش به عنوان رمان نویس و روزنامه نگار شناخته می شد، در شهر موتیهاری هندوستان متولد شد و وقتی یک ساله بود، مادرش، او و خواهر بزرگ ترش را به انگلستان برد.
اورول را بیشتر به خاطر نوشتن دو رمان «قلعه حیوانات» و «۱۹۸۴» می شناسند که هر دو اثر به حکومت های تمامیت خواه و خفقان آور قرن بیستم می پردازند که به عنوان نمونه می توان به حکومت وحشت و پلیسی کمونیست ها در شوروی اشاره کرد و اشارات مستقیم و غیرمستقیمی به این حکومت در هر دو رمان شده است.
«قلعه حیوانات» برای اولین بار در سال ۱۹۴۵ یعنی همزمان با پایان جنگ جهانی دوم در انگلستان منتشر شد و اواخر دهه ۱۹۵۰ بود که به شهرت رسید. خلاصه داستان این رمان عبارت است از این که گروهی از حیوانات مزرعه، در اقدامی آرمان گرایانه و انقلابی، آقای جونز صاحب مزرعه را مجبور به ترک مزرعه می کنند تا در نبودش، عدالت، برابری و آزادی حکمفرما شود. اما با رفتن آقای جونز شرایط خوب تر که نمی شود هیچ، بلکه بدتر و بدتر می شود...
در قسمتی از ترجمه شهرزاد لولاچی از این رمان می خوانیم:
با شنیدن این خبر، مرغ ها قدقد وحشتناکی راه انداختند. قبلا بهشان اعلام شده بود که شاید مجبور به این فداکاری بشوند ولی باورشان نمی شد که چنین روزی فرا برسد. آن ها آماده می شدند تا در بهار کرچ شوند و اعتراض کردند که گرفتن تخم هاشان به آن زودی جنایت محض است. از زمان اخراج جونز تا آن موقع، برای اولین بار دوباره یک شبه شورش به راه افتاد. مرغ ها به رهبری سه مرغ اسپانیایی جدا تلاش کردند تا با دستور ناپلئون مخالفت کنند. برنامه شان این بود که می پریدند روی شیب سقف ها و آنجا تخم می کردند و تخم هاشان هم پرت می شد پایین و می شکست. ناپلئون سریع و بی رحمانه واکنش نشان داد. او دستور داد جیره مرغ ها قطع شود و حکم کرد مجازات هر حیوانی که حتی یک دانه به آن ها برساند مرگ است. سگ ها هم بر اجرای این دستور نظارت می کردند. بالاخره مرغ ها بعد از پنج روز تسلیم شدند و به لانه هاشان برگشتند. نُه مرغ در این مدت جان دادند. اجساد آن ها را در باغ دفن شد و شایعه کردند که از خروسک مرده اند. ویمپر از این قضیه خبردار نشد و تخم مرغ ها هم به موقع تحویل داده شد و وانت بقالی از آن به بعد هم هفته ای یک بار برای بردن تخم مرغ ها به مزرعه می آمد.
این کتاب با ۱۰۴ صفحه، شمارگان ۳ هزار نسخه و قیمت ۸ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما