محمود گودرزی، مترجم در گفتگو با خبرنگار مهر، از آمادهسازی نسخه کامل ترجمه خود از رمان «دراکولا» اثر برام استوکر خبر داد و گفت: اینکتاب بهزودی توسط نشر برج و در قالب یکی از عناوین مجموعه «کلاسیک»های اینناشر منتشر و راهی بازار نشر میشود.
وی افزود: دراکولای براماستوکر یکی از ماندگارترین آثار ادبی ژانر گوتیک است؛ رمانی که بارها و بارها دستمایه ساخت فیلمهای سینمایی شده و براساس آن، دهها رمان دیگر نوشته شده است. اما همچنان دراکولایی که برام استوکر خلق کرده، در فهرست اثرگذارترین و پرخوانندهترینهای ادبیات کلاسیک جهان قرار دارد. تاثیر دراکولا بر تاریخ ادبیات و سلطهاش بر داستانهای ترسناک و فانتزی تا جایی پیش رفت که محققان بسیاری در صدد پیدا کردن ریشههای عمیقتر اینشخصیت ادبی برآمدند. بسیاری از آنها دراکولای برام استوکر را به سالهایی دور و تیرهوتار در تاریخ اروپای شرقی نسبت دادهاند.
اینمترجم که پیش از این، آثار کلاسیک دیگری را از زبان فرانسه و انگلیسی به فارسی برگردانده٬ در ادامه گفت: بهنظرم تقابل شر و خیر، افسانهای است به دیرینگی جهان. به همیندلیل است که ایننوع داستانها هرگز کهنه نمیشوند. اما خود دراکولا ویژگیهایی دارد که باعث میشود بسیار امروزیتر از آثار همعصرش به نظر برسد. چون در اینقصه، خطری که جهان را تهدید میکند، دشمنی متعارف برای بشر و انسانیت نیست، موجودی است نامیرا، با قدرتهای فرابشری، چه بسا شبیه ویروس کرونا.
گودرزی با تذکر ایننکته که رمان دراکولا در جریان ترجمه آثار کلاسیک در ایران مغفول مانده، گفت: این اولین ترجمه از دراکولا نیست. اما تا جاییکه می دانم شاید کاملترین باشد. پیش از این ترجمههایی ناقص از متون خلاصه یا سادهشده به بازار عرضه شده بود. البته ترجمه دیگری هم بود که نشر ثالث در دهه هفتاد منتشرش کرده بود؛ ترجمهای در دو جلد با بیش از ۱۳۰۰ صفحه. خب همینموضوع موجب تردید در سلامت ترجمه است. چون کتاب دراکولا در قطعهای مختلف انگلیسی بیشتر از ۵۰۰ صفحه نیست. مثلاً نسخه آکسفورد آن حدود ۳۸۰ صفحه است.
مترجم رمان «مرد کوچک» درباره انگیزه ترجمه اینرمان گفت: چندسال پیش فیلم دراکولای برام استوکر، اقتباس کاپولا را ترجمه میکردم. قسمتهایی از نامههای رد و بدل شده شخصیتهای داستان، عیناً در فیلم آمده است. سوای اینکه ادبیات گوتیک همیشه برایم جاذبه داشته، به این فکر کردم که ایننویسنده چه قلم خوبی دارد. اینبرنامه کنج ذهنم بود تا اینکه پارسال فرصتی دست داد و ترجمهاش کردم.
وی که اینروزها مشغول ترجمه رمان کلاسیک دیگری است که پیش از در ایران ترجمه نشده، در پایان گفت: بسیاری از آثار کلاسیک جهان در ترجمه به فارسی مغفول ماندهاند. در حق بسیاری از کتابهای مهم اجحاف شده است. مثلاً کتابهای مهمی مثل «هلوئیز جدید» از روسو یا «آتش» هانری باربوس هرگز به فارسی ترجمه نشدهاند و برخی آثار نیز به دلایلی ترجمههایی درخور ندارند و شاید همین باعث شده باشد مغفول بمانند. بسیاری از خوانندگان امروزی نویسندگان مهم کلاسیک را نمیشناسند. نویسندگانی مثل آناتول فرانس باآنکه در مواردی ترجمه های خوبی از آثارش شده، از یاد رفتهاند. کمتر کسی سراغی از موپاسان میگیرد. درصورتیکه موپاسان همچنان از نویسندگان پرفروش در فرانسه است.
نظر شما