به گزارش خبرنگار مهر، رمان «مردی از شب» نوشته ریچل کین بهتازگی با ترجمه مریم رفیعی توسط نشر آموت منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب دنباله رمان دیگر همیننویسنده با عنوان «دریاچه مهآلود» است که سال ۹۸ با ترجمه همینمترجم و توسط همینناشر چاپ شده است.
ریچل کین، نویسنده آمریکایی داستانهای جنایی متولد سال ۱۹۶۲ بود که نوامبر سال ۲۰۲۰ درگذشت. «دریاچه مهآلود» او سال ۲۰۱۷ و «مردی از شب» با عنوان اصلی «رودخانه کلیمان» هم همانسال به چاپ رسید. کین از نویسندگان منتخب نیویورک تایمز و یواسای تودی بود که بیش از ۵۰ اثر پرفروش در کارنامه دارد. از جمله اینآثار میتوان به مجموعههای خونآشامهای مورگانویل، کتابخانه بزرگ و رمان شاهزاده سایهها اشاره کرد. ایننویسنده در دوران حیاتش در ژانرهای مختلفی چون فانتزی، دلهره، معمایی، علمیتخیلی، ماورایی و ... قلم زد.
در «دریاچه مهآلود» ماجرا از کشف یک قتل در خانه خانوادهای معمولی آغاز شد و گوئن پراکتور زنی خانهدار طی یک تصادف متوجه شد همسرش ملوین رویال در یک زندگی مخفیانه مبدل به قاتلی سریالی شده است. بنابراین گوئن ناچار است بار دیگر خانواده و وجهه شخصیتی خود را بسازد و کنار یک دریاچه بهنام استیلهاوس، زندگی جدیدی را شروع میکند اما شاهد اتفاقات ناخوشایندی میشود که جان او و خانوادهاش را به خطر میاندازد.
«دریاچه مهآلود» یک رمان سهجلدی است که ترجمه جلد اولش سال ۹۸ چاپ شد و «مردی از شب» جلد دوم آن است. در جلد دوم، دچار کابوسهایی است که ناشی از اتفاقات جلد اول داستاناند. او در نبرد برای نجات فرزندانش از دست شوهر سابقش و همدستان دیوانهاش پیروز شد. اما ظاهرا جنگ هنوز تمام نشده است چون ملوین از زندان فرار کرده و گوئن هم پیامکی ترسناک دریافت کرده است. پس دیگر هیچجا برای او امن نیست.
گوئن در ادامه داستان، متوجه میشود پناهگاهش در کنار دریاچه، تبدیل به یک دام و تله شده است. بنابراین فرزندانش را به همسایهای قابل اعتماد میسپارد و تصمیم میگیرد به کمک سم کید دست به شکار بزند؛ کاری که از یکی از بیمارترین قاتلان دنیا یاد گرفته است. اما جبهه مقابل، بسیار قوی است...
«مردی از شب» در ۲۸ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
دستهایش را دور گلویم حلقه میکند و بدون لحظهای تعلل فشار خردکنندهای را وارد میکند. این یک بازی نیست. مردد هم نیست. قصد دارد مرا بکشد. ذهن منطقیام دچار توفان سفیدی از وحشت میشود. با قدرتش پاهایم را از زمین بلند میکند و درد و وحشت خفقانآور ریههایم که به زحمت سعی دارند هوا را به داخل بکشند، مغزم را از کار میاندازد.
زمزمهای را در گوشم میشنوم. آنقدر واضح است که انگار کنارم ایستاده. تو اینجوری میمیری، جینا. صدای ملوین است. حس میکنم این چند ثانیه به اندازه ابدیت طول کشیده. سعی میکنم بجنگم، در جایم بچرخم، عضلات گردنم را در برابر فشار خردکننده دستهایش سفت نگه دارم، ولی میدانم این فقط درد و رنجم را طولانیتر میکند.
دوباره صدای ملوین را میشنوم. خفهکردن آدمها خیلی طول میکشه. حداقل سه یا چهار دقیقه. شاید هم بیشتر.
اینکتاب با ۴۴۸ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۶۶ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما