به گزارش خبرنگار مهر، رمان «مردن آسانتر از دوستداشتن است» نوشته احمد خسرو آلتان بهتازگی با ترجمه علیرضا سیفالدینی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب که یکی از عناوین مجموعه «کتابخانه ادبیات داستانی معاصر» اینناشر است، سال ۲۰۱۵ در ترکیه منتشر شده است.
احمد آلتان نویسنده و روزنامهنگار ترک متولد سال ۱۹۵۰، هفتادسال دارد و جوایز مختلفی را در ترکیه و برخی کشورهای دیگر در کارنامه دارد. آلتان، بهجز رمانها، کتابهای مجموعهمقالات و خاطرات هم دارد. او علاوه بر روزنامهنگاری تماموقت، ساخت برنامههای تلویزیونی را هم در سوابق خود دارد. آلتان بهخاطر انتقادات تندی که در برنامه تلویزیونی «صندلی سرخ» به دولت ترکیه داشت، به یکسالونیم زندان محکوم شد. روزنامههای ملیت و یئنی یوزیئل، دو نشریه مهمی هستند که عمده کار روزنامهنگاری آلتان در آنها انجام شده است.
«مردم آسانتر از دوستداشتن است» آخرین رمان منتشرشده از ایننویسنده است و مقطع زمانیاش مربوط به سالهای پایانی امپراتوری عثمانی در ترکیه است.
داستان اینرمان درباره مردگانی است که سخنان عاشقانه خود را به زبان نیاورده و نمیآورند و در کل، در ابراز عشق، عاجزند. مردگان اینداستان در یک کاخ قدیمی دور هم جمع شدهاند و گفتگو میکنند. در طریق گفتگوی اینافراد، مخاطب با تاریخ انحطاط امپراتوری عثمانی و زوالش نیز آشنا میشود؛ همچنین عواملی که باعث سقوط اینامپراتوری شدند، از دخالت بیگانگان یا عوامل و مخالفتهای داخلی.
«مردن آسانتر از دوستداشتن است» در ۳۴ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
یکی از کسانی که از کودتای حکومت بهطرزی وصفناپذیر خوشحال شده بود راغببیک بود.
تمام افسرانِ اتحادچیِ ارتش از این کودتا با شادمانی استقبال کرده بودند اما خوشحالی راغببیک مثل آنها متکی به تلقی «افراد ما به قدرت رسیدند» نبود، راغببیک به این امید بسته بود که کودتاگران جنگ را دوباره آغاز خواهند کرد.
از موقعی که از مرخصی برگشته بود، آرام و قرار نداشت، تقریبا نمیخوابید، شب و روز مثل اسبی چموش میان سنگرها اینسو و آنسو میرفت، سربازان را بازرسی میکرد، آنها را با آموزشهای بیوقفه از زندگیشان منزجر میکرد، همیشه سیگار به لب داشت، حتی در کنار بشکههای باروت سیگار میکشید. یک بار گروهبان گفته بود: «فرمانده، اگر همینطور سیگار بکشید، کافر دود را میبیند و خیال میکند ما هم مثل فاتح از راه خشکی به اینجا کشتی آوردهایم.» حقیقتا تنها با دیدن دود باریک و ناپایدار سیگار که در هوا پراکنده میشد، میتوانستی محل او را شناسایی کنی. فقط موقعی که گویی بیهوش میشد در تخت دراز میکشید. بیش از آنکه بخوابد در حالت بیهوشی بهسر میبرد، پس از دوسه ساعت با همان نامی که در ذهنش طنین میانداخت بیدار میشد و بلافاصله به سیگار توسل میجست.
اشتهایش کور شده بود. با اصرارهای گروهبان یکیدو قاشق از آش بدمزه میخورد و پس از جویدن تکهای از نان بیات میگفت: «سیر شدم.» و از جایش برمیخاست.
مدام لاغر و لاغرتر میشد. رنگ رخسارش کاملا پریده، گونههایش گود رفته و زیر چشمانش سیاه شده بود.
روی سنگرها میایستاد و مدتی طولانی به مواضع بلغاریها چشم میدوخت، سربازان بین خودشان میگفتند: «شکست، فرمانده را دیوانه کرده.» گمان میکردند که علت خشم او شکست است، برای همین احساس احترامی آمیخته به ترس داشتند.
اینکتاب با ۶۰۰ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۱۰ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما