به گزارش خبرنگار مهر، رمان «کتاب سایهها؛ رمانی تاریخی درباره رازآمیزترین فرعون مصر» نوشته نیک دریک بهتازگی با ترجمه جواد سیداشرف توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب دویست و سی و هشتمین عنوان «ادبیات جهان» و دویست و چهارمین «رمان» است که اینناشر چاپ میکند و نسخه اصلیاش سال ۲۰۰۹ چاپ شده است.
نیک دریک مولف «کتاب سایهها»، نویسنده، شاعر، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس انگلیسی است که سال ۱۹۶۱ در لندن متولد شده است. او علاوه بر رمانهای تاریخی و پلیسیجنایی، چندکتاب شعر نیز به چاپ رسانده و جوایزی را نیز در زمینه نمایشنامهنویسی از آن خود کرده است. رمان «کتاب مردگان» او سال ۲۰۰۶ نامزد بهترین رمان تاریخی سال شد.
داستان اینرمان در دهههای پایانی حکمرانی فراعنه سلسله هجدهم و دهمینسال سلطنت توت عنخآمون جریان دارد. در «کتاب سایهها» مرد جوانی در شهر تبس حضور دارد که بهطور فجیعی کشته و مثله شده است. بهزودی و با شروع داستان مشخص میشود قتل اینمرد، یکاتفاق عادی نبوده و قتلهای هولناک دیگری هم از پی میآیند و در کاخ سلطنتی ملقطه که کاخ سایههای مرموز خوانده میشود و مرکز توطئههای خطرناک درباریان است، اتفاقات عجیبی رخ میدهند که روح و جان فرعون را تهدید میکنند.
رمان تاریخی پیشرو بهواسطه کشف هویت قاتل سریالی داستان، یکرمان پلیسی هم هست چون مخاطب باید حدس بزند قاتل ناشناس قصه، یکمزدور اجیر شده است یا اینکه فردی دانا اما روانپریش است که در پی رازهای لحظات آخر زندگی و دنیای زیرین پس از مرگ است؟
شخصیتهای اینرمان را میتوان در فرعون، خانواده سلطنتی، درباریان، راهوتپ رئیس بخش آگاهی مدجای (پلیس شهر تبس) و خانواده و دوستان راهوتپ، خلاصه کرد. راهوتپ پلیس اینداستان و در جایگاه حقیقتیاب ماجراست.
«کتاب سایهها» چند بخش اصلی دارد که هرکدام فصول مختلفی را شامل میشوند. بخشهای اصلی کتاب از اینقرارند: «کتاب اول؛ شما را میشناسم، نامتان را میدانم. از متن کتیبه روی تابوتها سخنِ ۴۰۷» (با ۲۱ فصل)، «کتاب دوم؛ دیروز از آن من است، از فردا نیز آگاهم. از متن کتیبه روی تابوتها سخن ۱۷» (با ۹ فصل)، «کتاب سوم؛ در تاریکستان ابدی چهرهات را گشودیم و تو را دیدیم. کتاب مردگان، از متن کتیبه روی تابوتها سخن ۱۶۹» (با ۱۸ فصل و یکپسگفتار).
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
مراسمی که در بندرگاه برای خوشامدگویی به فرعون سازمان یافته بود نمایشِ دقیقاً برنامهریزیشده، باشکوه و عمداً بسیار پرطمطراقی بود که هدفی جز نشان دادن قدرت نظامی شهر و فرمانروا و فرمانده آن نداشت. میدان بسیار بزرگ بندرگاه تا چشم کار میکرد مملو از سربازانی بود که با لباس رزم و در صفوف مرتب خبردار ایستاده بودند و بهنوبت در برابر فرعون رژه میرفتند. در فاصله میان صفوف سربازان هزاران اسیر جنگی همراه با زن و فرزند سراسیمه میدویدند. با ریسمان گردن اسرا را به هم بسته و بدین ترتیب آنان را وادار کرده بودند با کمرِ دوتا و با حالت تسلیم و کرنش از برابر فرعون بگذرند: اسرای لیبیایی با موی بلند و ریش بزی، اسرای نوبیایی با قبا و دامن کوتاه و اسرای سوری با ریشهای بلند و نوکتیزشان کاملاً مشخص بودند؛ صدها اسب زیبا که از دشمن به غنیمت گرفته شده بود با گامهای موزون از برابر فرعون گذشتند؛ سفرای سرزمینهای تسخیرشده در برابر فرعون سجده کردند و لابهکنان دست به تضرع برداشتند و برای مردم سرزمینهایشان امان خواستند.
و در میانه اینهیاهو، در مرکز ایننمایش پر زرق و برق، در کنار یکتخت سلطنتی و در زیر آفتاب سوزان مردی ایستاده بود و چنان استوار و مغرور به رژه سربازان مینگریست که گویی همه آنچه در میدان میگذرد از آنِ شخص اوست. این مرد حارمحب فرمانده کل نیروهای مسلح دو سرزمین سرخ و سیاه بود. چنان صامت و خبردار ایستاده بود که گویی نه انسان که تندیسی از سنگ است.
اینکتاب با ۴۵۶ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۵۲۰ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما