جمالالدین اکرمی، نویسنده و پژوهشگر کودک و نوجوان در گفتگو با خبرنگار مهر، یکی از دلایل موفقیت نشریاتی چون «کیهان بچهها» و «سروش نوجوان» را شخصیت تاثیرگذار افرادی چون وحید نیکخواه آزاد، قیصر امینپور و حسن احمدی دانست و افزود: هنوز سال 1359 خاطرم هست ، وقتی وحید نیکخواه آزاد، سردبیر کیهان بچهها شد؛ نخستین بمباران و پناه گرفتن زیر میزهای کیهان بچهها را هنوز به یاد دارم؛ ما از زیر میز خارج شدیم و سالها پشت میز نشستیم و برای بچهها نوشتیم. بعد، جعفر ابراهیمی آمد و شکوه قاسمنیا و حسین فتاحی.
خوب یادم هست آن زمان، خانمی از شیراز برای ما نامه میفرستاد و داستانهای زیبا مینوشت. با خواندن داستان«وقتی بابای من دزد بود»، نیکخواه آزاد از او خواست به تهران بیاید و برای کیهان بچهها بنویسد؛ آن دختر جوان شیرازی، سوسن طاقدیس بود.
نویسنده رمان «چشمهایت را ببند والریانوس» به اینکه سروش نوجوان، بنیانگذار یک مکتب در شعر نوجوان بود اشاره و بیان کرد: قیصر امینپور، بیوک ملکی و آتوسا صالحی در شعر نوجوان مکتب آفریدند. به جرات میتوانم بگویم ما پیش از انقلاب، شعر نوجوان نداشتیم و شعر نوجوان با قیصر امینپور و «سروش نوجوان» شکل گرفت.
اکرمی با انتقاد از اینکه چرا به داشتههای خود اهمیت نمیدهیم گفت: لوئی آراگون، مکتب دادائیسم را شکل میدهد و آندره برتون برای آن نظریه مینویسد و افرادی چون سالوادور دالی، پیکاسو و مارسل دوشان به جرگه دادائیستها میپیوندند ما چه کم داریم؟ چرا به داشتههای خود اهمیت نمیدهیم؟ چرا نباید سروش نوجوان و کاری که امینپور کرد به یک مکتب تبدیل شود ومنتقدان درباره آن بنویسند؟ مگر نه اینکه یک منتقد، نقاشی سزان را دید و گفت: چه کوبای قشنگی و اینگونه بود که سبک «کوبیسم» شکل گرفت همانطور که کریم امامی، نقاشیهای پرویز کلانتری و امثال او را دید و بر اساس آن، مکتب سقاخانه را نامگذاری کرد. چرا در زمینه شعر و ادبیات، چنین چیزی معنا ندارد؟
نویسنده کتاب«بازگشت پروفسور زالزالک» با اشاره به اینکه نشریات امروز کودک و نوجوان، کارکرد خود را از دست دادهاند گفت: هیچکدام از کسانی که امروز سردبیر نشریات کودک و نوجوان هستند، تاثیرگذاری افرادی چون وحید نیکخواه آزاد یا قیصر امینپور را ندارند از سوی دیگر، یک جریان ادبی و هنری، متکی به محتواست نه مناسبتها و رفاقتها و رابطهها اما واقعیت ماجرا این است که یک نوع روابط گانگستری در نشریات کودک و نوجوان وجود دارد و من از سال 1368 تا 72، سردبیر «کوشش» بودم و جز از طریق رانت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نمیتوانستیم نشریه را توزیع کنیم.
اکرمی معتقد است نشریات، اگر وابسته به دولت نباشند نمیتوانند دوام آورند و نشریه مستقل، معنی ندارد. واقعیت ماجرا اینکه نشریات، بدون توجه به فضاهای سیاسی و بی بهره از رانتهای دولتی نمیتوانند به روی گیشه بروند. برای مثال نشریات رشد چگونه بدون پشتیبانیهای آموزش و پرورش میتوانند منتشر و توزیع شوند. اما آیا نشریات رشد، همان میراثداران «پیک» هستند. پیکی که وحید هرمز بنیان گذاشت و کسانی چون ژانت میخائیلی، عباس یمینی شریف، پروین دولتآبادی ، فریدون جهانشاهی و غلامعلی مکتبی از دل آن بیرون آمدند. همانگونه که محمود کیانوش و فردوس وزیری به عنوان نخستین منتقد ادبیات کودک نیز دستپروده همان نشریات بودند. «رشد» بر شانههای نشریهای چون «پیک» با این ویژگیها ایستاد و نتوانست آن تاثیر را بر رشد ادبیات، شعر و تصویرگری کودک و نوجوان بگذارد.
نویسنده «گل دوستی» با اشاره به اینکه حتی در شرایط امروز و با وجود ماهواره و اینترنت و بازیهای رایانهای همچنان کودکان به نشریه نیاز دارند گفت: هر چیز جای خود را دارد. که گفته کودک و نوجوان امروز، بینیاز از نشریه مکتوب است؟ چرا در این فضای مدرن، «چلچراغ» جان میگیرد؟ جدای از کاریزماتیک بودن فریدون عموزاده خلیلی، این نشریه توانست به یک جریان مدرنیسم در فضای طنز ما تبدیل شود.
نظر شما