به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب چهل و نهمین عنوان مجموعه نقاب است و اثر دیگری از پییر بوالو و توماس نارسژاک دو نویسنده نامدار ادبیات پلیسی جهان است که پیش تر چند رمان دیگر از آنها در قالب این مجموعه توسط عباس آگاهی ترجمه شده است.
بوالو و نارسژاک در ابتدای این رمان خود نوشتهاند: «نیاز به گفتن ندارد که اشخاص و رخدادهای ارائه شده در این رمان واقعا تخیلی هستند.» این رمان ۱۲ فصل دارد.
محل وقوع داستان «کارت منزلت»، خانه سالمندان است؛ خانه به اصطلاح ۴ ستاره ای که در سواحل زیبای مدیترانه، در جنوب فرانسه واقع شده و اعضای آن امکانات مالی قابل توجهی دارند. در این خانه آرامش و امنیت اعضا از همه لحاظ تضمین شده و اصولا ساکنان آن نباید با هیچ مسئله غیرمنتظرهای روبه رو شوند. به عبارت دیگر، خانهای که با دسیسه های احساسی، رخدادهای اسرارآمیز و البته جنایت فرسنگ ها فاصله دارد. با این حال، میشل هربواز ۷۶ ساله که از درد سیاتیک رنج می برد، با همه این غیرمنتظره ها روبرو می شود و تا آخرین لحظه از تحلیل رخدادها و برداشت هایش دست نمی کشد.
خواننده، در این کتاب نیز به شیوه معمول نویسندگانش، با تحلیل های روانی شخصیت هایی بی ثبات و شکننده روبرو است؛ شخصیت هایی که در کهنسالی، دوستی و دشمنی، عشق و مرگ را به شیوه متفاوتی تجربه می کنند.
پی یر بوالو و توماس نارسژاک نظریه پردازان رمان پلیسی و استادان دلهره نام دارند. آن ها از سال ۱۹۴۸ به اتفاق یکدیگر، به نوشتن رمان های پلیسی پرداختند. آثار این دو در ادبیات پلیسی، بیانگر ژانر متفاوتی است که آن را «رمان دلهره» نامیده اند. این دو نویسنده موفق شدند آمیزه ای از رمان پلیسی، آن چنان که تا آن زمان رواج داشته، و رمان معمولی به وجود بیاورند.
رمانهای پلیسی بوالو و نارسژاک فاقد تبهکار و کارآگاه است و شخصیت های داستانی شان، افراد عادی از همه طبقات اجتماعی اند. پی یر بوالو و توماس نارسژاک با آثار متفاوت خود، ۴۰ سال بر رمان پلیسی فرانسه حکمرانی داشتند و بسیاری از کتاب هایشان توسط فیلمسازان مطرح جهان، به قالب تصویر در آمد.
در قسمتی از رمان «کارت منزلت» می خوانیم:
از رادیو می شنوم که در فراسوی دیوارهای اتاقم اعتصاب، حوادث و شایعه جنگ فراگیر شده است. هیچ چیزی از اینها به من مربوط نیست. من یک فراری ام. مهم، این سکوت، این آرامش است و بقیه هیچ و پوچ. این که ویلبر این شکلی یا آن شکلی مرده باشد، چه اهمیتی دارد! این که لوسیل دوستم داشته باشد یا نداشته باشد، در واقع برایم علی السویه است. این که دیگر هرگز قادر به نوشتن حتی یک صفحه ارضاکننده نباشم، برایم بی اهمیت است. بهتر از همه، این است که چشمهایم را ببندم و هوای طراوت کولر را روی پوستم حس کنم. رفاه کامل! به هیچ چیزی فکر نکردن! آن بی اعتنایی سعادتمندانه گربه چنبرزده روی کوسن؛ با دستی که پوزه اش را پنهان می کند و به این معنی است: «مزاحمم نشوید.»
یک خودخواهی فعَال، بدخلق، انتحاری، مثل خوره به جانم افتاده است. شاید هم نوع دیگری از خودخواهی باشد؛ یک خودخواهی معطوف به خود، و لذت طلب که هرگونه ابراز احساسات بیش از حد شدید را با کمال دقت خفه می کند؟ کاش بالاخره خودم را آن گونه که هستم، با سن و سالی که دارم، با دلی فرسوده و احساساتی از توش و توان افتاده قبول می کردم؟ بایستی این مسئله را با لوسیل در میان بگذارم، به وسیله قصه ای که هر شب، مانند شهرزادی دوپولی، برایش تعریف می کنم!
این کتاب با ۱۸۶ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۹ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.
نظر شما