والكر اشناگتن هنرمند آلمانی شرکت کننده در ششمین سمپوزیوم بین المللی مجسمه سازی تهران در گفتگو با خبرنگار مهر درباره اثری که با سنگ تراورتن در این دوره می سازد اینگونه توضیح داد: از زماني كه در آلمان مجسمه سازي را شروع كردم بيشتر علاقه مندي ام كار با تكنيك سنگ بود. اين بدان معنا نيست كه با متريال هاي ديگر كار نكرده باشم ولي سنگ هميشه برايم اولويت داشته است. براي من كاركردن با سنگ ابعاد مختلفي دارد، چون هر سنگي خصوصيات و كاراكتر مخصوص خودش را دارد. مثلا اگر با گرانيت كار ميكنم، چون خيلي كريستالي است و نور را منعكس مي كند، اثر براي من تداعي كننده نور است.
او با اشاره به تفاوت سنگ ها در اجرای آثار حجمی افزود: براي طرحي كه در اين سمپوزيوم در حال اجرا دارم، هيچ گاه سنگ گرانيت را انتخاب نمي كنم چون سنگ سختي است و نمي توان خيلي آن را خالي كرد و فقط مي توان ظاهر و سطح كار را شكل داد. ولي سنگ تراورتن كه در اين سمپوزيوم با آن كار مي كنيم، سنگ انعطاف پذيرتري است و مي توان به خوبی درون آن را خالی كرد و به شكل دلخواه رسيد. به طور كلي در چند سال اخير اين رويه را در پيش گرفته ام كه به درون سنگ راه پيدا كنم به طوري كه با روح سنگ ارتباط برقرار كنم.
این مجسمه ساز آلمانی با بیان این که آثار حجمی دارای دو نوع فضا هستند یادآور شد: از نظر من آثار حجمی دو نوع فضا دارند كه عمومي و دروني است. اخيراً فضاي دروني اثر براي من اهميت بيشتري يافته است و در اثري كه براي اين سمپوزيوم كار مي كنم با خالي كردن فضاي داخلي سنگ به فضاي دروني آن رسيدهام كه مي توان از آن به فضاي عمومي هم نگاه و با آن ارتباط برقرار كرد.
اشناگتن درباره جانمايي اثرش بعد از اتمام كار هم بیان کرد: بيشتر دوست دارم بعد از اتمام كار، اثرم را در يك فضاي سبز ببينم و فكر نمي كنم اين اثر براي فضاي شهري مناسب باشد. به نظرم اين اثر براي يك محيط ساكت مناسب است. در چند سال اخير آثارم بيشتر به اين سمت متمايل شده اند، به طوري كه يكي از دوستانم كه موزيسين است به كارها نگاه نمي كند بلكه گوشش را روي مجسمه مي گذارد و به صدايي كه از آن مي آيد، گوش مي دهد. به همين خاطر احساس مي كنم آثار من در فضاهاي شلوغ به خوبي احساس نمي شوند.
این هنرمند آلمانی که نام اثرش را «دروازه آسمان» انتخاب کرده است در این باره توضیح داد: اسم اثرم را «دروازه آسمان» گذاشته ام و آن را طوری طراحی می کنم که نور خورشيد بتواند كامل وارد آن شود، ولي اگر اين اثر در فضاي شهري و در بين ساختمان ها قرار گيرد، مسلماً عنصر نور را از دست خواهد داد. براي من مهم است كه نور دقيقاً وسط اين اثر قرار گيرد.
او با تأکید بر نصب اثرش در فضای آزاد اظهار کرد: يك بار در گذشته چنين مجسمه اي را با سنگ مرمر ساخته بودم كه خيلي وقتها نوري كه در داخلش بود از نور فضاي بيروني اثر بيشتر بود. به خاطر همه اين دلايل و وابستگي شديد اين اثر به عنصر نور است که بايد در فضاي آزاد مثل پاركها يا شايد بيابان و صحرا يا كوير قرار گيرد. چون در اين مجسمه علاوه بر نور، عنصر صدا نيز اهميت دارد و بايد در جايي قرار بگيرد كه ساكت و آرام باشد و چه جايي بهتر از كوير و بيابان براي آن مي توان پيدا كرد. فكر مي كنم به خاطر شرايط اقليمي ايران جاهاي خيلي خوبي مي توانم براي مجسمه ام پيدا كنم.
این هنرمند آلماني با اشاره به برگزاري سمپوزيومهای مجسمه سازی در مناطق کویری ديگر كشورها گفت: در دنيا سمپوزيومهايي هم داريم كه در صحرا و كوير برگزار ميشوند و مجسمه هايي كه در آنجا ساخته مي شوند وابسته به اقليم كويري است و با آنجا همخواني دارند. من هم دوست دارم مجسمههايم را در كوير ايران به نمايش بگذارم، البته بايد جايي باشد كه مردم از آن عبور كنند. اين ايده خوبي است كه ايران با داشتن اين همه كوير و بيابان يك سمپوزيوم هم در آنجا برگزار كند.
والكر اشناگتن ابراز اميدواري كرد که در آينده اي نزديك دوباره به ايران بازگردد و اثر خود را در اينجا ببيند و حتي بتواند جاي خوبي در كوير براي مجسمهاش پيدا كند.
والکر اشناگتن دانش آموخته مجسمه سازی در دهه 1980 در آلمان است که بورس تحصیلی خود را در پرتغال دنبال کرده و اکنون مقیم این کشور است و در دانشگاه های هنری این کشور مجسمه سازی تدریس می کند.
او معتقد است که پرتغال شرايط خوبي براي ادامه كار مجسمه سازي با سنگ دارد چرا که در اين كشور معادن زيادي از سنگ هاي مختلف مثل مرمر، گرانيت و... وجود دارد و از نظر آب و هوا به گونه اي است كه همه فصلهاي سال مي توان مجسمه سازي كرد.
این هنرمند که برای اولین بار به ایران سفر کرده است درباره شناخت خود از هنر ایران توضیح داد: در كشورهاي اروپايي و امريكا تاريخ نوشته شده اي از هنر در كشورهاي ديگر به خصوص كشورهاي آسيايي و آفريقايي وجود ندارد و كشورهايي مثل ايران ممكن است قدمت خوبي در اين رشته هنري داشته باشند كه چندان ديده نشده است. چون هنر دائماً در حال تغيير است. هر كشوري براي خودش يك سابقه هنري دارد و مي توان از همه جاي دنيا هنرهاي بومي را با هم تركيب كرد و يك پروژه جهاني از آن خلق كرد. من قبلا چنين تجربه اي را با 3 هنرمند از كشورهاي مختلف در يك اثر داشته ام.
اشناگتن که تاكنون در حدود 15 سمپوزيوم جهاني شركت كرده است در خاتمه درباره بخش دانشجویی سمپوزیوم مجسمه سازی ایران گفت: به طور كلي اين كار تجربه خوبي براي دانشجويان مجسمه سازي است كه در اينجا عملي آموزش ببينند. ما در دانشگاهها روي يك سنگ كوچك به دانشجويان آموزش مي دهيم و بيشتر دانشجويان تجربه ذهني از كار پيدا مي كنند ولي وقتي در سمپوزيوم روي يك اثر بزرگ كار مي كنند، مي توانند تجربه عملي مناسبي هم پيدا كنند كه حتي دانشگاههاي اروپايي هم از داشتن چنين تجربه اي براي دانشجويان خود محروم هستند.
ششمین سمپوزیوم بین المللی مجسمه سازی تهران تا 15 مهرماه در برج میلاد ادامه دارد.
نظر شما